چه گمان بری که هستی ، بسی اعتبار دارد؟
که جلال او به همره، دل بی قرار دارد
و در این میانه قلبی که نشسته کنج سینه
ز فنای او بواللَّـه گره و حصار دارد
«همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی »
نظری خدای واحد ، سوی این نگار دارد
به نمای تک درختی دل از این بشر ربوده
چه بگویم از جلالی که خدای نار دارد؟
#فاطمه_عظیمی
✺✺✺✺✺✺✺✺✺✺✺✺✺✺
دل از این جهان هستی ، غم بیشمار دارد
دو سه زخم های مزمن ، ز جفای یار دارد
به امید گل نشستم که بهار عمر سر شد
چه خوش است حال آن گل که ز پی، بهار دارد
#فاطمه_عظیمی
گروه ادیبانه
آبان ۱۴۰۳
که جلال او به همره، دل بی قرار دارد
و در این میانه قلبی که نشسته کنج سینه
ز فنای او بواللَّـه گره و حصار دارد
«همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی »
نظری خدای واحد ، سوی این نگار دارد
به نمای تک درختی دل از این بشر ربوده
چه بگویم از جلالی که خدای نار دارد؟
#فاطمه_عظیمی
✺✺✺✺✺✺✺✺✺✺✺✺✺✺
دل از این جهان هستی ، غم بیشمار دارد
دو سه زخم های مزمن ، ز جفای یار دارد
به امید گل نشستم که بهار عمر سر شد
چه خوش است حال آن گل که ز پی، بهار دارد
#فاطمه_عظیمی
گروه ادیبانه
آبان ۱۴۰۳