Репост из: Spirit_and_life_ | روانشناسی تحلیلی یونگ
ما فقط از هذیان های سابینا در مورد عشق میان او و یونگ اطلاع داریم.
کراننبرگ پس از اکران فیلم متوجه شد که اظهاراتی که اغلب در مورد صمیمیت و بخش های شهوانی فیلم بوده ، ” خیال پردازانه” است و موجب شده که از اعتبار فیلم کاسته شود.
در حقیقت، بر اساس تحقیقاتی که در مورد یونگ صورت گرفته است، هیچ مدرک قطعی در این مورد وجود ندارد که یونگ با بیمارانش یا زن دیگری به جز همسرش رابطه جنسی برقرار کرده باشد، مگر در مورد تونی ولف (S. Shamdasani, February 1, 2012, personal communication).
با این وجود، این موضوع ادعا شده مخالف نظر نویسندگانی مانند مک لین (1997) است.
این فیلم فقط روابط اولیه بین فروید و یونگ را شامل می شود و عمدتاً دوران اوج فروید و شاگردی یونگ را به تصویر می کشد.
ترکیب نمادهای دگرگونی در سال 1912 توسط یونگ، منجر به رد نظریه فروید و به هم خوردن رابطه آن ها در سال 1913 شد.
در واقع اندکی پس از قطع رابطه آن ها، یونگ سمت خود در دانشگاه زوریخ را رها کرد، اگرچه او به طور خصوصی بیماران را ویزیت می کرد و سپس وارد موضوع ناخودآگاه فردی و ناخودآگاه جمعی شد.
هنری النبرگر، مورخ روانپزشک وجودگرا (1970) بعدها این دوره طولانی را ” بیماری سازنده” نامید.
نتیجه آن کتاب سرخ Liber Novus (یونگ، 2009) بود.
این داستانی است که در کتابی با جلد قرمز چرمی بزرگ قرار دارد و یونگ آن را با خط خودش و حروف آلمانی قدیمی نوشته است و این نوشته ها با نقاشی های خارق العاده یونگ کامل شده است.
او سفری درونی و چندین ساله برای بررسی روح خود داشته است که آن را در سالهایی که با فروید بوده از دست داده است.
یونگ نه تنها روح خود را پیدا کرد، بلکه همچنین طرحی یافت که تمام کارهای بعدی او در زندگی را تعریف می کند.
مبارزاتی که یونگ انجام داد، سفری ضروری بود که منجر به بازگرداندن سلامتی بیماران و باعث به تحقق پیوستن بالاترین پتانسیل معنوی آن ها که یونگ آن را “تفرد” می نامد شد.
کتاب سرخ یونگ تا زمانی که یک نسخه رونوشت به طور همزمان ترجمه شد و توسط Sonu Shamdasani ویرایش شده و در سال 2009 توسط Norton منتشر شد، حدود 100 سال منتشر نشده باقی ماند.
بیماران فروید عمدتاً زنان وینی بودند که از ناراحتی های روانشناختی سرپایی رنج می بردند، در حالی که بیماران یونگ اغلب افرادی بودند که به علت بیماری روانشناختی در بیمارستان روانشناختی Burgholzli بستری بودند.
چالش ها برای یونگ عمیق تر بوند زیرا او با لایه های عمیق تر شخصیتی سرو کار داشت که ظاهراً منجر به اختلال در روان شده بودند.
هر دو نماد انتقال و کتاب سرخ به صورت واضحی آشکار می کنند که یونگ روانشناسی پیچیده خود را داشت که مدتها قبل از این که فروید را ببیند در حال مطالعه آن بود و پس از این که او حلقه درونی فروید را ترک کرد، آن چه که انجام داد ربطی به نسخه روان تحلیل گری فروید نداشت.
فیلم از این نظر کاملاً فروید- محور است زیرا پس از آن اشاره خاصی به موفقیت های یونگ در روانشناسی نشده است.
با این وجود، فیلم یک روش خطرناک، به علت تولید با کیفیت، بازی های خوب و سرگرم کننده بودنش ارزش دیدن را دارد.
با این حال یک اخطار در مورد صحت تاریخی روابط جنسی میان یونگ و سابینا در فیلم وجود دارد.
@spirit_and_life
کراننبرگ پس از اکران فیلم متوجه شد که اظهاراتی که اغلب در مورد صمیمیت و بخش های شهوانی فیلم بوده ، ” خیال پردازانه” است و موجب شده که از اعتبار فیلم کاسته شود.
در حقیقت، بر اساس تحقیقاتی که در مورد یونگ صورت گرفته است، هیچ مدرک قطعی در این مورد وجود ندارد که یونگ با بیمارانش یا زن دیگری به جز همسرش رابطه جنسی برقرار کرده باشد، مگر در مورد تونی ولف (S. Shamdasani, February 1, 2012, personal communication).
با این وجود، این موضوع ادعا شده مخالف نظر نویسندگانی مانند مک لین (1997) است.
این فیلم فقط روابط اولیه بین فروید و یونگ را شامل می شود و عمدتاً دوران اوج فروید و شاگردی یونگ را به تصویر می کشد.
ترکیب نمادهای دگرگونی در سال 1912 توسط یونگ، منجر به رد نظریه فروید و به هم خوردن رابطه آن ها در سال 1913 شد.
در واقع اندکی پس از قطع رابطه آن ها، یونگ سمت خود در دانشگاه زوریخ را رها کرد، اگرچه او به طور خصوصی بیماران را ویزیت می کرد و سپس وارد موضوع ناخودآگاه فردی و ناخودآگاه جمعی شد.
هنری النبرگر، مورخ روانپزشک وجودگرا (1970) بعدها این دوره طولانی را ” بیماری سازنده” نامید.
نتیجه آن کتاب سرخ Liber Novus (یونگ، 2009) بود.
این داستانی است که در کتابی با جلد قرمز چرمی بزرگ قرار دارد و یونگ آن را با خط خودش و حروف آلمانی قدیمی نوشته است و این نوشته ها با نقاشی های خارق العاده یونگ کامل شده است.
او سفری درونی و چندین ساله برای بررسی روح خود داشته است که آن را در سالهایی که با فروید بوده از دست داده است.
یونگ نه تنها روح خود را پیدا کرد، بلکه همچنین طرحی یافت که تمام کارهای بعدی او در زندگی را تعریف می کند.
مبارزاتی که یونگ انجام داد، سفری ضروری بود که منجر به بازگرداندن سلامتی بیماران و باعث به تحقق پیوستن بالاترین پتانسیل معنوی آن ها که یونگ آن را “تفرد” می نامد شد.
کتاب سرخ یونگ تا زمانی که یک نسخه رونوشت به طور همزمان ترجمه شد و توسط Sonu Shamdasani ویرایش شده و در سال 2009 توسط Norton منتشر شد، حدود 100 سال منتشر نشده باقی ماند.
بیماران فروید عمدتاً زنان وینی بودند که از ناراحتی های روانشناختی سرپایی رنج می بردند، در حالی که بیماران یونگ اغلب افرادی بودند که به علت بیماری روانشناختی در بیمارستان روانشناختی Burgholzli بستری بودند.
چالش ها برای یونگ عمیق تر بوند زیرا او با لایه های عمیق تر شخصیتی سرو کار داشت که ظاهراً منجر به اختلال در روان شده بودند.
هر دو نماد انتقال و کتاب سرخ به صورت واضحی آشکار می کنند که یونگ روانشناسی پیچیده خود را داشت که مدتها قبل از این که فروید را ببیند در حال مطالعه آن بود و پس از این که او حلقه درونی فروید را ترک کرد، آن چه که انجام داد ربطی به نسخه روان تحلیل گری فروید نداشت.
فیلم از این نظر کاملاً فروید- محور است زیرا پس از آن اشاره خاصی به موفقیت های یونگ در روانشناسی نشده است.
با این وجود، فیلم یک روش خطرناک، به علت تولید با کیفیت، بازی های خوب و سرگرم کننده بودنش ارزش دیدن را دارد.
با این حال یک اخطار در مورد صحت تاریخی روابط جنسی میان یونگ و سابینا در فیلم وجود دارد.
@spirit_and_life