در این نقاشی زنی را میبینیم که بیحرکت بر روی پلههای سنگی افتاده است. فُرمِ بدن او بر روی زمین، لباس سفیدش و صورت رنگپریدهی او حالت درام و خشونت ناگهانی لحظه را که باعث شده او به این وضعیت دچار شود را به خوبی نشان میدهد. فضای نقاشی معماری قدیمی و باشکوه کاخی یونانی-رومی را نشان میدهد که در پسزمینه قرار دارد سپس نگاهِ مخاطب از زن به سمت یک سگ سیاهرنگ با قلادهای طلایی که نزدیک او ایستاده، حرکت میکند و انگار این سگِ قدرتمند با خشم به سومین شخصیت در تصویر که از پشت یک شکاف در درب به سمتِ صحنه نگاه میکند، خیره شده است. رازآلودگیِ صحنه با وجود یک ظرفِ شکسته در کنار دستِ بیحرکت زن، بیشتر افزایش مییابد. این نقاشی در واقع به حادثهای در فصل سیزدهمِ رمانِ "امپراتور" (The Emperor) نوشتهی "جورج_ابرس" (Georg_Ebers) که در سال 1880 منتشر شد اشاره میکند،این کتاب یکی از آثار برجستهی این نویسندهی آلمانی به شمار میآید، جورج ابرس به دلیل نوشتن رمانهای تاریخی مشهور است و در این اثر نیز به بررسی دوران باستان به ویژه دوران امپراتوری روم میپردازد. طبق این رمان این زن در مرکز تصویر "سِلن" نام دارد، او دختر حاکم مصر "کِرائونس"میباشد که شبانه از طریق راهروهای کاخ برای آوردن آبِ شیرین تازه برای پدرش از کاخ خارج شده که ناگهان با سگ نگهبانِ امپراتور روم "هادریان" روبرو میشود و به زمین میخورد و بیهوش میشود و پارس کردن سگ باعث بیداریِ افراد کاخ میشود مانند فردی که از شکاف در به سِلن که روی زمین افتاده نگاه میکند.
#نقاشی
@Honarrvareh
#نقاشی
@Honarrvareh