Фильтр публикаций


انتخابات ۱۴۰۳
مناظره ؛ چرا رای نمی‌دهم / می‌دهم ، حسین رزاق و عماد بهاور.
چهارشبه، ۶ تیر ، ساعت ۲۱ به وقت ایران
کلاب هاوس، کلاب طرح نو

لینک ورود :

https://www.clubhouse.com/invite/b36S0dqd5V01edEkb3KQ32O4l6Voc0XjLA3:Uzl3lY__E7dkfv74Idg5CM7pE-WrnjSZxPLYDXwGdw4


‏⁧#احمدرضا_جلالی⁩ وضعیت جسمی مناسبی ندارد. سالها زندان و بارها اعتصاب او را نهیف کرده اما باز هم میخواهد جانش را در دست بگیرد و اعتصاب غذا کند.


@hoseinrazzagh


هشدار داماد مهندس موسوی درباره استفاده ابزاری از نام میرحسین در تبلیغات یک کاندیدا


@hoseinrazzagh


📝 نیازمند ایمان!‏


✍🏻 حسین رزاق


نمیخواستم این حرفها را بزنم؛ اما فشارها از هر سو برای سکوت بسیار است! امنیتی‌ها یک‌جور و دوستان جور دیگری!
‏همانهایی که روزی روزنه‌گشایی را پروژه امنیتی میدانستند و همراه تحریم بودند امروز تحریم را پروژه امنیتی میخوانند و آگاهانه تجاهل میورزند که مهره‌های بازی قبله عالم شده‌اند!

‏روزیکه میرحسین موسوی پیشنهاد رفراندوم برای عبور از ج‌ا را طرح کرد بسیار دقیق مبرم‌ترین نیاز را ایمان آوردن به توانائی‌مان برای عبور از مرحله کنونی عنوان کرده بود. اما چه بسیار که مؤمن به مقاومت برای عبور از استبداد نبودند و عاقبت فریفته مسابقه‌ای شدند که زمین و زمانش از دیگریست.

‏تحلیل شرایط روز سخت نیست. سقوط هلی‌کوپتر شکست پروژه‌ی چندساله‌ رهبر ج‌ا بود که در گام دوم انقلاب برای برکشیدن جانشین پس از خود سنگ تمام گذاشت و پیش پای آن ابراهیم، همه را قربانی کرد تا امروز مشتش خالی از گزینه باشد و راهی جز ترمیم مشروعیت از دست شده‌ی زیر ۵۰ درصدی نبیند تا بعد.

‏تأئید با پتانسیل‌ترین نامزد جبهه اصلاحات با چینش منفورترین رقبا یعنی رضایت آقا به انتخاب وی و ایمان به قدرت خود در بازی دادن اصلاحطلبان! چنان دژ ولایتش را مستحکم میداند که آب در دلش تکان نخورد و برعکس؛ با نو نواری دیوارهای این خانه‌ی از پای‌بست ویران بقای خود را فعلا تضمین کند.

‏از روز اول نوشتم نامزد اصلاحطلبان برنده قطعی این خیمه‌شب بازیست اما شرف و وجدانم اجازه نداد رخت عافیت به تن کنم و سکوت پیشه یا وسط بازی بایستم و هرچه هر سو میپسندد بپسندم. آنچه دیده میشود فرش قرمز نظام برای این نامزد است که اگر رأی نیاورد فقط از بی عرضگی اصلاحطلبان خواهد بود.

‏حالا درست که روزگار ایران خطیر و مردم در رنجند و امیدوار به هر روزنی اما یادمان نرود که نیاز ما افق‌گشاییست.
‏در مداوای این تن از عفونت ‌علیل نباید امید هیچ معجزی از مسکن‌ها داشت که هر دقیقه بقای استبداد به میزان سالی به وطن آسیب زده و میزند.

فعلا خوش باشید با انتخابتان تا شنبه!



@hoseinrazzagh


#تحریم_انتخابات⁩ به مثابه مقاومت مدنی یک روش جهت دستیابی به انتخابات آزاد در مسیر دموکراسی‌ست.


@hoseinrazzagh


ما امیدواریم‌ترین شهروندان ایرانیم به روزی که کسی نخواهد سر مردم بهتر شیره بمالد تا بهترین کارگزار برای بقای استبداد شود.



@hoseinrazzagh


دادگاه تجدیدنظر حکم ۷۴ ضربه شلاقم برای غیبت از زندان را عینا تأئید کرد!


@hoseinrazzagh


🔴 شرکت در انتخابات بدون هیچ برنامه، اراده‌ و توانی برای مهار استبداد، تسلیم محض است

▫️به نظر می‌رسد ناکارآمدی دولت ابراهیم رئیسی، تشدید بحران‌های اقتصادی و اجتماعی، تغییرات آتی در صحنه سیاست بین‌الملل و امکان خیزش مجدد جنبش زن، زندگی، آزادی نیز مزید بر علت شده‌اند تا مستبد امروز ایران دوباره متشبث به صندوق آراء شود.

▫️خسارت و خسران بقای استبداد آنقدر عظیم است که هر بهبود جزئی فرضی را به محاق می‌برد. بس است اگر بخواهند که ببینند مستبد امروز ایران بازی انتخابات را به مضحکه انتصابات بدل کرده است و از آنچه از صندوق این سیاه‌بازی در می‌آورد به جهان سکه مجعول مشروعیت می‌فروشد.

▫️اینجا لازم است که به یک سؤال مقدر و اکنون دیگر کلیشه شده و تهی جواب دهم. برخلاف آنچه که برخی می‌گویند تحریم انتخابات انفعال نیست، شرکت در انتخابات مجلس و دولت نمایشی-فرمایشی که چنین عقیم و افلیج شده انفعال کامل است. شرکت در انتخابات بدون هیچ برنامه، اراده‌ و توانی برای مهار استبداد تسلیم محض است.

▫️شرکت در انتخاباتی که به استبداد حاکم، بی مزد و منت مشروعیت و لاجرم طول عمر می‌بخشد تا شیره جان تتمه سرمایه اجتماعی این ملت را ببلعد، مُعِدّ ویرانی بیشتر این مرزوبوم کهن است.

▫️تحریم این انتخابات نمایشی-فرمایشی هم خود کنشی مدنی و مؤثر است و هم بسترساز کنشگری‌های آینده. فروریختن اقتدار پوشالین سیاست وحشت‌افکنی، با مقاومت مدنی مردم ایران ان‌شاءالله دور نخواهد بود.

✍️ ابوالفضل قدیانی

📎متن کامل

@kaleme


تمام نهادهای امنیتی و قضایی از ابتلای ⁧#صادق_زیباکلام⁩ به سرطان مطلع بودند که بازداشتش کردند.


@hoseinrazzagh


وعده اصلاح امور با تغییر کارگزار، شعاری پوچ است. این ساختار، کارگزار سالم و کارآمد را هم فاسد و بی‌عرضه میکند و حافظ منافع ساختار نه منافع ملی.


@hoseinrazzagh


راه رستگاری از خیابان‌‌ میگذرد نه از خیمه‌شب بازی استخدام تدارکاتچی استبداد!


@hoseinrazzagh


حسین رزاق یکماه پس از ابلاغ رسمی حکم آزادی بالاخره امروز از زندان اوین آزاد شد.


@hoseinrazzagh


شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران با درخواست آزادی مشروط ویدا ربانی، روزنامه‌نگار، مخالفت کرده و دلیل آن را «لزوم تنبیه اینگونه مجرمین» اعلام کرده است.

پرتو برهان‌پور، وکیل دادگستری، روز ۲۳ اردیبهشت با اعلام این خبر در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: درخواست آزادی مشروط ویدا ربانی، به دلیل «لزوم حفظ نظم عمومی و به منظور اصلاح و تنبیه لازم اینگونه از مجرمین» توسط شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران رد شد.

ویدا ربانی سابقه همکاری با روزنامه‌های شرق، هم‌میهن، قانون، مردم امروز، سازندگی و هفته‌نامه صدا و مهرنامه را در کارنامه خود دارد.

این روزنامه‌نگار و فعال مدنی مهر سال ۱۴۰۱ در جریان اعتراضات سراسری پس از قتل حکومتی مهسا امینی بازداشت و در دی ماه همان سال از سوی ٢۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری به اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» به شش سال حبس و به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به ۱۵ ماه حبس محکوم شد.

خانم ربانی پیش از آن نیز در سال ۱۴۰۰ به دنبال دعوت مردم به شرکت کردن در تجمع اعتراضی علیه شلیک به هواپیمای اوکراینی بازداشت و توسط دادگاه انقلاب تهران به ۱۰ سال حبس و محرومیت‌های اجتماعی محکوم شده بود.
@MostafaTajzadeh


📝 گفت‌وگوهای زندان و جنبش مهسا

🖊 آصف بیات

📌به بهانه مصاحبه حسین رزاق با سعید مدنی

📍 اخیراً گفت‌وگوی خواندنی و پربار شما با آقای حسین رزاق را که در زندان صورت گرفته با اشتیاق فراوان خواندم. این گفت‌وگو مباحث مهمی را درباره‌ی وضعیت اجتماعی و سیاسیِ ایران پس از خیزش «زن، زندگی، آزادی» مطرح می‌کند. شما تأکید می‌کنید که کشور ما به‌طور مستمر با انواع و اقسام بحران‌ها از جمله بحران فقر، بیکاری، فساد، ناکارآمدی، کنترل اجتماعی و بحران مشروطیت مواجه بوده است. با خصلت‌بندیِ جامعه‌ی ایران در قالب جامعه‌ی «شبکه‌ای»، «بحرانی» و «جنبشی» استدلال می‌کنید که جنبش مهسا (ژینا) در اشکال مختلف، حتی در شکل اعتراضات خیابانی، در زمان‌های مناسب به مبارزه‌ی خود ادامه خواهد داد.

📍 به نظر می‌رسد که شما مخالف «انقلاب» هستید، اما با استراتژی گذار موافقید. تصور می‌کنم که منظورتان از گذار، تحول به نظم سیاسیِ جدید و دموکراتیک باشد، آن‌گونه که آقای میرحسین موسوی تجویز می‌کنند ولی اذعان دارند که در این شرایط نمی‌دانند که چنین گذاری چگونه قرار است رخ دهد. اگر چنین است، برایم جالب است بدانم که استراتژی گذار از حیث نظری با انقلاب چه تفاوتی دارد؟ به نظر می‌رسد که شما «انقلاب» را به معنای براندازیِ قهرآمیز می‌دانید و از آن دوری می‌جویید. با توجه به تجربه‌ی دردناک این نوع انقلاب‌ها در قرن گذشته که با خود خشونت، بی‌ثباتی، ناامنی، و آسیب به زیرساخت اقتصادی را به همراه آوردند، موضع شما قابل درک است. اما در ادبیات جنبش‌ها و سیاست‌های مبارزه‌جویانه (contentious politics) بحثی هست حول اینکه آیا انقلاب لزوماً با براندازی و خشونت همراه است، آن‌گونه که هانتیگتون می‌دید؟ به عبارت دیگر، آیا تغییرات ساختاری از طریق بسیج مردمی و خیزش‌های سیاسی ضرورتاً باید با خشونت و تخریب همراه باشد؟

📍 پرسش اصلی این است که خشونت یعنی چه؟ بسیاری از خشونتِ فقر، خشونتِ روانی و البته از خشونتِ جنسی صحبت کرده‌اند، و بعضی دیگر از آسیب رساندن به اموال و حتی اخلال در نظم عمومی، مانند آتش زدن لاستیک اتومبیل در خیابان‌ها، سخن گفته‌اند. گفتنی‌ها درین‌باره زیاد است. ولی باید به‌اختصار تأکید کنم که در مباحث جنبش‌های اجتماعی و انقلابی، خشونت کلاً به معنای آسیب زدن به جسم و جانِ انسان‌ها تعریف می‌شود. با این توصیف، اصل امتناع از خشونت در مبارزات اجتماعی و سیاسی عبارت است از امتناع از وارد کردن آسیب به جسم و جانِ انسان‌های دیگر، چه انسان‌هایی که خارج از معادله‌ی مبارزات هستند و چه آن‌هایی که در مقابل حرکت اعتراضی دست به خشونت می‌زنند. در ادبیات سیاسی، اصل امتناع از خشونت در مقابل عملیات مسلحانه مطرح می‌شود، اما محدود به آن نیست. در این معنا، اختلال در نظم عمومی مانند آتش زدن لاستیک اتوموبیل لزوماً از مصادیق خشونت نیست، بلکه شکلی از نافرمانیِ مدنی به شمار می‌رود. می‌بینیم که قضیه‌ی خشونت خیلی بغرنج‌تر از آن است که این روزها در رسانه‌ها و گفتار سیاستمداران جاری است.

📍آیا نمی‌توان تصور کرد که جامعه خسته شود، مردم مهاجرت کنند یا به قول معروف «آهسته بیایند و آهسته بروند»، و در کل برگردند به زندگیِ خصوصیِ خودشان و کاری به کار سیاست نداشته باشند؟ تردیدی ندارم که می‌توان پاسخ‌های مستدلی به این پرسش‌ها ارائه کرد. ولی به هر حال باید به این سؤالات پرداخت. برای مثال، می‌توان پرسید آیا اصولاً امتناع شهروندان ایرانی از سیاست تحت حاکمیت ولایی-نظامی مقدور است؟ آیا زنان می‌توانند به زندگیِ خودشان بپردازند و کاری به کارِ حاکمیت نداشته باشند؟ من فکر نمی‌کنم که چنین چیزی محتمل باشد. به این علت ساده که این حاکمیت است که دست از سرِ مردم برنمی‌دارد و نمی‌گذارد آن‌ها به زندگیِ عادیِ خود مشغول باشند. به این دلیل که، به زبان عامیانه، مردمِ ما عادی‌اند ولی حاکمیت غیرعادی. فقط کافی است در این روزها نگاهی به خیابان‌ها و میادین و پارک‌ها، و به کافه‌ها و فروشگاه‌ها و دانشگاه‌ها بیندازیم تا ببینیم گشت ارشاد و دیگر دولتیان با زنان و مردانی که لزوماً نمی‌خواهند کاری به کارِ سیاست داشته باشند چه می‌کنند. به عبارت دیگر، «خروج» شهروندان ایرانی از کارزار سیاست، حتی اگر چنین بخواهند، نامحتمل است، دقیقاً به این علت که حاکمیت زندگی‌کردن را سیاسی کرده است.

@hoseinrazzagh


🔴 سزای سکوت امروز ما، حکم فردای تک‌ تک ماست

بیانیه ۱۴ زندانی سیاسی از زندان اوین



📍صدور حکم بی‌شرمانه‌ی اعدام برای توماج صالحی، هنرمند متعهد و مبارز، آنهم با رویه‌ای رسوا در بیدادگاههای نظام یکبار دیگر ماهیت ضد بشری و عمق تباهی این حکومت را افشا کرد.

📍حکومت اسلامی اینروزها غره از توهم اقتدار خارجی، در تمنای اقتدار داخلی از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کند. از سویی با لشگرکشی، خیابان‌ها را به میدان جنگ تن به تن با زنان آزادی‌خواه ایران تبدیل کرده و از سوی دیگر در تقلای انتقام‌کشی از معترضین و مخالفین، امیدهای جامعه را به کمین نشسته و در مقابله با مدنی‌ترین نوع مبارزه و حتی اعتراض به زبان هنر هم با نهایت بی‌رحمی واکنش نشان می‌دهد تا با احکام غیر انسانی، حبس‌های طولانی و تبعید و "طناب‌های آماده برای گردن" برابر مردم بی‌دفاع قدرت‌نمایی کند و به جامعه هشدار دهد که هر اعتراضی حتی بی‌خشونت و مدنی را هم با پنجه‌ی استبداد انتظار می‌کشد.

📍گویی برای کین‌جویی از جامعه‌ای که "النصر بالرعب" را بی‌اثر کرده، کمر به حذف تمام منتقدین و مخالفین وضع موجود بسته و قصد دارد هر شهروند دغدغه‌مندی را در خوف سرکوب و قتل سازمان یافته‌ی حکومتی نگاه دارد.

📍پیام آمران و حاکمان حکم توماج دقیق به ما رسیده! زنهار که سزای سکوت امروز ما، حکم فردای تک‌ تک ماست که هر صدایی را خفه خواهند کرد. غافل از آنکه پایان این تباهی مطلقه با قدرت بی انتهای مقاومت مردم در همین خیابان‌های اشغال‌شده‌ خواهد بود.


✍️ گلرخ ایرایی | هستی امیری | رسول بداقی | مصطفی تاجزاده | امیرسالار داودی | ویدا ربانی | حسین رزاق | رضا شهابی | نرگس محمدی | عبداله مومنی | محمد نجفی | صدیقه وسمقی | فائزه هاشمی | مریم یحیوی



@hoseinrazzagh


🔴 رییس قوه صلاحیت انتقال سعید مدنی را نداشته!

🖋امیرسالار داودی

📝 به بهانه انتقال غیر قانونی دکتر سعید مدنی از زندان اوین به زندان دماوند.


مطابق تبصره ۳ ماده ۵۱۳ آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ (اصلاحی و اجرایی ۱۳۹۴) اصل بر این است که فارغ از  صحت و سقم فحوای محکومیت، محکوم می بایست در زندان واقع شده داخل حوزه قضایی محل اقامت خودش و خانواده اش، تحمل کیفر (طبعا به شرط اینکه کیفر عندالحکم حبس تعزیری یا حدی باشد) نماید.

تبصره ۳ از ماده ۵۱۳ قانون پیش گفته صراحت دارد که در صورت اولا عدم وجود مفسده و ثانیا پیشنهاد دادستان و موافقت کتبی (حکم دادگاه) دادگاه امکان انتقال محکوم از زندان محل وقوع جرم یا زندان محل کشف جرم یا زندان محل محاکمه به زندان محل اقامتگاه محکوم و خانواده اش با تشریفات معروضه قابل تحقق است. فلذا می‌توان از مفهوم مخالف همین تبصره و ماده پیشتر ذکر شده نتیجه گرفت که انتقال محکوم زندانی از زندان محل اقامتگاه خودش و خانواده اش به زندانی غیر از زندان واقع در محل اقامت خودش و خانواده اش (دقیقاً عکس فرض تبصره ۳ ماده ۵۱۳) نیز اولا مستلزم وجود مَفسَده (یعنی حضور محکوم در زندان معینی موجب ایجاد فساد گردد) است و ثانیا تشریفات مربوطه یعنی پیشنهاد دادستان و موافقت قاضی دادگاه ذی صلاح لازم و ضروری است. (یعنی دادستان بدون حکم دادگاه نمی تواند زندانی را منتقل کند)

بنابراین در فقره انتقال دکتر مدنی چند ملاحظه حقوقی جدی وجود دارد.
اول اینکه رئیس قوه قضاییه حسب مسموع دستور انتقال مشارالیه را داده اند!!! در حالی که قانوناً ایشان صلاحیت قانونی به واسطه داشتن صرفاً ریاست اداری بر قوه قضاییه ندارند (ریاست قضایی به معنای اتخاذ تصمیمات قضایی است).
دوم، مفسده ای که علی‌الظاهر می‌بایست به اتکاء آن آقای دکتر مدنی (فخر علمی کشور که ثانیه یه ثانیه هم نشینی با وی درس آموز است و ایشان فردی متخلق و انسان در معنای حقیقی اش است) دقیقاً چه بوده است؟ آیا بهتر نیست جهت تنویر اذهان عمومی و اخذ قضاوت عموم مردم، سخنگوی قوه قضاییه و یا دست کم رسانه های وابسته به قوه قضاییه، در این ارتباط توضیحات اقناعی ارائه کنند؟
سوم اینکه، چرا تشریفات قانونی مصرح در تبصره ۳ ماده ۵۱۳ آیین دادرسی کیفری یعنی پیشنهاد دادستان و صدور حکم بر جابجایی محکوم از زندانی به زندان دیگر از سوی محکمه ذی صلاح رعایت نمی گردد و ضابطین دادگستری (طور مشخص کارمندان وزارت اطلاعات) آنقدر خودسرانه رفتار می کنند و احدی هم مانعشان نمی شود؟

النهایه به عنوان یک وکیل دادگستری و مدعی فعال حقوق بشر هشدار می دهم  که یک حکومت و عمالش زمانی می توانند توقع داشته باشند که شهروندانشان به قوانین موضوعه کشور پایبند باشند که خود مصدر اجلی در اجرای قوانین کشور باشند.


امیرسالار داودی
وکیل پایه یک دادگستری، فعال حقوق بشر زندانی
زندان اوین- بند ۴
۳۰ فروردین ۱۴۰۳



@hoseinrazzagh


‍📝 نامه سعید مدنی از زندان دماوند به رئیس قوه قضائیه:

🔴 تبعید غیرقانونی است؛ هیچ چیز مانع از وفاداریم به مقاومت مدنی مردم نخواهد شد



🔻ریاست محترم قوه قضایی


◾️به اطلاع می‌رسانم در تاریخ ۱۴۰۳/۱/۱۴ و در حالی که از تاریخ ۱۴۰۱/۲/۲۷ مشغول گذراندن ۸ سال محکومیت قطعی در زندان اوین بودم، اطلاع یافتم که بنابر نظر دادستان تهران از زندان اوین به زندان دماوند تبعید شده‌ام. لذا بدون طی هرگونه مراحل قضایی شفاف و روشن و صرفاً بنا برخواست و اراده غیرقانونی مقام نام‌برده، به زندان دماوند منتقل شدم و فعلاً دوران محکومیتم را در این زندان می‌گذرانم. اگرچه برای همه زندانیان سیاسی تحمیل هزینه‌های ظالمانه و غیر قانونی به خاطر دفاع از حقوق مردم و منافع ملّی ایران عزیز گوارا و شیرین است، امّا بی‌تردید اقدامات خودسرانه و غیرقانونی مقامات قضایی بویژه دادستان تهران، از دید و نظر ملت ایران پنهان نخواهد ماند و دیر یا زود همچون اسلاف خویش -دادستان‌های پیشین تهران، مرتضوی و جعفری‌دولت‌آبادی- تاوان این تصمیمات و اقدامات را خواهند داد. البته به خوبی می‌دانید این بار اولی نیست که زندانیان سیاسی به دلیل بیان مطالبات و خواست مردم و اعتراض به وضعیت نابسامان اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و تنگناهای شدید معیشتی جامعه که حاصل بحران‌های ساختاری و دامنه‌دار است، ناچار به تحمّل مجازات‌های ظالمانه، غیرقانونی و غیرمتعارف شده‌اند. پیش از این نیز بسیاری از هم‌بندان این‌جانب و خانواده‌هایشان طعم تلخ احکام غیرقانونی مسئولان قضایی بویژه تبعید از زندانِ واقع در محل زندگی خانواده‌شان به محل دیگر را چشیده‌اند.

🔻 آقای محسنی اژه‌ای!

🔹کدام منطق حقوقی و قضایی، مدعی‌العموم تهران را واداشته تا پس از صدور رای قطعی قضات –اگرچه ناعادلانه- حکم صادره را تغییر و تبعید را بر محکومیت دوران حبس اضافه کند تا به این وسیله خانواده مرا برای چند دقیقه ملاقات هفتگی ناچار به سفری چند ساعته کند؟ در کدام مرجع قضاییِ صلاحیت‌دار حکم بر تبعید این‌جانب از زندان اوین به زندان دماوند داده شده است که از آن بی اطلاع هستم؟ چرا مدعی‌العموم تهران بدون نگرانی از عواقب نقض ماده ۵۱۳ آیین دادرسی کیفری چنین کرده است؟ چرا حتی بدون ابلاغ رسمی قضایی، حکم غیرقانونی اجرا شده‌است؟ می‌دانم و می‌دانید نظام قضایی کنونی اساساً پاسخ‌گو نیست تا به این سوالات و ده‌ها سوال دیگر پاسخ دهد یا با اعتراف به خطا، حکم صادره از سوی دادستان تهران را ملغی کند، لذا پر واضح است این‌جانب به هر نحو مقتضی به اعتراض نسبت به وضع نابسامان اقتصادی، اجتماعی و سیاسیِ کنونی به مثابه یک وظیفه ملی، دینی، اخلاقی و انسانی ادامه خواهم داد و نیز پی‌گیر مطالبات قانونی‌ام نیز خواهم شد و فشار‌های غیر انسانی و غیرقانونی بر خود و خانواده‌ام مانع از وفاداریم به منافع ملی و پشتیبانی و حمایت از مقاومت مدنی مردم برای تامین حق تعیین سرنوشت و زندگی در جامعه‌ای عاری از تبعیض، بی عدالتی، استبداد و قانون‌گریزی نخواهد شد.


سعید مدنی
۳۰فروردین ۱۴۰۳
زندان دماوند




https://cutt.ly/Zw5gSMlg
@hoseinrazzagh


📝 نامه‌ی خانواده‌ی سعید مدنی در خصوص وضعیت  او در زندان دماوند

📍ما خانواده سعید مدنی قهفرخی، جامعه‌شناس و زندانی سیاسی از روز ۱۴ فروردین ۱۴۰۳ که از انتقال او به زندان دماوند مطلع شدیم، مکرر پیگیر وضعیت او بوده‌ایم و با مراجعه به دادستانی کل و دادستانی استان تهران در تلاش بودیم از علت جابه‌جایی اطلاع پیدا کنیم و نیز درخواستمان برای بازگرداندن او به زندان اوین را به گوش مسئولان قوه‌قضاییه برسانیم.

📍 به‌رغم ثبت چند درخواست و تعیین وقت قبلی ملاقات برای ملاقات با دادستان تهران، تا به امروز آقای صالحی با ما ملاقات نکرده‌است، حتی در روز‌های ملاقات مردمی. در نتیجه، صرفا توانسته‌ایم در گفت‌وگو با تعدادی از معاونان اعتراضمان به طی نشدن روند قضایی برای این جا‌به‌جایی و نیز مشکلات حاصل از دوری زندان دماوند از محل سکونت خانواده و همچنین عدم ابلاغ رسمی این دستور چه به سعید مدنی و چه به وکلای او را اعلام کردیم. پاسخ‌های معاونان شامل این قبیل بوده است: «در حکم محل گذراندن زندان قید نمی‌شود و بنا به تصمیم و صلاح دید ما، ادامه حکم باید در زندان دماوند گذرانده شود؛ این محکومیت تا انتهای زمان حکم ایشان در زندان دماوند باید باشد.»

📍در پاسخ به اینکه تشخیص مذکور بر چه اساس بوده، گفته‌شد اساس تصمیم گزارشی ۵ صفحه‌ای راجع به سلوک او در زندان اوین بوده است که البته نمی‌توانند محتوای آن را به ما اعلام کنند.

📍در پاسخ به اینکه چرا هیچ دادگاهی تشکیل نشده تا قاضی‌ای حکم دهد گفتند خودشان قاضی هستند و اینطور حکم کرده‌اند. در پاسخ به مشکلات تأمین امنیت سعید مدنی در زندان دماوند گفتند که مسئولیت این جا‌به‌جایی را می‌پذیرند و از دید آنها مشکلی در تأمین امنیت وجود ندارد.

📍و در نهایت در پاسخ به دور بودن محل سکونت خانواده به زندان گفتند خیلی از مردم برای تفریح به دماوند می روند و دور نیست.

📍به‌رغم پاسخ‌های عمدتا بی‌منطق، در این گفت‌وگوها مطلع شدیم که تصمیم حاصل جلسۀ شورای مشورتی قوه‌قضاییه با حضور رئیس قوه، آقای اژه‌ای بوده است.

📍سعید مدنی از ۱۴ فرودین در یکی از سلول‌های قرنطینه‌ی زندان دماوند نگهداری می‌شود و اجازه تردد به بند و آشپزخانه زندان را برا حفظ امنیت ایشان نداده‌اند. با وجود ناراحتی معده و همچنین سابقه‌ی جراحی برداشتن کیسه صفرا که مربوط به دوره زندان پیشین است، غذای ناسالم زندان در مدت دو هفته مشکلات گوارش او را تشدید و او را متحمل درد‌های شدید کرده‌است.

📍به‌سبب همین مسائل، ما علاوه بر رنج دوری او از خانه، حالا دائم نگران سلامت و امنیتش هستیم.




https://cutt.ly/tw5gB7yC
@hoseinrazzagh


❇️ سعید مدنی؛ قربانی حکومتی که جامعه‌شناس نمی‌خواهد

🖋️ مرتضی کاظمیان

دکتر سعید مدنی، جامعه‌شناس زندانی را می‌توان شاهدی برجسته از نحوه برخورد حکومت اقتداگرا و ایدئولوژیکی دانست که به جامعه‌شناسی نیاز ندارد و جامعه‌شناسان مستقل و منتقد را سرکوب و قربانی می‌کند.

تنها نیم‌نگاهی به فهرست برخی آثار تالیفی و ترجمه‌ای و پژوهش‌های سعید مدنی از «ضرورت مبارزه با فقر و نابرابری در ایران» و «جامعه‌شناسی روسپیگری» و «خشونت علیه کودکان در ایران» و «اعتیاد در ایران» و «علیه اعدام» گرفته تا «جنبش‌های اجتماعی و امید» و «جنبش‌های اجتماعی و دموکراتیزاسیون» مشخص می‌کند که نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی، چه کینه‌توزانه جامعه‌شناس وطن‌دوست و دغدغه‌دار وضع مردم ایران را هدف خشونت و سرکوب قرار داده‌اند. تا آنجا که حتی به محبوس‌کردن او در اوین اکتفا نکرده و به‌گونه‌‎ای غیرقانونی و زورمدارانه، و از طریق دادستانی، این زندانی سیاسی را از نیمه فروردین‌ماه از اوین به زندان دماوند تبعید کرده‌اند…

حکومت نه فقط به خود او، بلکه به دیگر پژوهشگران علوم اجتماعی این پیغام شفاف را ارسال می‌کند که جمهوری اسلامی جامعه‌شناس مستقل و منتقد نمی‌خواهد؛ نظام ولایت فقیهی، جامعه‌شناس حامی و همراه و مبلغ می‌خواهد. افزون بر این، حکومت اقتدارگرا و سرکوبگر پیغام می‌دهد که پیوندخوردن عرصه نظر و عمل را برنمی‌تابد و کنشگری ضدساختار را تحمل نمی‌کند.

همزمان اما، کنشگر و اندیشمندی چون سعید مدنی نیز با اصرار بر دیدگاه‌های علمی و مواضع انتقادی خود، به حکومت و فراتر از آن شهروندان، پیام می‌دهد که نه فقط هیچ دلیلی برای پرده‌پوشی و تحریف واقعیت‌های اجتماعی وجود ندارد، بلکه از منظر تعهد علمی و ملی، بر نقادی بنیادین و جامعه‌شناختی وضع موجود و لزوم گذار از ساختار بحران‌زای قدرت مستقر اصرار دارد.

✅ لینک متن کامل یادداشت:

https://www.iranintl.com/202404121759


ناکارآمدی در ج.ا به کمدی تبدیل شده!

#مهدی_محمودیان:
ج.ا با اشراف اطلاعاتی مقتدرانه خود ‎#حسین_رزاق راکه در زندان اوین حضور داشته به غیبت از زندان آمل متهم کرده و حکم به ۷۴ ضربه شلاق داده.
ابلاغهای غیبت از زندان آمل،در زندان اوین به او ابلاغ می‌شد😀 اما دادگاهش بخاطر "عدم دسترسی" غیابی تشکیل شده.


@hoseinrazzagh

Показано 20 последних публикаций.