#نظر
... در بعضی موارد با جناب مشیری هم فکر نیستم اما در مورد نبودن جامعه مدنی و به قهقرا رفتن مشروطه توسط این دو پادشاه هیچ شکی نیست.
مردم را نه میشود به زور به بهشت برد
نه به جهنم.
توسعه ای که محمدرضا پهلوی دنبالش بود با فرهنگ و تفکر مردم ایران حداقل در آن زمان همخوانی نداشت.
رشد سرطانی از یک سمت و ناقص الخلقه بودن از سمتی یکی از دلایل این انقلاب بود.
دوستان کمونیست هم می گن به کره شمالی نگاه کنید خانه دارند غذا دارند.
هدف از تشکیل حکومت ها آب و دان و غذا نیست. هدف آن است که قانونی حکمفرما باشد که خود مردم در آن تصمیم گیرند باشند.
در اقتصاد، در فرهنگ و نهایتا در سیاست و در سایه دموکراسی به رفاه رسیدن است که دارای پایداری و اعتبار است.
هرکسی میتواند ادعا کند بهترین تصمیم را گرفته و سازندگی کرده. اما بهترین تصمیم برای هر ملت چه بخواهید چه نخواهید آن تصمیمی است که توسط خود ملت گرفته شده و مهمترین نشانه دموکراسی و اصلا شاید خود دموکراسی این است که مردم توان تعویض قدرت داشته باشند.
در صورت نبودن مردم در ریز و کلان کشور تصمیمات با عدم تطابق روبرو خواهد شد و چند سال بعد دوباره نیاز به انقلاب است.
نمیخواهیم پس از کلی کشته و زندگی های از دست رفته دوباره به گذشته بازگردیم.
مهمترین خواسته دادن سرنوشت مردم به دستان خود آنها است نه رساندن آنها به آب و غذا و خانه.
مردم ایران سیاست خارجی حکومت ایران را برگرفته از خودشان نمی دانند و در زمان محمدرضا پهلوی هم سیاست داخلی را برگرفته از فرهنگ خود نمی دانستند.
چه با زور چادر بر سر کنید و چه باز زور از سر در بیاورید هر دو زور است.
رسیدن به جامعه مدنی تنها با هدف مشترک
وضع قانون مردمی و تشکیل حکومتی برای ضمانت اجرایی آن قانون ها امکان پذیر است
هدف در رسیدن به دموکراسی نمی تواند شخص به خصوص باشد.
در رسیدن از یک شخص به شخصی دیگر
تنها و تنها پادشاهی خوب و بد مطرح است که با بروز پادشاه بد در هر مقطعی، باز نیاز به انقلاب است؛ چون قدرت مانع حرکت مردم می شود.
به نظر می رسد بهتر آن باشد که برای همیشه داستان انقلاب را به پایان برسد و به جای انقلاب هر بیست سال یا پنجاه سال یکبار، هر پنج سال یکبار احزاب را تعویض شوند.
@FarazTed