تریاک در اواخر قرن هجدهم رواج یافت، درست زمانی که اولین موتورهای بخار به حرکت درآمدند و کارخانههای عظیم شکل گرفتند. جمعیتِ شهرها بالا رفت و روتینهای قدیمی زندگی روستایی، که حسِ هویت و پیوستگی میآفرید، مختل و گاه حتی ناپدید شد. تا میانههای قرن نوزدهم، گذشته را میشد در نظر آورد و دید که منظرهی فرهنگی کاملاً تغییر کرده است. خطوط راهآهن کشیده، کانالها حفر و پلها بر روی رودخانهها ساخته شده بودند. مسیرهای تجاری و مستعمرات گسترش یافته، نقشهها تغییر کرده و کالاها تازه و نوآورانه شده بودند. اذهان به دست انقلابها ــدر آمریکا و فرانسه و همچنین در فلسفه، علم و هنرــ دگرگون شده بودند. به نظر میرسید که دیگر هیچچیز ثابت و پایدار نمانده است.
دی کوئینسی در آههای عمیق (اسپیریا دی پروفوندیس)، دومین مقالهاش دربارهی تریاک، مینویسد: «از سال ۱۸۴۵، بهواسطهی پنجاه سال انقلابهای بزرگ در سراسر دنیا و پیشرفتهای پیوسته در فناوری ــبخاری که همهی مصارفش به کار گرفته شده، نوری که به خدمت انسان درآمده، نیروهایی که از آسمان به آموزش و تسریع مطبوعات میآیند و نیروهایی که گویی از دل جهنم برخاستهاند (هرچند آنها نیز ریشه در آسمان دارند) و بهسوی توپخانه و ویرانی روانهاندــ حتی چشمِ آرامترینِ ناظرها هم دچار تلاطم میشود؛ انگار که ذهن انسان تحت تأثیر حضور موجوداتی خیالیست که در میان ما حرکت میکنند.»
[اما] آیا واقعاً همهی اینها در سال ۱۸۴۵ رخ داد؟ انگار همه چیز بیش از حد سریع و زودتر از زمان مناسبش اتفاق افتاده بود؛ گو اینکه برای چیزی دیگر دیر شده باشد. دی کوئینسی در میان ابزارها و مکانیزمهای جدید، احساس میکرد جایگاه اصیل انسان زیر سؤال رفته و ارتباطش با جهان قطع شده است. او میگفت: «حتی رعد و برقها ــمتأسفانه باید بگویمــ دیگر آن رعد و برقهایی نیستند که از زمان نبرد واترلو به یاد دارم.»
دی کوئینسی در میان هیاهوی انقلاب صنعتی که به نظرش «انسان را از پیوندش با عناصر اصلی زندگی جدا کرده بود»، به دنبال جایی برای خود میگشت. او میخواست دوباره بتواند در جهانی که رؤیاهایش تحت تأثیر هیاهوی زندگی مدرن انگلستان قرار گرفته بودند، رؤیا ببیند. و همانطور که خودش کشف کرده بود، «برخی نیروهای فیزیکی میتوانند و واقعاً کمک میکنند تا توانایی رؤیاپردازی از نو زنده شود. یکی از این نیروها، ورزش سفت و سخت است ــحداقل برای بعضیهاــ و مهمتر از آن، تریاک.»
با انتشار اعترافات، دی کوئینسی به نمادی از مصرفکنندهی تریاک تبدیل شد، اما او اولین نویسندهای نبود که برای فرار از «شتاب بیپایان» و «سرعت سرسامآور پیشرفت»، که از اواخر قرن هجدهم زندگی در انگلستان را دگرگون کرده بود، به تریاک پناه برد. او تنها کسی نبود که «قدرت خاص» تریاک را برای تقویت رؤیاها و یادآوری خاطراتش کشف کرده بود. اسکات، شلی، وردزورث،کیتس… بسیاری از داستانهای گوتیک و اشعار رمانتیک بخشی از هویت خود را از این ماده گرفته بودند.
در آثار این نویسندگان، اثر تریاک گاه بهطور ظریف در داستانها و اشعار حضور داشت و گاه آشکارا دیده میشد. همانطور که دی کوئینسی در اعترافات نشان داد، تریاک چیزی فراتر از یک تم جذاب یا یک ابزار ادبی بود؛ این ماده قدرت و ویژگیهای خاص خود را داشت. «در تمامی این داستانها، تریاک است که قهرمان اصلیست، نه مصرفکنندهی آن.»
◄ قطعاتی از نوشتههایی در باب مواد مخدر، سِیدی پِلَنت
@CineManiaa | سینمانیا
دی کوئینسی در آههای عمیق (اسپیریا دی پروفوندیس)، دومین مقالهاش دربارهی تریاک، مینویسد: «از سال ۱۸۴۵، بهواسطهی پنجاه سال انقلابهای بزرگ در سراسر دنیا و پیشرفتهای پیوسته در فناوری ــبخاری که همهی مصارفش به کار گرفته شده، نوری که به خدمت انسان درآمده، نیروهایی که از آسمان به آموزش و تسریع مطبوعات میآیند و نیروهایی که گویی از دل جهنم برخاستهاند (هرچند آنها نیز ریشه در آسمان دارند) و بهسوی توپخانه و ویرانی روانهاندــ حتی چشمِ آرامترینِ ناظرها هم دچار تلاطم میشود؛ انگار که ذهن انسان تحت تأثیر حضور موجوداتی خیالیست که در میان ما حرکت میکنند.»
[اما] آیا واقعاً همهی اینها در سال ۱۸۴۵ رخ داد؟ انگار همه چیز بیش از حد سریع و زودتر از زمان مناسبش اتفاق افتاده بود؛ گو اینکه برای چیزی دیگر دیر شده باشد. دی کوئینسی در میان ابزارها و مکانیزمهای جدید، احساس میکرد جایگاه اصیل انسان زیر سؤال رفته و ارتباطش با جهان قطع شده است. او میگفت: «حتی رعد و برقها ــمتأسفانه باید بگویمــ دیگر آن رعد و برقهایی نیستند که از زمان نبرد واترلو به یاد دارم.»
دی کوئینسی در میان هیاهوی انقلاب صنعتی که به نظرش «انسان را از پیوندش با عناصر اصلی زندگی جدا کرده بود»، به دنبال جایی برای خود میگشت. او میخواست دوباره بتواند در جهانی که رؤیاهایش تحت تأثیر هیاهوی زندگی مدرن انگلستان قرار گرفته بودند، رؤیا ببیند. و همانطور که خودش کشف کرده بود، «برخی نیروهای فیزیکی میتوانند و واقعاً کمک میکنند تا توانایی رؤیاپردازی از نو زنده شود. یکی از این نیروها، ورزش سفت و سخت است ــحداقل برای بعضیهاــ و مهمتر از آن، تریاک.»
با انتشار اعترافات، دی کوئینسی به نمادی از مصرفکنندهی تریاک تبدیل شد، اما او اولین نویسندهای نبود که برای فرار از «شتاب بیپایان» و «سرعت سرسامآور پیشرفت»، که از اواخر قرن هجدهم زندگی در انگلستان را دگرگون کرده بود، به تریاک پناه برد. او تنها کسی نبود که «قدرت خاص» تریاک را برای تقویت رؤیاها و یادآوری خاطراتش کشف کرده بود. اسکات، شلی، وردزورث،کیتس… بسیاری از داستانهای گوتیک و اشعار رمانتیک بخشی از هویت خود را از این ماده گرفته بودند.
در آثار این نویسندگان، اثر تریاک گاه بهطور ظریف در داستانها و اشعار حضور داشت و گاه آشکارا دیده میشد. همانطور که دی کوئینسی در اعترافات نشان داد، تریاک چیزی فراتر از یک تم جذاب یا یک ابزار ادبی بود؛ این ماده قدرت و ویژگیهای خاص خود را داشت. «در تمامی این داستانها، تریاک است که قهرمان اصلیست، نه مصرفکنندهی آن.»
◄ قطعاتی از نوشتههایی در باب مواد مخدر، سِیدی پِلَنت
@CineManiaa | سینمانیا