بـداهه سـرایی گـروه ادیـبـــانه


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: Книги


گزارش بداهه های گروه شعر ادیبانه

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
Книги
Статистика
Фильтр публикаций




#غزل_مشترک_ادیبان_ادیبانه
#بیست_و_نهم_آبان_۱۴۰۳
‌‌‌
๑࿐๑๑࿐๑๑࿐๑๑࿐๑๑

شب من ز دوری تو دل بیقرار دارد
#فرزانه_صیاد
به فدای باغبانی که نه گل نه خار دارد
#دکتر_سیدمحمودالهام_بخش

نرمیده این غزال از غزلم، از این جهت، دل
#شهرام_آذین
شب و روز در فراقت غم ماندگار دارد
#محمد_مهدی_آقاسی

لبِ سرخ و آتشینت شده سجده گاهِ بوسه
#محسن_یزدان_دوست
که نگاه مستمندم غم بیشمار دارد
#قدرت_الله_شیرجزی

توطبیب هرچه دردی که بهانه ی فروغی
#مرضیه_دلبری
تو بیا طلوع عشقم ز تو اعتبار دارد
#ح_خورشید

عجب از ستاره ها که به شبم جنون سپردند
#هاجر_ملک_حسینی
دل من مگر به تمکین، زخود اختیار دارد؟
#محمد_علی_شیردل

برسان‌ ،به من پیامی بنویس روی برگی
#مرضیه_بابااوغلی
گله از کسی ندارم ، گله ننگ و عار دارد
#پرویز_شالی

نبَود امید هرگز که ز بند غم گریزم
#فهیمه_کرامت
شبم از غروب نورت ، غم بی شمار دارد
#شیوا_م

خم زلف بی قرارش که به روی شانه ها بود
#خاطره
صُور خیال اسبی است، که پسش سوار دارد
#سائر

نه که در سرای فانی به همان سرای باقی
#رحمــان_فـــلاحی_عـــرفـان
چه خوش است دمی نشستن که تو را کنار دارد
#حمیدموثقی

چه بگویم از تو دلبر که رهی نمی‌گشایی
#محمد_ممتاز
تو که گوشه‌گوشه زلفت، تب و تابِ تار دارد
#بـهـــار_راد

‌‌‌
๑࿐๑๑࿐๑๑࿐๑๑࿐๑๑

تنـظیـم:  #مـحمـــــد_مـمــتـــــاز




دل خسته پشت پرده، غم بیشمار دارد
به کجا رَوَد کسی که دل بیقـرار دارد؟!

تپشِ زمانه هر دم،نوسانِ نبض ِعشق است
که نقاب جبـــر روی رخ اختیار دارد

هدفِ مسیرِ عشق است،بهشتِ آرزوها
چه‌خوش آنکه بی نشانی، سرِ رهسپار دارد!

بنواز ســازِ دل را به کمانچــه های ابرو
تو که گوشه‌گوشه زلفت، تب و تابِ تار دارد

افقِ طلوعِ چشمت،چو شهابِ آسمان است
شب ِکهکشانیِ عشق، در آن، مدار  دارد

نه توان ماندنم هست  نه تاب دوری ازتو
چه رها شدن؟!که هرسو، گره و حصار دارد؟

بِنِشان به باورِ دل، گلِ ماندگارِ لبخند
که خزانِ  برگ،  شورِ نفسِ"بهار"دارد

وزشِ نسیمِ یادت شبِ شعرِ عاشقانه
نکنی رها غـــزل را ؛ ز  تو اعتبار دارد

#بـهـــار_راد


صف عاشق پریشان به برش هزار دارد
دلم از غم رقیبان غم بی‌شمار دارد

چه نگار دلنشینی که ز فرط دلربایی
نه طلب کند دلی را و نه اضطرار دارد

نه به چشم می‌فریبد نه به دام می‌نشیند
خود صید در کمینش، طلب شکار دارد

دل بی شکیبم امشب شده منزوی ز یادش
چکنم نه می‌پذیرد نه به جان قرار دارد

چه بگویم از تو دلبر که رهی نمی‌گشایی
عجبا  که چشم مستت هوس قمار دارد

ز کجا رسیده‌ای که دل و دین من ربودی
منم و خیال خامی که به سر حصار دارد

به کجا روی که آخر نکَنَم ز عشق تو، دل
که به سوی چشم مستت نِگَه این نزار دارد

#محمد_ممتاز
گروه ادیبانه
۲۹ آبان ۱۴۰۳


دل عاشقم به عشقت چو طلا عیار دارد
چه بگویم  ،از فراقت  سر بی قرار دارد

به خزان سپرده ام غم که رود چو برگ بر باد
چه کنم درخت عشقم هوس بهار دارد

تو غزل سرودی و من ز لب تو نوش کردم
بسرای بار دیگر ،لب من ویار دارد

شب و بغض وبیکسی را همه پای تو نوشتم
به سکوت شب قسم دل ، هوس کنار دارد

نه ز دل برون شوی و ، نه به ساز دل برقصی
به عیار عشق سنجم که چه اختیار دارد ؟

#مهسا_بهروزی ✍🏻
#بداهه_گروه_ادیبانه
بیست و نهم آبان ماه ۱۴۰۳


تو فروغ ماهتابی  به  دل  رمیده  اما
چه کنم  که چشم خیسم  هوس دیار  دارد 

تو  همیشه ای  بهاری  که  به نقش  گل  نشستی
قفس دلم  بیادت  به تنش حصار دارد

به فریب  چشمهایت  ، دلم  از  قفا  در آمد
که دو ابروی کمانت سر ذوالفقار دارد 

به  لبت هزار مِهر  و  به  دلت  طلای  نابی
دل  آسمان  شعرم  گل  نو بهار دارد


#ستاره_سکوت
گروه ادیبانه
۲۹ آبان ۱۴۰۳


شبِ تارِ من هوای شبِ نو بهار دارد
قلمم نمی‌نویسد  غزلی که عار دارد ..

#بداهه_گروه_ادیبانه
#مرتضی_حسین_آبادی
۲۹ آبان ۱۴۰۳


تو مگو که مست هست وهوس فرار دارد
تو نگو که مست باشد،سر پر شرار دارد!

ز کدام شیشه خورده  که چنین دلیرگشته
ز کدام ره رسیده   که به رخ غبار دارد

« ز کدام مذهبست این ز کدام ملتست این»
که دلم ز کفر زلفش غم آشکار دارد

تو مبین لباس زهدش  که خدای من گواهست
که  شراب نوش کرده، هوس شکار دارد

جگرم در آتش او  همه  آب گشته اما
دل عاشقم از آه نکشیده عار دارد

چقدر  شکست قلبم ز فراق رویش اما
به اشاره ای نگفت او  که چه سوگوار دارد

چقدر به اشک گفتم  که بیا بیا طبیبم
ننشست پیش چشمی که  هوای یار دارد


#رضا_سرو
گروه ادیبانه
۲۹ آبان ۱۴۰۳


به نگاه بی قرارش دو سه صف دچار دارد
به خدا کشد مرا چون غم او قمار
دارد

به رهش نشسته ام من  نشوم ز او فراری
چو به دل  نشان گذارد هوس شکار دارد



#نگار_فلاح
گروه ادیبانه
۲۹ آبان ۱۴۰۳


تو بیا به خلوت دل گله بی شمار دارد
دل و دیده ام به هر سو، رَوَد انتظار دارد

چه کنم غم تو آتش زده بر تمام هستی
منم آن شکسته دل که هوس شکار دارد

تو حصار  شهر بشکن به نوای عاشقانه
همه نغمه های شورم به رهت گذار دارد

شده ای چو ماه مستی که میان برکه روید
و‌ جهان برکه از او دل  پر شرار دارد

  لب ناز و ارغوانت بت روی نو بهارت
  دل‌ من هوای بوسه ز لب انار دارد

زمی و شراب لعلت بچشان به ما دمی باز
به پیاله  از سبویی  سرِ پر خمار دارد

به کدام سبزه زاری به کدام دشت و هامون
تو به من اشاره ای  کن دلی غمگسار دارد

به نگاه روشن خود شب تیره ام بر افروز
که مرا سحر طلوعی  ز تو یادگار  دارد

#کبری_صیادی_هما
گروه ادیبانه
        
۲۴۰۳/۸/۳۰


چه گمان بری که هستی ، بسی اعتبار دارد؟
که جلال او به همره، دل بی قرار دارد


و در این میانه قلبی که نشسته کنج سینه
ز فنای او بواللَّـه گره و حصار دارد

«همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی »
نظری خدای واحد ، سوی این نگار دارد

به نمای تک درختی دل از این بشر ربوده
چه بگویم از جلالی که خدای نار دارد؟

#فاطمه_عظیمی
✺✺✺✺✺✺✺✺✺✺✺✺✺✺

دل از این جهان هستی ، غم بی‌شمار دارد
دو سه زخم های مزمن ، ز جفای یار دارد

به امید گل نشستم که بهار عمر سر شد
چه خوش است حال آن گل که ز پی،  بهار دارد

#فاطمه_عظیمی
گروه ادیبانه
آبان  ۱۴۰۳


دل من اسیر ماند و غم ماندگار دارد
به زمان بیقراری ، هدف فرار دارد

به هوای دیدن تو بزند به کوه و دریا
نکنم نصیحتش، چون ز تو انتظار دارد

نرو از کنار  من چون، به مثال خون رگ‌ها
شده ای در آن دلی که، تب احتضار دارد

چو بهار تازه ای تو به بهشت زندگانی
که دمی به روح گلها ، دمِ نونوار دارد

برسان‌ ،به من پیامی بنویس روی برگی
گل باغ وصل یاران ،نه خطر ،نه خار دارد

#مرضیه_بابااوغلی
گروه ادیبانه
۲۹ آبان ۱۴۰۳


گله از کسی ندارم ، گله ننگ و عار دارد
گل اگر به دل نشیند ، چه بسا که خار دارد

پُرِ اضطراب و رنجم که به لب رسانده جانم
چه خوش است حال آن کس که به دل قرار دارد

#پرویز_شالی
گروه ادیبانه
۲۹ آبان ۱۴۰۳

✺✺✺✺✺✺✺✺✺✺✺✺✺✺


دل زار  من   هزاران  گله  از  نگار دارد
ز اشاره های چشمش  همه یادگار دارد

رخ او مرا به بیراهه کشانده با شرارت
دلم  از لبان  لعلش  غم  بی شمار  دارد

#جفایی_خو
گروه ادیبانه
۲۹  آبان  ۱۴۰۳


غم دل کجا بگویم گله بی شمار دارد
ز غم و تب جدایی به درون شرار دارد

همه هرکس زده زخمی به دل شکسته  ی من
دل شب  ز قصه ی من غم بیشمار دارد

نبَود امید هرگز که ز بند غم گریزم
که غم فراق یاران،نه ره فرار دارد

به کجا شوم گریزان نبود ره رهایی؟
که در این زمان پر غم که رهِ فرار دارد؟

#فهیمه_کرامت
گروه ادیبانه
۲۹ آبان ۱۴۰۳


نه هوای عاشقانه  نه کمی قرار دارد
نه شلوغ مثل مویت،ره و رهگذار دارد
#فاطمه_شفیعی

دلم از بهار غربت تو بگو چکار دارد
چه تبسمی که گویی خبر از دیار دارد
#بی‌بی‌طاهره‌موسوی‌نژاد


دل من چو امشبی را هوس نگار دارد
چه کند جز این که با یار فقط قرار دارد

#لیلاحیدری
گروه ادیبانه
۲۹ آبان ۱۴۰۳


غم توست در کنارم ، تو بیا بپرس از او که:
به دل شکسته ی من ،همه دم چکاردارد؟

تو غزال ماهرویی ، منم آن کمانِ عاشق
ز کمین درآ که تیرم، هدف شکار دارد

شکند دل ثریا، برسد اگر به گوشش
زغمی که از فراقش، دل شهریار دارد

من از آن نگاه گرمت ، غزلی دگر سرودم
که دو چشم دلربایت اثر از شرار دارد

نشوم اسیر پندت ، برو از برِ من ای شیخ
دل من مگر به تمکین، زخود اختیار دارد؟

#محمد_علی_شیردل
گروه  ادیبانه
۲۹  آبان  ۱۴۰۳


نه سرم در اشتیاق است و نه دل  قرار دارد
نه برای دل سپردن دمی اختیار دارد

عجب از ستاره ها که به شبم جنون سپردند
و از این شبانه ای که به دلم حصار دارد

تو چنان  به باد دادی همه روشنایی ام را
که همیشه فکر کردم، که درخشش  عار دارد

ز تو گفتم و نیامد به لبت ترانه ای که
به خودم شبی بگویم ، که دلی دچار دارد

و چنان  گرفته در بر ، همه برگ‌و بار دل را  
که  گمان مکن خزانم‌ تب نوبهار دارد

و چنان به غم سپرده ،همه نورِ بینوا را
که  همیشه با جهانِ بد و تیره،کار دارد

و مرا ببخش ای عشق که تورا دگر ندیدم
که  فراق ناگهانی  غم  بی شمار دارد


#هاجر_ملک_حسینی
گروه ادیبانه
۲۹  آبان  ۱۴۰۳


نتوانمت بگویم سخن از دلی شکسته
که در این بهشت رضوان غم بیشمار دارد

هله ای نگار سرکش به کجا چنین رسیدن؟
که دلت مثال سنگ و هدف شکار دارد

نه که در سرای فانی به همان سرای باقی
دل تنگِ  بیقرارم هوس نگار دارد


#رحمــان_فـــلاحی_عـــرفـان
گروه ادیبانه
۲۹ آبان ۱۴۰۳


گلِ سبزه زار باغم غم شوره زار دارد
به خیال نازکِ خود شته های خار دارد!

خم زلف بی قرارش که به روی شانه ها بود
به اشارت خیالش طلب نگار دارد!

#خاطره


شب من ز دوری تو دل بی قرار دارد
لب هر دریچه  آهی به نوای تار دارد

دل پاییز گرفته ، نفس ثانیه تنگ ست
سرِ گونه  های سرخم هوس انار دارد


#فرزانه_صیـاد
گروه ادیبانه
۲۹ آبان ۱۴۰۳

Показано 20 последних публикаций.