مولوی و عرفان


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: не указана


مثنوی،فیه مافیه،دیوان شمس، سخنرانی اساتید، معرفی عرفان ها
ادمین
@MolaviAdmin
کانال
@MolaviPoet
.
لینک ابتدا کانال
t.me/molavipoet/1
.
اینستاگرام
Molavipoet
.
خیریه کانال
@hayatmolavi

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


لینک جلسه قبل 👈 اینجا

🔊 فایل صوتی(2)


💬 تعلیم و تربیت از نگاه
      شمس تبریزی

🎙دکتر ایرج شهبازی

حجم 3,7MB


🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان


لینک جلسه قبل 👈 اینجا

🔊 فایل صوتی(2)


💬 تعلیم و تربیت از نگاه
شمس تبریزی

🎙دکتر ایرج شهبازی

حجم 27,4MB


🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان


🌹🌹
@MolaviPoet
لینک جلسه قبل 👈 اینجا

متقاعد کردن به عنوان دانش نه هنر

بررسی علمی متقاعد کردن اکنون بیش از نیم قرن است که ادامه دارد. اما هنوز تحقیق درباره متقاعد کردن نوعی دانش مخفی است که اغلب در صفحات مجله های دانشگاهی آرمیده است. با در نظر گرفتن حجم عظیم تحقیقات صورت گرفته در این باره، شاید مفید باشد لحظه‌ای به اینکه چرا این تحقیقات اغلب نادیده گرفته می‌شوند، بیندیشیم. جای تعجب نیست کسانی که در مقابل این تصمیم که چگونه بر دیگران تأثیر بگذارند_ شامل انتخاب برنامه ها و سیاست‌های مهم- قرار می‌گیرند، ترجیح می‌دهند که تصمیمات خود را بر پایه تفکری که در نظریه‌ها و روش‌های رشته هایی مانند اقتصاد، امور مالی، و سیاست عمومی ریشه دارد، اتخاذ کنند. با این حال چیزی که گیج کننده است این است که تصمیم گیرندگان چگونه اغلب از نظریه‌ها و روش‌های روانشناختی در انتخابهایشان استفاده نمی‌کنند. یک توضیح احتمالی برای این گرایش آن است که_ برخلاف رشته های اقتصاد، امور مالی، و سیاست عمومی که برای دستیابی به حداقل سطح دانش به یادگیری از بیرون نیاز دارند_ مردم باور دارند که با زندگی کردن و تعامل داشتن با دیگران درکی حسی از اصول روانشناسی‌دارند. در نتیجه رغبت کمتری به یادگیری و استفاده از تحقیقات روانشناختی در تصمیم گیری، تعیین سیاست‌ها، یا ارائه راه حل برای مسائل دارند. این اعتماد به نفس بیش از حد به ناچار به از دست رفتن فرصت‌های طلایی برای تأثیرگذاری اجتماعی روان شناسانه و یا حتی بدتر، به استفاده نادرست از اصول روانشناختی برای آسیب زدن به خود و دیگران می‌انجامد.
علاوه بر بیش از حد متکی بودن به تجربیات شخصی با دیگران، مردم همچنین بیش از حد به درون گرایی تکیه می‌کنند. مثلاً چرا شاغلین حوزه بازاریابی مسئول تهیه علائم استفاده مجدد از حوله شدند که تقریباً فقط به اثر این برنامه بر روی محیط زیست می‌پردازند؟ احتمالاً آنها همان کاری را کردند که همه‌ی ما می‌کردیم و از خود پرسیدند "چه چیزی باعث می‌شود که من در یکی از این برنامه ها با استفاده مجدد از حوله‌ام شرکت کنم؟" و با ارزیابی عوامل انگیزشی خود به این نتیجه رسیده‌اند علامتی که به ارزش‌ها و هویتشان به عنوان افراد نگران محیط زیست تلنگر می‌زند، به صورت محض ایجاد انگیزه می‌کند. اما در انجام این کار متوجه نشدند که چگونه می‌توانند مشارکت را با تغییر فقط چند واژه در درخواستشان افزایش دهند.
اغلب به متقاعد کردن به عنوان یک هنر نگاه می‌شود، اما در واقع این یک دسته بندی نادرست است. با وجود اینکه هنرمندان با استعداد می‌توانند برای مهار استعدادهای طبیعی شان مهارت‌هایی را فرابگیرند، هنرمند برجسته حقیقی سطحی از استعداد و خلاقیت را دارا است که هیچ آموزگاری نمی‌تواند به دیگر افراد تزریق کند. خوشبختانه در مورد متقاعد کردن این گونه نیست. حتی افرادی که خود را در متقاعد کردن ضعیف می‌شمارند_ کسانی که حس می‌کنند حتی نمی‌توانند یک بچه را متقاعد کنند تا با یک اسباب بازی، بازی کند_ می‌توانند با درک روانشناسی متقاعد کردن و استفاده از راهبردهایی مؤثر، بیاموزند تا در متقاعد کردن بسیار قوی شوند. صرف نظر از اینکه شما یک فروشنده، مدیر ،بازاریاب مذاکره کننده، مربی، سیاست گذار ،وکیل، شاغل در بخش سلامت، سرو کننده غذا، پدر یا مادر، ...هستید، این کتاب برای کمک به شما در تبدیل شدن به یک استاد متقاعد کردن طراحی شده است. ما روش‌های خاصی را که یکی از ما (رابرت سیالدینی) در کتاب نفوذ: دانش و کاربرد به عنوان شش اصل جهانی تأثیرگذاری اجتماعی مطرح کرده است شرح می‌دهیم. شش اصل جهانی تأثیرگذاری اجتماعی عبارت‌اند از: عمل متقابل (ما خود را ملزم به جبران لطفی که به ما شده می‌دانیم)، تخصص (ما به دنبال متخصصانی هستیم تا راه را به ما نشان دهند)، تعهد اثبات (ما پیوسته می‌خواهیم مطابق تعهدات و ارزش‌هایمان عمل کنیم)، کمیابی (هر چه یک منبع کمتر در دسترس باشد، ما آن را بیشتر می‌خواهیم)، علاقه ( هر چه بیشتر به کسی علاقه داشته باشیم، بیشتر می‌خواهیم به آنها بله بگوییم)، و تأیید اجتماعی ( ما به رفتار دیگران نگاه می‌کنیم تا رفتار خود را با آنها هماهنگ کنیم). اینکه این اصول به چه معنی هستند و چگونه عمل می‌کنند را با جزییات در این کتاب بحث خواهیم ،کرد اما خود را به آنها محدود نمی‌کنیم.
پیشنهادهای ما اخلاقی و انجام آنها آسان خواهد بود و نیازمند هزینه و تلاش کمی از جانب شما بوده و نتایجی بسیار بزرگ در پی خواهد داشت.
با عرض معذرت به هنی یانگمن انتظار داریم پس از پایان این کتاب جعبه ابزار متقاعد کردن شما با بسیاری از راهبردهای اثبات شده علمی پرشده باشد و به سختی بتوانید درب آن را ببندید.


📗 بله! ۵۰ روش علمی برای متقاعد کردن
صفحه ۱۱ تا ۱۴
✍ نووا گلدستین استیو مارتین_ رابرت بی‌سیالدینی
ترجمه حامد قلی‌زاده فرد


🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان


ّلینک جلسه قبل 👈 اینجا

🔊 فایل صوتی _55


📗 اسطرلاب حق
  صفحه 164_165

✍ دکتر محمد علی موحد

🎙 افسانه افشار


🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان


🔊 فایل صوتی(1)


💬 شهاب‌الدین سهروردی

🎙 دکتر دینانی

حجم:5,7MB


🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان


🔊 فایل صوتی(1)


💬 شهاب‌الدین سهروردی

🎙 دکتر دینانی

حجم:43,2MB

کیفیت صدا : 320Kbps


🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان


🌹🌹
@MolaviPoet
لینک جلسه قبل 👈 اینجا

(عشق)

عشق از مسائل بنیادین عرفان و تصوّف اسلامی است، چندان که بدون در نظر گرفتن آن، عرفان و حکمت متعالیه قابل فهم نیست. البته عشق از مقولاتی است که تعریفش به ذات، نامیسّر است و کُنهش در غایت خفا و پوشیدگی است. شاید تمثیل پیل در تاریکی بهترین و رساترین تمثیل برای اختفای حقیقت عشق باشد. «آن یکی دالَش لقب داد، این «الف»
«عشق» از مصدر عَشق ( = چسبیدن و التصاق) است. به گیاه پیچک (= لَبلاب) عَشَقه گویند زیرا بر تنه درخت می‌پیچد و بالا می‌رود و آن را خشک می‌کند. و این تمثيل حالت عشق است که بر هر دلی عارض شود احوال طبیعی او را محو می‌کند. حکیمان و فیلسوفان و طبیبان و روانشناسان در ماهیت عشق اختلاف کرده‌اند. افلاطون گوید: عشق، واسطهٔ انسان‌ها و خدایان است و فاصله آنها را پُر می‌کند( رساله ضیافت،ص۴۳۴) و اخوان الصفا آراء مختلف‌ اندیشوران را پیرامون عشق در رسائل خود آورده‌اند که علاقمندان میتوانند بدان رجوع کنند.(رساله ششم،ص ۲۶۹)
عشق از بنیادین ترین مبانی مکتب عرفانی مولاناست. و حتی بهتر است بگوییم که عشق، کلید رمز احوال و افکار و آثار مولاناست. مثنوی او با عشق آغاز می شود و به عشق پایان می‌یابد. هرچند که پایان مثنوی را نیز پایانی نیست همچنانکه آغاز آن را نیز آغازی نیست. "همچو فکر عاشقان بی پا و سر" و اصولاً همین عشق بود که مولانا را به سوی شعر و شاعری انگیخت. چنانکه در تذکره‌ها و تراجم احوال آمده است که او شعر را در آستانه چهل سالگی آغاز کرد، آن هم به سبب دگردیسی روانی و استحاله شخصیتی که از برخوردش با شمس حاصل آمد. "شیخِ مُفتی ز عشق شاعر شد" اما شیوۀ او در سرایش اشعار، بداهت بود نه رَویّت. بدین معنی که اشعار از او دفعتاً بر می‌جوشید و در قالب الفاظ و واژگان می‌نشست نه آنکه به تصنّع و تروّی افکار و درنگ در اسالیب شعری شاعران، ابیاتی فراهم آرد. "خون چو می‌جوشد مَنش از شعر رنگی می‌دهم."

عشق، تعریف شدنی نیست

از آن رو که عشق، یافتنی است نه بافتني مِما يُدْرَک وَلا يُوصَف است، نمی‌توان آن را به کمند الفاظ در کشید چنانکه نسیم بهاری را به فخ و دام نتوان صید کرد. بل تنها می‌توان آن را حس کرد. چنانکه ابن عربی در فتوحات گوید که هرکس عشق را تعریف کند عشق را نشناخته است. و سلطان العلما (بهاء الدین ولد) در کتاب معارف به کسی که از او درباره ماهیت عشق سؤال کرده بود گفت: اگر آن را یافته‌ای چه بگویم؟ و اگر نیافته ای چه بگویم؟!
هرچه گویم عشق را شرح و بیان
چون به عشق آیم، خَجل باشم از آن
گرچه تفسیر زبان روشنگر است
لیک، عشق بی زبان، روشن تر است
چون قلم اندر نوشتن می شتافت
چون به عشق آمد، قلم بر خود شکافت
عقل، در شرحش چو خَر در گِل بخُفت
شرح عشق و عاشقی هم، عشق گفت
(دفتر اول ۱۱۵-۱۱۲)

شرح عشق ار من بگویم بر دوام
صد قیامت بگذرد، و آن ناتمام
زانکه تاریخ قیامت را حَد است
حد کجا آنجا که وصف ایزد است؟
(دفتر پنجم ۲۱۹۰-۲۱۸۹ )

عشق حقیقی و مجازی، عطیه الهی به موجودات است

لذت هستی نمودی نیست را
عاشق خود کرده بودی نیست را
(دفتر اول ۶۰۶)

پاک الهی که عدم برهم زند
مر عدم را بر عدم عاشق کند
(دفتر پنجم ۱۲۰۶)

تنها عشق ارزش صید شدن دارد

آنکه ارزد صید را، عشق است و بس
لیک او کی گنجد اندر دام کس؟
(دفتر پنجم ۴۰۹)

عشق، وصف حضرت حق تعالی است

اهل کلام، عشق بنده به خدا را انکار می‌کنند به جهت مباینت کلی که میان خالق و مخلوق است، لهذا متکلمان هرجا در قرآن لفظ حُب و مشتقاتش را دیده‌اند آن را تأویل به تعظیم خدا و اطاعت از دستورها و فرمان‌های او کرده‌اند. حال آنکه عرفا از جمله مولانا عقیده دارند که نه تنها عشق بنده به خدا نامیسّر نیست بل جز خدا کسی قابل عشق ورزی نیست.
در قرآن کریم و مأثورات دینی خداوند به حُبّ و محبت (با اشتقاقات مختلف آن) توصیف شده است. بدین جهت عشق و محبت، وصف حضرت حق است، از این رو توان گفت که عشق همچون صفات دیگر حق تعالی ازلی و لم یزلی است.
عشق، وصف ایزدست، اما که خوف
وصف بنده مبتلاي فرج و جوف
چون يُحِبّونَ بخواندی در نُبی
با يُحِبُّهم قرین در مطلبی
پس محبت، وصف حق دان، عشق نیز
خوف نَبوَد وصف یزدان ای عزیز
(دفتر پنجم ۲۱۸۵_۲۱۸۷)

عشق سبب خلقت جهان ا

عرفا و صوفیه با استناد به حدیث کنز، علت فاعلی و غایی جهان هستی را عشق می‌دانند. فَأَحْبَيْتُ أَنْ أَعْرَفَ، بیان علت فاعلی است و لِكَی أُعْرَف، بيان علت غايى خلقت جهان است. مولانا نیز می‌گوید جهان از عشق، و برای عشق پدید آمده است.
گر نبودی عشق، هستی کی بُدی؟
کی زدی نان بر تو و، کی تو شدی؟
(دفتر پنجم ۲۰۱۲)


📗 میناگر عشق شرح موضوعی مثنوی معنوی
صفحه ۴۳۲ تا ۴۳۴
✍ استاد کریم زمانی


🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان


لینک جلسه قبل 👈 اینجا

🔊 فایل صوتی _ 24


📗شیخ ابوالحسن خرقانی
زندگی، احوال و اقوال

✍ کریستین تورتل _ ترجمه عبدالمحمد روحبخشان

🎙 محبوب

حجم‌:2,5MB

🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان


لینک جلسه قبل 👈 اینجا

🔊 فایل صوتی _ 24


📗شیخ ابوالحسن خرقانی
زندگی، احوال و اقوال

✍ کریستین تورتل _ ترجمه عبدالمحمد روحبخشان

🎙 محبوب

حجم‌:18,7MB

🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان


🌹🌹
@MolaviPoet

لینک جلسه قبل 👈 اینجا


پدر ناگهان مانند خدنگ، تیز و راست شد:
_ پسر با فرانک‌ها ازدواج ممنوع است! می‌فهمی؟!
_من که نگفتم می‌خواهم با او ازدواج کنم. پدر ... من هرگز ازدواج نخواهم کرد. اولیای الهی که ازدواج نمی‌کنند!
_مگر تو ولی شده‌ای؟
_هنوز نه ... اما چه بسا به خواستِ خُدا به زودی خواهم شد!
_منظورت از ولی آن جماعتی است که در کوچه و بازار، غرق گمراهي خويش، بیکار و آواره می‌چرخند؟
_... خداوند، ایشان را هدایت کرده است پدر! قلبشان نورانی است و قَدَمشان استوار. و فقط فردی که هدایت یافته باشد می‌تواند این را بداند.
_ پدر آهی کشید و گفت:
_ای پسر جانم! اگر گمان می‌کنی عمری را که در دربار گذرانده‌ام فقط برای خـودم بوده سخت در اشتباهی! من راه را کوبیدم و برای تو هموار کردم تا سال‌های کمتری برای پیشرفت صرف کنی. می‌توانم درباره‌ات با حاکم صحبت کنم تا کاتب یکی از والیان شوی و چه بسا پس از آن کاتب مخصوص خلیفه ...
_نه! این را نمی‌خواهم پدر! فقط می‌خواهم ولی باشم!
_آخر چگونه می‌توان ولی شد؟
_خداوند، خود، اولیاء را برمی‌گزیند کافیست آماده‌ی گزینش و تقدیر باشم!
_... می‌خواهی همچنان بیکار و ویلان بمانی تا شاید خداوند روزی تو را به عنوان ولی خویش برگزیند؟!
_ابداً ! طلب علم خواهم کرد. از مسافران خواهم پرسید. تجربه‌ها خواهم آموخت. با شیوخ، همنشین خواهم بود. این‌ها بیش از حضور در دربار خلیفه به دل من می‌نشیند. پس مرا مجبور به کاری که نمی‌خواهم نکن قلب من به خداوند بسته است. مرا از او باز مگیر!
پدرم، پایش را دراز کرد و لگدی حواله‌ی پهلوی من شد:
_ای بچّه! زندگی، جدّی است! آیا فکر می‌کنی من شیطانی هستم که تو را از خداوند باز می‌دارد؟ خیر ندیده؟! برخیز! برخیز و از پیش چشمانم دور شو!
تمام روز خود را از او پنهان می‌کردم. رفتم تا دایه‌ام، فاطمه بنت مثنی را ببینم.
پس از یک راه پیمایی طولانی او را در اتاق کوچکی یافتم، انتهای کوچه‌ای که به زباله دانی عظیم شهر منتهی می‌شد، زباله‌ها را در قرطبه می‌سوزاندند. دود سیاه، در کوچه پیچیده بود و رهگذران را می‌آزرد. در زدم. دختر بچه‌ای که گویا دختر همسایه بود، در را گشود بعد فهمیدم همسایه چون صبح ها سر کار می‌رود دخترش را پیش فاطمه می‌گذارد تا از او نگهداری کند. وارد شدم. فاطمه در ایوان نشسته بود و ملحفه‌ای ضخیم بر خود کشیده. پیش رفتم. دست و پایش را بوسه دادم و کنارش نشستم دست دراز کرد و خواست با ملحفه‌اش مرا بپوشاند. «سرما نخوری!». سردم نبود اما چیزی نگفتم. مرا هنوز به چشم کودکی می‌دید که وظیفه دارد از او مراقبت کند. از نزدیک، چهره‌اش را ورانداز کردم. چین ها ... چین های عمیق ... چین های مرموز ... چین هایی که چهره‌ی او را زیباتر کرده بودند ... تمام سؤالاتی را که معمولاً یک پسر پس از سال‌ها دوری از مادر خود می‌پرسد، پرسیدم و او پاسخ‌هایی داد که یک مادر، پس از سال‌ها فراق به پسر خود می‌دهد. نحیف شده بود و پیر، به جز صدایش که هنوز نرم و جوان بود.
_مادرجان! هنوز وتد خود را نیافته‌ام!
_اما او تو را یافته است!
_پس چرا خود را نمی‌نماید؟
_باش تا سزاوار آن شوی.
_... گفتی باید دل خود را پاک کنم. آیا هنوز به اندازه‌ی کافی پاک نشده است؟
_چگونه پاکش کرده‌ای؟
_با اخلاق نیک، سیرتِ زیبا و نیت درست. تا جایی که جز این‌ها هیچ نپذیرد.
_.... این نیمی از پاکی است پسرم!
_چگونه نیم دیگر آن را بیابم؟
_باید قلبت را آماده کنی تا با هر چیزی مواجه شود!


📗 گاه ناچیزی مرگ_درباره زندگی محی‌الدّین‌عربی
صفحه ۱۰۳ تا ۱۰۵
✍ محمد حسین عَلوان_ ترجمه امیر حسین عبدالّهیاری



🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان


ّلینک جلسه قبل 👈 اینجا

🔊 فایل صوتی _54


📗 اسطرلاب حق
  صفحه  162

✍ دکتر محمد علی موحد

🎙 افسانه افشار


🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان


🔊 فایل صوتی(1)


💬 تعلیم و تربیت از نگاه شمس تبریزی

🎙دکتر ایرج شهبازی

حجم 9,3MB


🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان


🔊 فایل صوتی(1)


💬 تعلیم و تربیت از نگاه شمس تبریزی

🎙دکتر ایرج شهبازی

حجم 68,4MB


🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان


🌹🌹
@MolaviPoet

مقدمه

اگر دنیا صحنه نمایش باشد، پس تغییرات کوچک در متن شما می‌تواند نتایجی دراماتیک داشته باشد.
لطیفه‌ای قدیمی هست که کمدین هنی یانگمن، درباره محل اسکان شب قبل خود نقل می‌کرد: "چه هتلی! حوله ها آنقدر بزرگ و پرزدار بودند که به سختی توانستم درب چمدانم را ببندم."
به هر حال در چند سال گذشته مشکل اخلاقی مهمانان هتل تغییر کرده است. امروزه، این سؤال که آیا حوله های اتاقشان را بردارند؟ با این سؤال که آیا در طول مدت اقامتشان دوباره از همان حوله ها استفاده کنند؟ جایگزین شده است. با گسترش روزافزون به کارگیری برنامه‌های حفاظت از محیط زیست توسط هتل‌ها، بیشتر و بیشتر از مسافران خواسته می‌شود تا با استفاده دوباره از حوله‌هایشان به حفظ منابع، صرفه جویی انرژی و کاهش آلودگی‌های ناشی از تولید و مصرف مواد شوینده کمک کنند. در اغلب موارد این درخواست در قالب کارتی در حمام‌های مهمانان قرار داده می‌شود. این کارت‌ها اغلب دیدگاه‌های قابل توجهی درباره دانش اغلب سری متقاعد کردن فراهم می‌کند.
با مجموعه تقریباً بی‌نهایت از زوایای مختلف برای نمایش و به کارگیری جمله های انگیزشی، کدام کلمات باید روی کارت قرار گیرند تا درخواست برای مهمانان هتل متقاعد کننده تر باشد؟ قبل از بیان پاسخ_ که در دو بخش نخست به بیان آن خواهیم پرداخت_ اجازه دهید بپرسیم که طراحان پیام‌های روی این کارت‌های کوچک چگونه مهمانان را تشویق می‌کنند که در این برنامه ها شرکت کنند. تحقیقی در برگیرنده پیام‌های متقاعد کننده از کارت‌های هتل‌های مختلف در سراسر جهان نشان می‌دهد که این کارت‌ها عموماً استفاده مجدد از حوله را فقط با آگاهی دادن به مهمانان در مورد اهمیت حفاظت از محیط زیست تشویق می‌کنند. تقریباً همیشه به مهمانان گفته می‌شود که استفاده مجدد از حوله هایشان به حفظ منابع و جلوگیری از استخراج و یا قطع بیشتر از محیط زیست کمک می‌کند این اطلاعات اغلب با تصاویر چشم گیری از مسائل مربوط به محیط زیست - از رنگین کمان‌ها گرفته تا قطرات باران تا جنگلهای بارانی... تا گوزن شمالی - همراه است.
این راهبرد متقاعد کردن عموماً روشی مؤثر به نظر می‌رسد. برای مثال، یکی از بزرگترین تولید کنندگان این علائم می‌گوید اکثر مهمانان هتل که امکان شرکت در این برنامه را داشته‌اند در طول مدت اقامت‌شان حداقل یکبار مجدداً از
حوله‌هایشان استفاده کرده‌اند. سطح مشارکت ناشی از این علائم چشم گیر است.
روانشناسان اجتماعی در حال جستجو راه‌هایی برای به کارگیری دانش علمی خود هستند تا سیاست‌ها و روش‌های اجرای آنها را مؤثرتر کنند. شبیه به یک بیلبورد کنار خیابان با نوشته "آگهی خود را اینجا قرار دهید"، این کارت‌های کوچک استفاده مجدد حوله با ما صحبت می‌کنند و از ما می‌خواهند که "ایده‌های خود را اینجا امتحان کنید". و همان طور که در ادامه خواهیم گفت، ما این کار را کردیم و نشان دادیم که با یک تغییر کوچک در چگونگی درخواست، مجموعه هتل‌ها می‌توانند بسیار بهتر عمل کنند.
البته چگونگی افزایش ارزشمند اثر این گونه تلاش‌های محیط زیستی توسط یک فرد فقط یک کاربرد است. به طور گسترده تر ما خواهیم گفت که توانایی هر فرد در متقاعد کردن دیگران با یادگیری راهبردهای متقاعد کردن که موفق بودن آن‌ها از نظر علمی ثابت شده، بهتر می‌شود. آن گونه که این کتاب آشکار می‌سازد تغییرات کوچک و ساده در پیام‌هایمان می‌تواند آن‌ها را بسیار متقاعد کننده‌تر کند. ما گزارشی از مطالعات گوناگون - برخی از آن‌ها توسط ما انجام گرفته و برخی توسط دیگر دانشمندان_ که این موضوع را در شرایط مختلف به تصویر می‌کشند ارائه می‌کنیم. در این راه ما اصول پشت این یافته‌ها را مورد بحث قرار می‌دهیم. هدف اصلی این کتاب این است که خواننده با درک بهتر از فرآیندهای روان شناختی شکل دهنده تلاش‌های ما برای تحت تأثیر قرار دادن دیگران، نگرش یا رفتار خود را در جهتی تغییر دهد که منجر به نتایج مثبت برای هر دو طرف شود. علاوه بر ارائه انواع مختلف راهبردهای مؤثر و اخلاقی متقاعد کردن، درباره برخی چیزها که توجه به آنها به شما کمک می‌کند تا در مقابل تأثیرهای پنهان و آشکار بر تصمیم گیری‌های خود مقاومت کنید، بحث خواهیم کرد.
مطالعاتی که در این کتاب مورد بحث قرار می‌گیرند به شدت علمی هستند، ولی می‌توانند جالب نیز باشند. برای مثال، ما می‌خواهیم شما دیدگاهی درباره اینکه کدام مورد در دفتر کار می‌تواند تلاش‌های شما برای متقاعد کردن دیگران را بسیار مؤثرتر کند داشته باشید.


📗 بله! ۵۰ روش علمی برای متقاعد کردن_ صفحه ۹ تا ۱۱
✍ نووا گلدستین استیو مارتین_ رابرت بی‌سیالدینی
ترجمه حامد قلی‌زاده فرد


🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان


🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان


🔊 فایل صوتی


💬 پوستین کهنه (میراث)

✍🎙مهدی اخوان ثالث

حجم:3,2MB

کیفیت صدا : 320Kbps


🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان


کانال های دیگر ما  جهت دسترسی بهتر به مطالب :

آرشیو فایل های صوتی
@MoLaviPoetarshiv
.
آرشیو شرح ابیات مثنوی
@MolaviPoett
.
ارشیو صوتی شرح ابیات مثنوی
@sharh_esoti
.
سخنرانی وpdfکتاب
@fillsokhanrani
.
اندیشه ها
@andishehayee
.
آرشیو مقالات
@AMolavipoet
.
گروه تبادل نظر
https://t.me/+GE8xI8Ls4FFmY2Vk
.
خیریه حیات مولوی
@hayatmolavi
.
جهانی برای تو
@Jahani_baraye_too
.

پایدار باشید 🌹🌹🌹


🔊 فایل صوتی


💬 پوستین کهنه (میراث)

✍🎙مهدی اخوان ثالث

حجم:23,4MB

کیفیت صدا : 320Kbps


🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان


🌹🌹
@MolaviPoet

لینک جلسه قبل 👈 اینجا

این مقولات عبارت‌اند از: اعمال ،علم اعتقاد مقام، حال، پیامبری خاص، مَلَکی خاص و اسمای الهی مربوط به افعال، صفات، نعوت، تنزیه و ذات خدا.‌صورت‌هایی که این حقایق به خود می‌گیرند نمونه‌ای از نعمت‌های بهشت را به دست می‌دهد. به گفتۀ شیخ، هر یک از این صورت‌های دوازده‌گانه، نماینده تجربه‌ای از مشاهده حقایق و معانی فوق صورت است، زیرا در برزخ پس از مرگ، " معانی تجسد می‌یابند و در قالب اشکال و مقادیر، ظاهر می‌گردند و در نتیجه دارای صورت می‌شوند".
بیان توضیح او در مورد تجسد «علم» و تجسد "رسولی خاص"، برای روشن ساختن فحوای کلی متن یاد شده کافی است. اگر انسان متوفی علمش به خدا را از راه کشف به دست آورده باشد تجسد این علم هنگام مرگ، کامل‌تر از تجسد آن علمی است که از استدلال عقلی اخذ شده باشد.

صورتِ کشف در تجلی، کامل‌تر و زیباتر است، چرا که کشف و تحصیل این علم، نتیجه تقوی و عمل صالح است که عبارت است از قول خدای تعالی، "تقوی پیشه کنید و خدا به شما تعلیم خواهد داد". علم این شخص در لحظه مرگ، به صورتی زیبا و یا نوری که آن را می‌پوشد ظاهر می‌شود.

شیخ در توصیف ظهور "صورت یک رسول" به آموزه‌ای اشاره دارد که در ساختار فتوحات، و به طور اخص، در ساختار کتاب گرانقدر مختصرش فصوص الحكم، مؤثر افتاده است - مبنی بر اینکه اولیای مسلمانِ خدا علوم، احوال و مقامات خود را نه تنها از محمد (ص)، بلکه از سایر انبیا نیز، به ارث می‌برند. از این رو یک شخص ممکن است که ارتباطی روحانی با یکی از انبیای قبل از اسلام داشته باشد.

گاه در زمان احتضار، پیامبری که این شخص از او ارث برده است بر وی تجلی می‌کند، چرا که [ آن چنان که پیامبر (ص) فرمود] «علما وارثان انبیا هستند » لذا این شخص در وقت احتضار، عیسی (ع)، یا موسی (ع)، یا ابراهیم (ع) ، یا محمد (ص) و یا پیامبری دیگر را می‌بیند. بعضی از اولیای خدا ممکن است در لحظه‌ای که آن پیامبری که وارث او هستند به سوی آن‌ها می‌آید، از روی شادی، نام وی را به زبان آورند، چرا که همۀ انبيا سعيد [ و بهجت زا ] هستند. در نتیجه، این شخصِ محتضر، ممکن است در لحظه احتضار، نام عیسی را ببرد و یا وی را به همان نامی که خدا نامیده، مسیح بخواند _که غالباً نیز چنین است. به همین جهت، کسانی که در مجلس حاضرند، با شنیدن چنین کلمه ای از آن ولی خدا، به او سوء ظن برده، می‌گویند که وی هنگام مرگ، مسیحی شده و اسلام از او سلب گشته است. و یا ممکن است که این فرد، نام موسی(ع) و یا یکی از انبیای بنی اسرائیل را بر زبان آورد و ایشان بگویند که وی یهودی شده است. در حالی که او نزد خدا، از بزرگترین سعادتمندان است. عامه مردم این مشهد را نمی‌شناسند. بلکه فقط اهل‌الله و صاحبان شهود از آن آگاه‌اند.

باید توجه داشت که «سعادت» رایج ترین تعبیر اسلامی برای واصل شدن به قرب خدا و بهشت است. متضاد آن "شقاوت" است که عبارت است از رنج و عذاب جهنم که در اثر بُعد از خدا حاصل می‌شود.



📗 عوالم خیال ابن‌عربی و مسئله اختلاف ادیان
صفحه ۱۶۰ و ۱۶۱
✍ ویلیام چیتیک _ ترجمه قاسم کاکایی


🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان


ّلینک جلسه قبل 👈 اینجا

🔊 فایل صوتی _53


📗 اسطرلاب حق
  صفحه  158_160

✍ دکتر محمد علی موحد

🎙 افسانه افشار


🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان

Показано 20 последних публикаций.