🌹🌹
@MolaviPoet
لینک جلسه قبل 👈 اینجا
این مقولات عبارتاند از: اعمال ،علم اعتقاد مقام، حال، پیامبری خاص، مَلَکی خاص و اسمای الهی مربوط به افعال، صفات، نعوت، تنزیه و ذات خدا.صورتهایی که این حقایق به خود میگیرند نمونهای از نعمتهای بهشت را به دست میدهد. به گفتۀ شیخ، هر یک از این صورتهای دوازدهگانه، نماینده تجربهای از مشاهده حقایق و معانی فوق صورت است، زیرا در برزخ پس از مرگ، " معانی تجسد مییابند و در قالب اشکال و مقادیر، ظاهر میگردند و در نتیجه دارای صورت میشوند".
بیان توضیح او در مورد تجسد «علم» و تجسد "رسولی خاص"، برای روشن ساختن فحوای کلی متن یاد شده کافی است. اگر انسان متوفی علمش به خدا را از راه کشف به دست آورده باشد تجسد این علم هنگام مرگ، کاملتر از تجسد آن علمی است که از استدلال عقلی اخذ شده باشد.
صورتِ کشف در تجلی، کاملتر و زیباتر است، چرا که کشف و تحصیل این علم، نتیجه تقوی و عمل صالح است که عبارت است از قول خدای تعالی، "تقوی پیشه کنید و خدا به شما تعلیم خواهد داد". علم این شخص در لحظه مرگ، به صورتی زیبا و یا نوری که آن را میپوشد ظاهر میشود.
شیخ در توصیف ظهور "صورت یک رسول" به آموزهای اشاره دارد که در ساختار فتوحات، و به طور اخص، در ساختار کتاب گرانقدر مختصرش فصوص الحكم، مؤثر افتاده است - مبنی بر اینکه اولیای مسلمانِ خدا علوم، احوال و مقامات خود را نه تنها از محمد (ص)، بلکه از سایر انبیا نیز، به ارث میبرند. از این رو یک شخص ممکن است که ارتباطی روحانی با یکی از انبیای قبل از اسلام داشته باشد.
گاه در زمان احتضار، پیامبری که این شخص از او ارث برده است بر وی تجلی میکند، چرا که [ آن چنان که پیامبر (ص) فرمود] «علما وارثان انبیا هستند » لذا این شخص در وقت احتضار، عیسی (ع)، یا موسی (ع)، یا ابراهیم (ع) ، یا محمد (ص) و یا پیامبری دیگر را میبیند. بعضی از اولیای خدا ممکن است در لحظهای که آن پیامبری که وارث او هستند به سوی آنها میآید، از روی شادی، نام وی را به زبان آورند، چرا که همۀ انبيا سعيد [ و بهجت زا ] هستند. در نتیجه، این شخصِ محتضر، ممکن است در لحظه احتضار، نام عیسی را ببرد و یا وی را به همان نامی که خدا نامیده، مسیح بخواند _که غالباً نیز چنین است. به همین جهت، کسانی که در مجلس حاضرند، با شنیدن چنین کلمه ای از آن ولی خدا، به او سوء ظن برده، میگویند که وی هنگام مرگ، مسیحی شده و اسلام از او سلب گشته است. و یا ممکن است که این فرد، نام موسی(ع) و یا یکی از انبیای بنی اسرائیل را بر زبان آورد و ایشان بگویند که وی یهودی شده است. در حالی که او نزد خدا، از بزرگترین سعادتمندان است. عامه مردم این مشهد را نمیشناسند. بلکه فقط اهلالله و صاحبان شهود از آن آگاهاند.
باید توجه داشت که «سعادت» رایج ترین تعبیر اسلامی برای واصل شدن به قرب خدا و بهشت است. متضاد آن "شقاوت" است که عبارت است از رنج و عذاب جهنم که در اثر بُعد از خدا حاصل میشود.
📗 عوالم خیال ابنعربی و مسئله اختلاف ادیان
صفحه ۱۶۰ و ۱۶۱
✍ ویلیام چیتیک _ ترجمه قاسم کاکایی
🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان
@MolaviPoet
لینک جلسه قبل 👈 اینجا
این مقولات عبارتاند از: اعمال ،علم اعتقاد مقام، حال، پیامبری خاص، مَلَکی خاص و اسمای الهی مربوط به افعال، صفات، نعوت، تنزیه و ذات خدا.صورتهایی که این حقایق به خود میگیرند نمونهای از نعمتهای بهشت را به دست میدهد. به گفتۀ شیخ، هر یک از این صورتهای دوازدهگانه، نماینده تجربهای از مشاهده حقایق و معانی فوق صورت است، زیرا در برزخ پس از مرگ، " معانی تجسد مییابند و در قالب اشکال و مقادیر، ظاهر میگردند و در نتیجه دارای صورت میشوند".
بیان توضیح او در مورد تجسد «علم» و تجسد "رسولی خاص"، برای روشن ساختن فحوای کلی متن یاد شده کافی است. اگر انسان متوفی علمش به خدا را از راه کشف به دست آورده باشد تجسد این علم هنگام مرگ، کاملتر از تجسد آن علمی است که از استدلال عقلی اخذ شده باشد.
صورتِ کشف در تجلی، کاملتر و زیباتر است، چرا که کشف و تحصیل این علم، نتیجه تقوی و عمل صالح است که عبارت است از قول خدای تعالی، "تقوی پیشه کنید و خدا به شما تعلیم خواهد داد". علم این شخص در لحظه مرگ، به صورتی زیبا و یا نوری که آن را میپوشد ظاهر میشود.
شیخ در توصیف ظهور "صورت یک رسول" به آموزهای اشاره دارد که در ساختار فتوحات، و به طور اخص، در ساختار کتاب گرانقدر مختصرش فصوص الحكم، مؤثر افتاده است - مبنی بر اینکه اولیای مسلمانِ خدا علوم، احوال و مقامات خود را نه تنها از محمد (ص)، بلکه از سایر انبیا نیز، به ارث میبرند. از این رو یک شخص ممکن است که ارتباطی روحانی با یکی از انبیای قبل از اسلام داشته باشد.
گاه در زمان احتضار، پیامبری که این شخص از او ارث برده است بر وی تجلی میکند، چرا که [ آن چنان که پیامبر (ص) فرمود] «علما وارثان انبیا هستند » لذا این شخص در وقت احتضار، عیسی (ع)، یا موسی (ع)، یا ابراهیم (ع) ، یا محمد (ص) و یا پیامبری دیگر را میبیند. بعضی از اولیای خدا ممکن است در لحظهای که آن پیامبری که وارث او هستند به سوی آنها میآید، از روی شادی، نام وی را به زبان آورند، چرا که همۀ انبيا سعيد [ و بهجت زا ] هستند. در نتیجه، این شخصِ محتضر، ممکن است در لحظه احتضار، نام عیسی را ببرد و یا وی را به همان نامی که خدا نامیده، مسیح بخواند _که غالباً نیز چنین است. به همین جهت، کسانی که در مجلس حاضرند، با شنیدن چنین کلمه ای از آن ولی خدا، به او سوء ظن برده، میگویند که وی هنگام مرگ، مسیحی شده و اسلام از او سلب گشته است. و یا ممکن است که این فرد، نام موسی(ع) و یا یکی از انبیای بنی اسرائیل را بر زبان آورد و ایشان بگویند که وی یهودی شده است. در حالی که او نزد خدا، از بزرگترین سعادتمندان است. عامه مردم این مشهد را نمیشناسند. بلکه فقط اهلالله و صاحبان شهود از آن آگاهاند.
باید توجه داشت که «سعادت» رایج ترین تعبیر اسلامی برای واصل شدن به قرب خدا و بهشت است. متضاد آن "شقاوت" است که عبارت است از رنج و عذاب جهنم که در اثر بُعد از خدا حاصل میشود.
📗 عوالم خیال ابنعربی و مسئله اختلاف ادیان
صفحه ۱۶۰ و ۱۶۱
✍ ویلیام چیتیک _ ترجمه قاسم کاکایی
🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان