🎯 تحلیلهای «نسلی» چیزی شبیه طالعبینیاند
🔴 هر جا حرفی دربارۀ جوانان و مسائل مربوط به آنها پیش بیاید، خیلی زود پای تحلیلهایی وسط میآید که اساس استدلالشان «اختلاف نسلها» است. هم بزرگترهایی که خودشان را متعلق به «نسل»های گذشته میدانند، هم جوانترهایی که عضو نسل جدیدند، برای توضیحات تفاوتهایشان با همدیگر سراغ این مفهوم میروند. اما واقعاً نسل چیست؟ آیا میشود مجموعۀ پروپیمانی از ویژگیها را به دستۀ بزرگی از آدمها چسباند، صرفاً به خاطر اینکه سال تولدشان به هم نزدیک بوده است؟
🔴 مفهوم نسل، تا قرن نوزدهم، در ساختار خویشاوندی تعریف میشد: والدین و خواهران و برادرانشان «نسل قدیم» را تشکیل میدادند و فرزندان آنها «نسل جدید» را. در طول قرن نوزدهم این مفهوم به کلِ ساختار اجتماعی تعمیم داده شد و در این عقیدۀ تازه آدمهایی که در یک بازۀ سیساله به دنیا میآمدند متعلق به یک نسل دانسته میشدند.
🔴 این تعریف مشکلات بسیاری داشت. معلوم نبود چه سالی باید نقطۀ شروع یک نسل قرار بگیرد و مشخص نبود چرا کسی که در سالِ آخر یک دورۀ سیساله به دنیا میآید، باید خصوصیات نسل قبلی را داشته باشد و کسی که یک سال پس از او به دنیا میآید، متعلق به نسل بعدی باشد. با همۀ این مشکلات، نسل مفهومی را در اختیار متفکران گذاشت که از طریق آن میتوانستند دربارۀ یکی از معماییترین پدیدههای اجتماعی صحبت کنند: تغییرات فرهنگی. چرا فرهنگ دائماً در حال تغییر است؟ شاید دلیلش این باشد که نسلی میرود و نسل دیگری جایش را میگیرد.
🔴 تا پیش از سال ۱۹۴۵، بیشتر افرادی که به نظریهپردازی پیرامون نسلهای مختلف مشغول بودند از سبکهای ادبی و هنری و گرایشهای غالب فکری در هر نسل صحبت میکردند، مثلاً تغییر از رمانتیسیسم به واقعگرایی، یا از لیبرالیسم به محافظهگرایی. گاهی هم یک واقعه مبنای ساختن یک نسل میشود، مثل جنگ ویتنام، یازده سپتامبر یا کووید.
🔴 امروزه، به دلایلی ناشناخته، معمولاً نسلها را بازههای پانزده ساله در نظر میگیرند و طوری دربارۀ آنها حرف میزنند که انگار هر نسل دیاناِی متفاوتی با دیگر نسلها دارد. ما سرخوشانه از تفاوتهای بنیادین دهه شصتیها با دهۀ هفتادیها حرف میزنیم و به این مسئله توجه نمیکنیم که تفاوت میان دهۀ شصتی و دهۀ هفتادی، تقریباً، همانقدر بامعناست که تفاوت بین متولدین برج اسد و سُنبله معنادار است. بابی دافی، نویسندۀ کتاب افسانۀ نسلها، میگوید نسلها بیفایده نیستند، اما باید آنها را در کنار دو عامل دیگر دید: رویدادهای تاریخی و اثرات چرخۀ زندگی.
🔴 یافتۀ کلی دافی این است که گروههای سنی مختلف، خیلی بیشتر از آن چیزی که در بحث از نسلها گفته میشود، به هم شبیهاند. از طرف دیگر، خیلی از اختلاف نظرها، بیش از اینکه به سن ربط داشته باشند، به شرایط اقتصادی، گرایش سیاسی، طبقه، نژاد یا جنسیت ربط دارند. تفاوتهایی که جوانان در دل آنها رشد میکنند.
🔴 لویی مناند، مورخ اجتماعی چیرهدست، میگوید مفهوم نسل، بیش از هرجا، برای توضیح فرهنگ جوانان استفاده میشود، اما «فرهنگ جوانان» را چه کسی خلق میکند؟ مسنترها. عاملیت جوانان در این حد است که میتوانند بین گوشدادن یا ندادن به یک موسیقی خاص، پوشیدن یا نپوشیدن لباسی خاص، یا شرکتکردن یا نکردن در تظاهرات یکی را انتخاب کنند. و گزینههایی که پیش روی آنها وجود دارد، هیچوقت ساختۀ خود آنها نیست. این اتفاق همانقدر که دربارۀ انقلاب جنسی در دهۀ شصت صادق است، دربارۀ «فرهنگ اینترنتی» نسل ایکس هم صادق است.
🔴 مناند میگوید ناکامی در شناخت نحوۀ شکلگیریِ تاروپودِ جامعه سبب شده است که به تحلیلهای نسلی متوسل شویم.
📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «ديگر حرفزدن دربارۀ «اختلاف نسلها» بس است» که در بیستودومین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۴۰۱ در وبسایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ لویی مناند است و نسیم حسینی آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخۀ کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وبسایت ترجمان سر بزنید.
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
B2n.ir/x95009
↪️ @commac
🔴 هر جا حرفی دربارۀ جوانان و مسائل مربوط به آنها پیش بیاید، خیلی زود پای تحلیلهایی وسط میآید که اساس استدلالشان «اختلاف نسلها» است. هم بزرگترهایی که خودشان را متعلق به «نسل»های گذشته میدانند، هم جوانترهایی که عضو نسل جدیدند، برای توضیحات تفاوتهایشان با همدیگر سراغ این مفهوم میروند. اما واقعاً نسل چیست؟ آیا میشود مجموعۀ پروپیمانی از ویژگیها را به دستۀ بزرگی از آدمها چسباند، صرفاً به خاطر اینکه سال تولدشان به هم نزدیک بوده است؟
🔴 مفهوم نسل، تا قرن نوزدهم، در ساختار خویشاوندی تعریف میشد: والدین و خواهران و برادرانشان «نسل قدیم» را تشکیل میدادند و فرزندان آنها «نسل جدید» را. در طول قرن نوزدهم این مفهوم به کلِ ساختار اجتماعی تعمیم داده شد و در این عقیدۀ تازه آدمهایی که در یک بازۀ سیساله به دنیا میآمدند متعلق به یک نسل دانسته میشدند.
🔴 این تعریف مشکلات بسیاری داشت. معلوم نبود چه سالی باید نقطۀ شروع یک نسل قرار بگیرد و مشخص نبود چرا کسی که در سالِ آخر یک دورۀ سیساله به دنیا میآید، باید خصوصیات نسل قبلی را داشته باشد و کسی که یک سال پس از او به دنیا میآید، متعلق به نسل بعدی باشد. با همۀ این مشکلات، نسل مفهومی را در اختیار متفکران گذاشت که از طریق آن میتوانستند دربارۀ یکی از معماییترین پدیدههای اجتماعی صحبت کنند: تغییرات فرهنگی. چرا فرهنگ دائماً در حال تغییر است؟ شاید دلیلش این باشد که نسلی میرود و نسل دیگری جایش را میگیرد.
🔴 تا پیش از سال ۱۹۴۵، بیشتر افرادی که به نظریهپردازی پیرامون نسلهای مختلف مشغول بودند از سبکهای ادبی و هنری و گرایشهای غالب فکری در هر نسل صحبت میکردند، مثلاً تغییر از رمانتیسیسم به واقعگرایی، یا از لیبرالیسم به محافظهگرایی. گاهی هم یک واقعه مبنای ساختن یک نسل میشود، مثل جنگ ویتنام، یازده سپتامبر یا کووید.
🔴 امروزه، به دلایلی ناشناخته، معمولاً نسلها را بازههای پانزده ساله در نظر میگیرند و طوری دربارۀ آنها حرف میزنند که انگار هر نسل دیاناِی متفاوتی با دیگر نسلها دارد. ما سرخوشانه از تفاوتهای بنیادین دهه شصتیها با دهۀ هفتادیها حرف میزنیم و به این مسئله توجه نمیکنیم که تفاوت میان دهۀ شصتی و دهۀ هفتادی، تقریباً، همانقدر بامعناست که تفاوت بین متولدین برج اسد و سُنبله معنادار است. بابی دافی، نویسندۀ کتاب افسانۀ نسلها، میگوید نسلها بیفایده نیستند، اما باید آنها را در کنار دو عامل دیگر دید: رویدادهای تاریخی و اثرات چرخۀ زندگی.
🔴 یافتۀ کلی دافی این است که گروههای سنی مختلف، خیلی بیشتر از آن چیزی که در بحث از نسلها گفته میشود، به هم شبیهاند. از طرف دیگر، خیلی از اختلاف نظرها، بیش از اینکه به سن ربط داشته باشند، به شرایط اقتصادی، گرایش سیاسی، طبقه، نژاد یا جنسیت ربط دارند. تفاوتهایی که جوانان در دل آنها رشد میکنند.
🔴 لویی مناند، مورخ اجتماعی چیرهدست، میگوید مفهوم نسل، بیش از هرجا، برای توضیح فرهنگ جوانان استفاده میشود، اما «فرهنگ جوانان» را چه کسی خلق میکند؟ مسنترها. عاملیت جوانان در این حد است که میتوانند بین گوشدادن یا ندادن به یک موسیقی خاص، پوشیدن یا نپوشیدن لباسی خاص، یا شرکتکردن یا نکردن در تظاهرات یکی را انتخاب کنند. و گزینههایی که پیش روی آنها وجود دارد، هیچوقت ساختۀ خود آنها نیست. این اتفاق همانقدر که دربارۀ انقلاب جنسی در دهۀ شصت صادق است، دربارۀ «فرهنگ اینترنتی» نسل ایکس هم صادق است.
🔴 مناند میگوید ناکامی در شناخت نحوۀ شکلگیریِ تاروپودِ جامعه سبب شده است که به تحلیلهای نسلی متوسل شویم.
📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «ديگر حرفزدن دربارۀ «اختلاف نسلها» بس است» که در بیستودومین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۴۰۱ در وبسایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ لویی مناند است و نسیم حسینی آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخۀ کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وبسایت ترجمان سر بزنید.
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
B2n.ir/x95009
↪️ @commac