عرفان و معرفت حق آزادی

گفت ای عکسی ز خورشید جلال
پرتوی از آفتاب لایزال

هرچه در توحید مطلق آمدست
آن همه در تو محقق آمدست

چون برونی تو ز عقل و معرفت
نه تو در شرح آئی ونه در صفت

چون تو بی ذات و صفت باشی مدام
هم صفت هم ذات جاویدت تمام

بی نشانی پاک و بی نامی تراست
هست بر قد تو غیب الغیب راست

در فروغ آفتاب معرفت
کی چراغی را توان کردن صفت

محو در محوی تو و گم در گمی
وز گمی تست پیدا آدمی

چون همه داری و هستی هیچ تو
چون همه هیچی نداری پیچ تو

اشاره در خصوص خودشناسی ، خداشناسی ، جزشناسی ، کل شناسی:
https://youtu.be/12Hhqv-VPW8?t=6782
و اینکه:
ما اینقدر درگیر حواشی هستیم که در واقع در حواشی گم شدیم و نمیتونیم ، اصل موضوع اصلا مطرح نیست ، من باز جا داره این رو بگم که مثلا خیلی اینجور مواقع که نگاه میکنم یا به بعضی افراد نگاه میکنم مثلا میبینم که اصلا ما اصلا همچنین ما سر کاریم اصلا همچنین چیزی برای اینها مطرح نیست ، اصلا اینا دنبال همچنین چیزی نیستن و ما بیخودی هی من معنوی و نمیدونم میخواییم حالا من عیسایی رو نمیدونم چی رو عوالم نمیدونم فلان و اصلا ، خب ، به هر صورت ، من البته هدفم از این صحبتها اینه که هی در واقع با بتونیم با دوستانمون ، به هر حال جمع هایی که داریم در جمع هایی که شرکت میکنیم ، همدیگر رو سوق بدیم به سمت اینی که از حاشیه ها دور بشیم به اصل موضوع بپردازیم ، به درسها مسلط باشیم و کسانی رو که میخوان حاشیه بیارن تو قضیه

👈🏿 01:12:44 بنابراین یک برنامه باید برنامه رشدِ ، برای برنامه رشد یک کاری از درون ما انجام میشه که خب اون با لطف الهیه ، با لطف الهیه و ما این وسط دیگه می‌بینیم که شکوفا شدیم ، الان خودتون تجربه بکنید که توی این گزارشات شما بود ، از وقتی به دیدگاه این رحمانیت الهی مجهز شدین آیا احساس رشد می‌کنید یا نمی‌کنید ؟ اگه پاسخ مثبت که هست ، دارین سرتون رو تکون میدید و تایید می‌کنید همینه ، وقتی که ما رشد کردیم دیگه احساس کمبود نمی‌کنیم که در مواجه با یکی بخواهیم نسبت به اون حسادت بورزیم ، خب زمانی این احساس حسادت وجود داره که ما حس می‌کنیم عقب موندیم ، خب ما از اون پایین‌تریم ، ما نتونستیم خودمون رو به اونجا برسونیم ، بعد این احساس خلاء پیش میاد ناخودآگاه و بعد باز ناخودآگاه احساس حسادت می‌کنیم و بعد به خودمون میایم می‌بینیم که حسادت ورزیدیم ، و بقیه مسائل هم به همین شکل و به همین صورته ، به همین مکانیزم ساده هست که براتون تصویر کردم .
پس راه رهایی اینه که ما رشد کنیم ، خب حالا رشد بکنیم ، کوتاه‌ترین راهش چیه ؟ خب یه راه‌هایی هست طولانی مدت که افراد برن تحصیل کنن ، برن چیز ، برن مطالعه کنن ، برن فلان ، این زمانبره ، یه راه کوتاه اینه که ما به خب اون منبع الهی وصل بشیم و یک دفعه اون چیزی رو که به جان ما می‌ریزه ما احساس انباشتگی می‌کنیم احساس بزرگی می‌کنیم به اون شان و منزلت خودمون واقف میشیم ، قدر و منزلت مون رو می‌فهمیم ، این ما رو احیا می‌کنه ، خب و ما می‌فهمیم که چقدر منزلت داریم ، حالا توی برنامه‌های آینده که یه اشاره‌هایی کردم ببینید که اگر ما اون مقام مسیحایی خودمون رو پیدا بکنیم چی میشه ؟ ببینید که اگه ما با اون من معنوی که تجربه‌اش کردین هی همراه باشیم چه اتفاقی می‌افته ؟ می‌دونید ؟ عرایض بنده رو می‌گیرید یا ؟ خوب ، اگه ما این‌ها رو خب اینطوریه ما توی این مسیر اینه ، یعنی شما ما میریم این ها رو پیدا می کنیم و بعد چنان احساس بزرگیه ، بزرگی نه به اصطلاح بزرگی که مثلاً شاهان و این‌ها چیز ، بزرگی با معرفت ، بزرگی که افتاد گیه ولی یک بزرگی درونی رو داره ما به دنبال این هستیم که هر یک از ما خود مسیح عالمیم و اون مقام مسیحایی ، مقام الوهیتی خودمون رو پیدا بکنیم ، منتها نه اینکه خودمون راه بیفتیم ، چون نمی‌تونیم ، اگه به ما کمک نشه اون خود رحمانیتِ دست ما رو نگیره نبره نذاره اونجا اتفاقی نمی‌افته ، ما اصلاً نمی‌دونیم دنبال چی باید بگردیم

🔝دقیقه 40 :
🔸مقام ناسوتی، مقام ربوبیتی‌ و مقام الوهی
🔸دهان غیر
🔸مقام عیسایی‌
🔸مرحله الست
🔸من معنوی
و 1:13:00 وبینار اعتیاد:
پر شدن از:
🔸معرفت الهی
🔸رسیدن به شان و منزلت الهی انسان
مقام مسیحایی خود، همراهی همیشگی من معنوی ربوبی الوهی و...


👈🏿 00:40:50 از حالا به بعد در مکتب کیهانی حلقه وارد فازی شدیم که اصلاً شان و منزلت انسان که اینجا که ما شناختیم تازه مقام که بوده مقام به اصطلاح انسانی و مقام ناسوتی بوده ، از حالا به بعد ما مقام ربوبیتی و الوهیتی او رو می‌شناسیم او رو خواهیم شناخت و از حالا به بعد اون من معنوی رو حالا نمی‌دونم دوستان اینجا حالا چقدر ، اون من معنوی رو که کار کردند از حالا متوجه میشن که من معنوی چی بوده و چی هست ، از حالا به بعد ما با این من معنوی ، این من ربوبی و بعد من الوهی چه کارهایی داریم ، گفت موسی من ندارم آن دهان ، گفت از دهان غیر خوان از دهان غیر کِی کردی گناه ، و این دهان غیر اینجا که در ادامه مباحث باهاش آشنا میشیم و مقام ربوبیتی و مقام الوهیتی و فرد که در واقع خودش رو ببخشید در لجنزار چیزی پیدا کرده بود و کارتن خوابی و این‌ها ، یک دفعه متوجه میشه چه مقامی رو از دست داشته می‌داده از دست داده ، و به اصطلاح انسان توی درس‌ها هست که در واقع آیه قرآن هم هست که پایین‌ترین و بالاترین رو او داره ، خب و حالا منتها دیگه تعریف نشده دیگه بالاترین چیه ، پایین‌ترین که خب دیگه قابل تصورِ ، ولی بالاترین دیگه چیزی گفته نشده و مقام الوهیتی و مقام عیسایی موضوع هر یک از ما خود مسیح عالمیم ، خب هر یک از ما خود مسیح عالمیم ، و این رو ما اینجا باید پیدا کنیم ، تا پیدا نکنیم قدر خویش نشناخته‌ایم یعنی چه ؟ خب حالا بنابراین اینجا اتفاقی که من بعد می‌افته و ما وارد فاز جدیدی شدیم و اون فاز قبلی تمام شد و اون خودش یک الستی بود خودش یک الست پنهانی بود و درس بسیار زیادی تو خودش داشت که حالا من هنوز صحبتشو نکردم ببینیم که خب خود عزیزان چی متوجه میشن ولی بعداً راجع بهش صحبت می‌کنیم ، دوره خیلی جالبی از نظر من بود یک دوره خودش الست بود و دوره‌ای بود که خیلی‌ها به هیچ مغرور شدند و خیلی‌ها به هیچ خودشون رو فروختند خیلی‌ها به هیچ ادعای خدایی کردند یه عده‌ای به هیچ اصلاً دیگه نمیشد باهاشون سلام و علیک کنیم خود ما رو هم قبول نداشتند حالا البته ما که خدمتگزاریم ، این چیزی نیست که کسی ما رو قبول کنه یا قبول نکنه اگر کسی ما رو قبول نکنه یعنی در واقع خدمتگزاری ما رو قبول نکرده ما حکومتی رو از دست نمیدیم ، وزارتی رو از دست نمیدیم ، ما جایی نیستیم که به اصطلاح پشت یک میزی داریم کارها رو انجام میدیم ، و هماهنگی برای خدمتگزاری رو انجام میدیم ، هیچ چیزی نیست که کسی بخواد ما رو ساقط کنه خودش بیاد جای ما بشینه ، بیاد بشینه ، خب چیزی نیست جز خدمت و جز خدمت و جز خدمت
خب بنابراین اتفاقی که در این چیز می‌افته اینه که اون خلأ پر میشه اون خلأ صرفاً با چیزی پر میشه که یک من معنوی در اون تظاهر پیدا ، بکنه ظاهر بشه ، و اون مقام عیسایی و این‌ها در واقع بتونه در فرد اون ظهور خودش رو داشته باشه و از حالا فرد بدونه که نه ، اون میتونه یک مقام بسیار بالایی داشته باشه .

جمعه بیست و هفتم مهرماه ۱۴۰۳ ساعت ۲۲:۵۸
ای بی خبر از دل منم آن دل شده مآ
بی خویش نشستم همه ابعاد شده مآ

دل ریش ز من بودن و دلشاد شدم مآ
از خویش برون گشتم و تا هست شدم مآ

این چرخ چو چرخید از این سر به آن سر
من مُرد و همه جان و تنم مآ

بی هیچ سخن عاشق و دلباخته گشتم
روی سخنم رو به شما نیست، به این مآ

بی هیچ گذر از تن و جانم بگذشتم
جانان شده در فکر خیالم همه تن مآ

عمری ست که در راه بماندم به راهت
این میکده باز است به اسرار دل مآ

چون لعل گوهر بار بنوش از قدحی باز
این شُرب شراب مست شده از نِگه مآ

ساقی چو بیاید بنشیند به بَر مآ
خود مست شود بی نظر از این نظر مآ

مطرب که بِزد نغمه خوش در همه عالم
او کوک کند ساز جهان در نظر مآ

عمری همه گشتیم پِی وصل و وصالش
او بود از اول نِگهش بر نظر مآ

عمریست در این خانه بگشتیم پِی یار
یارب بُود این خانه به وصل نظر مآ

شنبه ۲۸ مهرماه ۱۴۰۳ ساعت ۸ صبح

از کجا آورده ای این خویشِ خویش
که گذر کردی ز اصل و پیش خویش

او به زندان بود و ما عطف به خویش
گشت آزاد و دل ما گشته ریش؟

یک دهه از عمر بهر عشق ناب
رفت در زندان دجال چون حباب

همه عمرش پی کهنه شراب
تا کند مست همه انسانِ خواب

در خُم اش پر شد ز لطف کِردگار
شادی و مسروری و الطاف یار

چون نظر کرد او به این خلق خدا
یاد آورد که هان نِی ای جدا

ما همه از یک گِل و یک ریشه ایم
بی بدن گر بنگری اندیشه ایم

چون که او خود را شناخت الطاف نور
هدیه شد از کردگار بر آن امور

گشت یکدم این جهان پر ز سرور
گفت الست را او بله در هر امور

هدیه آورد او بر این خلق خدا
حلقه ها و درک را در عشق مآ

حال گویی عده ای ناراحتند
ترک عشق گفتند و بی او راحتند

سارق اندیشه و بی ریشه اند
بر درخت معرفت چون تیشه اند

چون دغل کردند به کار روزگار
فِیک خواندند آن عزیز کردگار

حرف را کوته کنم ای یار نیک
عده ای بیگانه گشتند نِی شریک

چون به فکر خویش و گشتند گم ز راه
گشته اند از راه عشق اینک جدا

همچو دجال آمدند در گرد ما
تا جدا سازند تن ها را ز مآ

حضور لایو زنده استاد طاهری و موسسه تحقیقاتی کازمو اینتل در کنفرانس سرطان کبد بین المللی و کانادا در تورنتو

📷لینک ویدیو در اینستاگرام:
https://www.instagram.com/reel/DBWktJ7pG1n/?igsh=dDE4dHQxMW93cG4y
🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇


#مکتب_عرفان_کیهانی_حلقه
#کازمواینتل
#میدانهای_شعوری_ط
#سرطان_کبد
#انجمن_سرطان_اروپا