#غربت_زیبا
#پارت_8
#فصل_2
ـ ارج ؟
یهو بد زد زیر گریه
لباسمو در آوردم
و رفتم رو تخت و محکم بغلش کردم
و گفتم:
ـ ترو خدا امشب بگذره
پاشو برو حموم داخل رحمت رو بشور
صبح هم میرم واسه اطمینان بیشتر برات قرص میگریم.
ـ باشه فدات شم.
ـ باشه.
___
*نفس
من نمیخواستم ازدواج کنم!
اما دوست داشتم با ارج رابطه هم داشته باشم!!
بهم عشق بورزه و دوستم داشته باشه
اما.....
فعلا میخواستم ازدواج نکنم!
و تمرکزم رو بزارم روی زندگیم؛
واسه همین ازدواج نمیکردم!
ارج محکم بغلم کرده بود و من توو بغلش گریه میکردم.
من نمیخواستم باردار بشم
با این سن با اینکه ازدواج نکردم
نمیخواستم بی آبرو بشم!!!!
نمیخواستم مامانم دهنمو سرویس کنه
بلند شدم و با لکنت گفتم:
ـ من میر..م ح..مو..م!
ـ میخوای باهات بیام فدات شم ؟
ـ نهههه!!!
از گریه حق حق میکردم
و نمیتونستم درست حرف بزنم!
رفتم داخل حموم
و دوش رو باز کردم؛
شروع کردم شستن خودم
بعد هم با فشار آب رحممو شستم
و از حموم بیرون رفتن
و حوله رو تن کردم
ارج خوابش برده بود!!
من هم لباس پوشیدم و رفتم رو تخت خوابیدم بغلش و بعد از چند دقیقه خوابم برد........
____
*ارج
صبح با بوسه های نفس بیدار شدم
نشستم رو تخت و بغلش گرفتم
و گفتم:
ـ شیطون شدی جوجه ؟
ـ اره پاشو دیگه!
ـ اوووو!!
راستی قرار بود برم قرص بگردم
الان پا میشم.
ـ مرسی
میگم؟
ـ جانم؟
ـ چون دیشب دیر رفتم خودمو شستم
خیلی احتمال هست که ...
ـ اره اره
گفتم میرم دیگه!!
ـ مرسی.
بلند شدم و لباس پوشیدم و از خونه زدم بیرون تا سریع قرص زد بارداری بگیرم.......
🌑 @Dark_moon_story
#پارت_8
#فصل_2
ـ ارج ؟
یهو بد زد زیر گریه
لباسمو در آوردم
و رفتم رو تخت و محکم بغلش کردم
و گفتم:
ـ ترو خدا امشب بگذره
پاشو برو حموم داخل رحمت رو بشور
صبح هم میرم واسه اطمینان بیشتر برات قرص میگریم.
ـ باشه فدات شم.
ـ باشه.
___
*نفس
من نمیخواستم ازدواج کنم!
اما دوست داشتم با ارج رابطه هم داشته باشم!!
بهم عشق بورزه و دوستم داشته باشه
اما.....
فعلا میخواستم ازدواج نکنم!
و تمرکزم رو بزارم روی زندگیم؛
واسه همین ازدواج نمیکردم!
ارج محکم بغلم کرده بود و من توو بغلش گریه میکردم.
من نمیخواستم باردار بشم
با این سن با اینکه ازدواج نکردم
نمیخواستم بی آبرو بشم!!!!
نمیخواستم مامانم دهنمو سرویس کنه
بلند شدم و با لکنت گفتم:
ـ من میر..م ح..مو..م!
ـ میخوای باهات بیام فدات شم ؟
ـ نهههه!!!
از گریه حق حق میکردم
و نمیتونستم درست حرف بزنم!
رفتم داخل حموم
و دوش رو باز کردم؛
شروع کردم شستن خودم
بعد هم با فشار آب رحممو شستم
و از حموم بیرون رفتن
و حوله رو تن کردم
ارج خوابش برده بود!!
من هم لباس پوشیدم و رفتم رو تخت خوابیدم بغلش و بعد از چند دقیقه خوابم برد........
____
*ارج
صبح با بوسه های نفس بیدار شدم
نشستم رو تخت و بغلش گرفتم
و گفتم:
ـ شیطون شدی جوجه ؟
ـ اره پاشو دیگه!
ـ اوووو!!
راستی قرار بود برم قرص بگردم
الان پا میشم.
ـ مرسی
میگم؟
ـ جانم؟
ـ چون دیشب دیر رفتم خودمو شستم
خیلی احتمال هست که ...
ـ اره اره
گفتم میرم دیگه!!
ـ مرسی.
بلند شدم و لباس پوشیدم و از خونه زدم بیرون تا سریع قرص زد بارداری بگیرم.......
🌑 @Dark_moon_story