کانال هُنرواره | Art


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: Искусство


🖇هُنر نوسانی غیرقابل انفکاک است،
میانِ تکنیک و جنون...📝

این‌جا پُر از کاراکتر و قصه است...🌠
راه ارتباطی👇
t.me/HidenChat_Bot?start=176722911
اولین پست کانال👇
https://t.me/Honarrvareh/8

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
Искусство
Статистика
Фильтр публикаций


🔬 فلسفه میکروسکوپ افکار است ....

اینجا اندیشه‌ها و افکارتان را زیر میکروسکوپ ببرید :

https://t.me/joinchat/AAAAAD6I9Z9LM8gWEsiu0A


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
دانلود فیلم "سه رنگ، آبی"
(Three Colours, Blue)

به کارگردانی "کریشتوف_کیشلوفسکی"
(Krzysztof_Kieślowski)

کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس لهستانی و محصول سال 1993، این فیلم اولین بخش از سه‌گانه‌ی سه رنگِ کیشلوفسکی (قبل از سفید و قرمز) است و داستان آن از این قرار است که روزی در یک حادثه‌ی رانندگی "ژولی" شوهر و دختر کوچکش را از دست می‌دهد. شوهر او آهنگساز مشهوری است. ژولی تصمیم به خودکشی می‌گیرد اما جرأتِ این کار را نمی‌یابد، او تلاش می‌کند از خاطرات و دلبستگی‌های گذشته‌ی خود جدا شود و به پاریس می‌رود و در آپارتمان کوچکی به صورت گمنام زندگی می‌کند. او سعی می‌کند در زندگی جدیدش آزاد و رها باشد و روزی قطعه‌ای از موسیقی شوهرش او را به گذشته می‌برد. مردی که دلباخته‌ی او شده تعقیبش می‌کند و او روزی درمی‌یابد که شوهرش با او صادق نبوده و به تدریج به این نتیجه می‌رسد که انسان هرگز نمی‌تواند آن‌گونه که خودش می‌خواهد زندگی کند و...

▪️زیرنویس چسبیده فارسی
#سینما
@Honarrvareh


جنایت و مکافات - داستایوسکی.pdf
12.4Мб
دانلود کتاب "جنایت و مکافات"
نوشته‌ی "فئودور_داستایفسکی"
ترجمه‌ی "مهری_آهی"
این کتاب درباره‌ی دانشجوی جوان و فقیری به نام "راسکولنیکوف" است که به این نتیجه می‌رسد که می‌تواند با قتل یک زنِ رباخوار خسیس و بی‌رحم از این وضعیت مالی خود رهایی یابد. او باور دارد که برخی انسان‌ها حق دارند برای اهداف بزرگ‌تر، قوانین اخلاقی را زیر پا بگذارند. پس از ارتکاب جنایت، راسکولنیکوف با عذاب وجدان و اضطراب شدیدی مواجه می‌شود، او به تدریج درگیر تفکرات فلسفی و روان‌شناختی عمیق‌تری می‌شود و به این نتیجه می‌رسد که هر عمل جنایتکارانه‌ای عواقب خود را دارد. در این میان شخصیت‌های دیگری نیز وارد داستان می‌شوند از جمله "سونیا" یک دختر جوان و معصوم که به دلیل شرایط سخت زندگی‌اش به فاحشگی روی آورده است، راسکولنیکوف در نهایت با چالش‌های درونی خود روبرو می‌شود و با مفهوم گناه، رستگاری و بخشش دست و پنجه نرم می‌کند، او در طی داستان به تدریج درمی‌یابد که نمی‌تواند از عواقب اعمال خود فرار کند و...

@Honarrvareh


"راسکولنیکوف" ناگهان به یکی از عابران نسبتاً مسن که در کنارش پهلوی نوازنده ایستاده بود و ظاهراً مقصدی نداشت خطاب کرد و گفت: "شما آوازهای خیابانی را دوست دارید؟" مرد نگاه شگفت‌باری کرد، راسکولنیکوف صحبت را ادامه داد اما با حالتی که گویی اصلاً درباره‌ی آواز خیابانی سخن نمی‌گوید گفت: "دوست دارم آوازی را که با ساز در شبِ سرد و تیره و مرطوبِ پاییزی همراه باشد دوست دارم اما حتماً در هوای مرطوب، هنگامی که چهره‌ی عابران، سبزِ کمرنگ و رنجور بنماید یا از آن هم بهتر، اگر برف بدون باد کاملاً مستقیم ببارد و از خلالِ آن فانوس‌های گازی برق بزنند..."

از کتاب "جنایت و مکافات"
نوشته‌ی "فئودور_داستایفسکی"
ترجمه‌ی "مهری_آهی"
@Honarrvareh


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
سکانسی به‌یادماندنی از فیلم "سه رنگ، آبی"
(Three Colours, Blue)

به کارگردانی "کریشتوف_کیشلوفسکی"
(Krzysztof_Kieślowski)

کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس لهستانی و محصول سال 1993

#سینما
@Honarrvareh


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
ویدیویی درباره‌ی "انسان‌های نئاندرتال، پسرعموهای نزدیک ما" که یکی از شگفت‌انگیزترین گونه‌های انسانی بودند که حدود چهارصد هزار سال پیش در اروپا و بخش‌هایی از آسیا زندگی می‌کردند. برخلاف تصورات قدیمی، نئاندرتال‌ها موجوداتی ساده و نادان نبودند بلکه از نظر فکری و جسمی، بسیار تکامل‌یافته و باهوش بودند. این انسان‌ها مهارت‌های شکار، ابزارسازی و حتی هنر داشتند و در شرایط سخت یخبندانِ اروپا زنده می‌ماندند. نئاندرتال‌ها از ابزارهای سنگی پیچیده‌ای استفاده می‌کردند و شواهدی نشان می‌دهد که از پوست حیوانات برای درست کردن لباس‌های گرم بهره می‌بردند همچنین مدارکی از وجود فرهنگ و آیین‌های تدفین در میان آن‌ها یافت شده، یکی از بحث‌برانگیزترین موضوعات درباره‌ی نئاندرتال‌ها، نحوه‌ی تعامل آن‌ها با انسان خردمند (هوموساپینس) است.

گوینده و اجرا: "امیر_سودبخش"

@Honarrvareh


این مجسمه بخشی از یک ترکیب بزرگ‌تر با مجسمه‌ی "حَبقوق و فرشته" است که به صورت مورب در مقابل آن در کلیسا قرار گرفته است. برنینی در سال 1652 برای "فابیو_چیگی" کاردینال و کشیش کلیسا، کار در کلیسای کوچک را آغاز کرد. حامیِ او الکساندر هفتم در سال 1655 به عنوان پاپ انتخاب شد و انگیزه‌ی جدیدی برای بازسازی کلیسای تدفین شد. در آن زمان دو طاقچه در طرفینِ محراب اصلی هنوز خالی بودند و برنینی دو مجسمه‌ی جدید ساخت که یکی "حَبقوق و فرشته" و دیگری "مجسمه‌ی دانیال" می‌باشد و این مجسمه‌ها ترکیب بزرگ‌تری را در مقابل یک‌دیگر به صورت مورب در فضای کلیسا تشکیل دادند. برنینی یک رابطه‌ی فضایی ایجاد کرد که کل کلیسا را زنده کرد و شکل کلاسیک آن را به فُرمِ خاص جدیدی تبدیل کرد. مجسمه‌ی دانیال در طاقچه‌ی سمت چپ ورودی قرار داشت. این مجسمه کشش مشخصه‌ی بدن را نشان می‌دهد که نمونه‌ی سبک به اصطلاح متأخرِ برنینی است. دانیال زانو زده و مشتاقانه دعا می‌کند و از طاقچه دستانش را به سمت راست دراز می‌کند در حالی که صورتش به سمت خدا و رو به سوی آسمان دارد.

#مجسمه‌سازی
#هنرتجسمی
@Honarrvareh


مجسمه‌ی "دانیال و شیر"
(Daniel and the Lion)

که توسط "جان_لورنتسو_برنینی"
(Gian_Lorenzo_Bernini)

هنرمند‌ و معمار برجسته‌ی ایتالیایی سبک باروک و با سنگ مرمر خلق شده است، برنینی ساختن این مجسمه را در سال 1655 آغاز کرد و در سال 1657 آن را به پایان رساند که هم‌اکنون در یک طاقچه‌ در کلیسای "سانتا ماریا دل پوپولو"
(Santa Maria del Popolo) 
در روم، ایتالیا نگهداری می‌شود.

#مجسمه‌سازی
#هنرتجسمی
@Honarrvareh


این مجسمه که یکی از بزرگ‌ترین مجسمه‌های برنینی است ترکیبی سرزنده و دراماتیک را نشان می‌دهد. حَبقوقِ پیامبر بر روی صخره‌ای نشسته است و سبد ناهار خود را در کنارش دارد و به سمتی که می‌خواهد برود اشاره می‌کند در حالی که فرشته‌ای جوان و زیبا از طاقچه به بیرون خَم شده و سرِ حَبقوق را با گرفتن مقداری از موهایش بلند کرده و به سمت دانیال در آن طرف دیگرِ کلیسا اشاره می‌کند. پیامبر به عنوان مردی ریش‌دار و مُسن اما هم‌چنان قوی به تصویر کشیده شده است. برنینی داستانی از کتابِ دانیال را به تصویر می‌کشد که می‌گوید چگونه خداوند دانیال را با ظهور معجزه‌آسای حَبقوق در لانه‌ی شیرها از گرسنگی نجات داد. حال حَبقوقِ نبی در یهودیه بود و خورِش درست کرده بود و نان را در ظرفی شکسته بود و به مزرعه می‌رفت تا آن را نزدِ دروگران ببرد اما فرشته‌ی خداوند به حَبقوق گفت: "غذایی را که داری به بابل ببر و به دانیال در گودالِ شیرها بده..." حَبقوق گفت: "من هرگز بابل را ندیده‌ام و از لانه‌ی شیرها چیزی نمی‌دانم..." آن‌گاه فرشته‌ی خداوند او را از موی سرش گرفت و با سرعت باد او را در بابل، درست بر فرازِ چاهی که دانیال در آن قرار داشت، نشاند. پس از این‌که دانیال، شامِ خود را خورد فرشته‌ی خداوند، حَبقوق را به جای خود بازگرداند.

#مجسمه‌سازی
#هنرتجسمی
@Honarrvareh


مجسمه‌ی "حَبقوق و فرشته"
(Habakkuk and the Angel)

که توسط "جان_لورنتسو_برنینی"
(Gian_Lorenzo_Bernini)

هنرمند‌ و معمار برجسته‌ی ایتالیایی سبک باروک و با سنگ مرمر خلق شده است، برنینی ساختن این مجسمه را در سال 1656 آغاز کرد و در سال 1661 آن را به پایان رساند که هم‌اکنون در یک طاقچه‌ در کلیسای "سانتا ماریا دل پوپولو"
(Santa Maria del Popolo) 
در روم، ایتالیا نگهداری می‌شود.

#مجسمه‌سازی
#هنرتجسمی
@Honarrvareh


اجرای پُراحساس موسیقی فرانسوی اثر "کریستیان_آدام" خواننده‌ی فرانسوی

"Si tu savais combien je t aime"
Artist: "Christian_Adam"
Released: 1973

@Honarrvareh


هر که باشی،
روی پُل، احساساتی می‌شوی...
حتی اشکِ گُنده‌لات‌ها هم درمی‌آید،
در آفتابِ تندِ غروبِ زمستانی...

شاعر: "ناکاگیری_ماسایو" شاعر ژاپنی
عکس: "آخرین پرتوهای غروب بر قله‌ی دماوند"
عکاس: "بهادر_حیدرزاده"
@Honarrvareh


تعدادی دیگر از آثارِ "ایگور_مورسکی"
(Igor_Morski)

هنرمند و تصویرگر لهستانی که به خاطر آثار هنریِ سوررئالیستی و خارق‌العاده‌اش شناخته شده است. او توانایی چشمگیری در ترکیب عناصر واقع‌گرایانه با عناصرِ استعاری دارد و تصاویری گیرا و اغلب معمایی خلق می‌کند. بعضی از آثارِ او مضامینی فلسفی و شاعرانه نیز دارند و در برخی دیگر اخلاقیاتِ انسانِ معاصر از جمله حرص، طمع، مصرف‌گرایی و... را مورد انتقاد قرار می‌دهد.

(بخش پنجم)

#تصویرسازی
#هنر_خلاقیت
@Honarrvareh


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
مستند BBC گشتی درنمایشگاه آثار "اندی_وارهول" نویسنده، عکاس و فیلم‌ساز آمریکایی در موزه‌ی هنرهای مدرن در لندن، او را اغلب با قوطی‌های سوپ، نقاشی‌های کوکاکولا و تصویرِ مرلین مونرو می‌شناسیم. اندی وارهول بدون شک یکی از مشهورترین هنرمندان جنبش هنر پاپ و به‌طور کلی تاریخ هنر مدرن است.

#مستند
#هنر
@Honarrvareh


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
مستند کوتاهِ "Iran Int" با عنوان "دنیای وارهول"، "اندی_وارهول" نویسنده، عکاس و فیلم‌ساز آمریکایی، او هنرمندی منحصربه‌فرد بود، فردی خلاق که با ایده‌هایش بر هنر قرن بیستم تأثیر گذاشت، او پیشرو و بنیان‌گذار پاپ‌آرت بود و دارای اندیشه‌هایی بسیار آوانگارد، آثار او دیدِ گسترده‌تری از جهان دهه‌های 60، 70 و 80 به‌ دست می‌دهد، دنیایی که با مصرف‌گرایی به‌سرعت تغییر می‌کرد.

#مستند
#هنر
@Honarrvareh


یا رب تو مرا به رویِ لیلی
هر لحظه بده زیاده میلی

از عمرِ من آن‌چه هست بر جای
بِستان و به عمرِ لیلی افزای

گرچه شده‌ام چو مویش از غم
یک موی نخواهم از سرش کم

پدرِ مجنون که از رنج و عشق بی‌تابانه‌ی فرزندش به لیلی بسیار ناراحت است تصمیم می‌گیرد که او را به حج ببرد و از خداوند برای پسرش کمک بخواهد. او گمان می‌کند که نیایش در مکانی مقدس مانند کعبه می‌تواند برای پسرش تسکین و آرامش به ارمغان بیاورد و شاید عشقش به لیلی در دلش فروکش کند. پدر از خدا می‌خواهد که او را از این عشق رها کند اما مجنون در برابر دعاهای پدرش مقاومت می‌کند و حتی در کنار کعبه نیز دست از عشقِ خود نمی‌کشد. او با لحنی معصومانه و صمیمانه به درگاهِ خداوند دعا می‌کند و می‌گوید که اگر قرار است او از عشقِ لیلی دست بکشد ترجیح می‌دهد همین عشق، جانش را بگیرد ولی از لیلی جدا نشود. در واقع، او حتی در مکانی مقدس و در لحظاتی که پدرش با تمام وجود برای رهایی‌اش دعا می‌کند، حاضر نیست که از عشقش به لیلی دست بکشد.

@Honarrvareh


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
ویدیویی درباره‌ی تحلیل و بررسی و خوانشِ حکایتِ زیبای "به حج بردن مجنون توسط پدرش" از شعر رواییِ "لیلی و مجنون" از "پنج گنج یا خمسه‌ی نظامی گنجوی" توسط دکتر "رشید_کاکاوند"

@Honarrvareh


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
دانلود فیلمِ "نوستالژیا"(Nostalghia)
به کارگردانی "آندری_تارکوفسکی"
(Andrei_Tarkovsky)

کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس برجسته‌ی روسی و محصول مشترک ایتالیا و شوروی سال 1983، داستان فیلم درباره‌ی مردی تبعیدی اهل روسیه است که به قصد پژوهش درباره‌ی زندگی یک آهنگساز هم‌وطنش به تپه‌های توسکانی در ایتالیا می‌رود. این موزیسین قرن هجدمی پس از بازگشت به وطنش خودکشی کرده بود. همراهیِ مرد با زنی مترجم و بی‌مهری‌اش به او، تنهایش می‌گذارد و بعد به مردی برمی‌خورد به نام دومنیکو که بر این باور است که پایان دنیا نزدیک است و وارد ماجرایی می‌شود که برای خودش هیچ قابل پیش‌بینی نیست، تارکوفسکی در این فیلم از نمادها و تصاویری عمیق استفاده می‌کند تا مفاهیم فلسفی و روان‌شناختی را منتقل کند. فیلم پُر از صحنه‌های هنری و تأمل‌برانگیز است که به مخاطب اجازه می‌دهد تا در دنیای درونیِ شخصیت‌ها غوطه‌ور شود. نوستالژیا به عنوان یکی از آثار کلیدی تارکوفسکی شناخته می‌شود که تأثیر عمیقی بر سینماگران بعد از خودش گذاشت.

▪️ دوبله فارسی
#سینما
@Honarrvareh


تارکوفسکی خوب می‌داند ایثار برای آن که مؤثر افتد و ثمر دهد باید به یک معنیِ بی‌معنا باشد، ژستی غیرعقلانی باشد مانند خرج‌کردنی عَبَث یا مَناسکی بیهوده مانند رد شدن از استخری خالی با شمعی روشن یا آتش‌ زدن خانه‌ی خویش، اصل مطلب این است که فقط چنین ژستی این‌که فلان کار را به شکلی خودجوش فقط انجام دهیم، ژستی عاری از هرگونه ملاحظه و محاسبه‌ی عقلانی می‌تواند ایمان بلاواسطه‌ای را احیا کند که ما را از بیماری حاد روحی دنیای مدرن خلاص کند و درمان کند. انسانِ تارکوفسکیایی در این‌جا به معنی واقعی اختگیِ خویش را پشت‌ کردن به عقل و چشم‌ پوشیدن از سلطه، خودخواسته تن دادن به بلاهتِ کودکانه، گردن‌ نهادن به مناسکی عاری از معنی هم‌چون ابزارِ نجات دیگری پیشکش می‌کند، تو گویی فقط با انجام‌ دادن عملی که هیچ معنایی ندارد و یک‌سره غیرعقلانی است آدمی می‌تواند معنای عمیق‌تر کل عالَم را نجات دهد.

"اسلاوی_ژیژک"
"شئ مطلق فضای درون"
ترجمه‌ی "صالح_نجفی"
@Honarrvareh

Показано 19 последних публикаций.