کانال هُنرواره | Art


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: Искусство


🖇هُنر نوسانی غیرقابل انفکاک است،
میانِ تکنیک و جنون...📝

این‌جا پُر از کاراکتر و قصه است...🌠
راه ارتباطی👇
t.me/HidenChat_Bot?start=176722911
اولین پست کانال👇
https://t.me/Honarrvareh/8

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
Искусство
Статистика
Фильтр публикаций


"پیام من به فرهنگستان"

به عقیده‌ی من فکرِ جدی تنها این نیست که فرهنگستان در جلسات عمومی خود بنشیند و لفظ و اصطلاح بسازد، اصطلاح را در هر رشته و هر فَن، اهلِ آن فَن باید بسازد و به‌ طبیعت باید بسازند و این کاری است که در گذشته همواره کرده‌اند و هنوز هم شاید می‌کنند و اصطلاحی که اهلِ فَن به‌ طبیعتِ خود می‌سازند بسیار جا افتاده و دلپذیر می‌شود مثلاً پیچ و مُهره و ماله و رَنده اصطلاحاتی است که آهنگرها و بناها و نجارها خود به صرافت طبع ساخته‌اند بدون این‌که کسی از آن‌ها بخواهد، بعدها نیز همین قِسم باید بشود و برای اصطلاحات علمی هم اهلِ فَن باید این کار را بکنند مخصوصاً کسانی که کتاب‌های علمی را از زبان‌های بیگانه به فارسی درمی‌آورند ذَمه‌دار ادای این وظیفه می‌باشند، ممکن است سؤال شود اگر الفاظ و اصطلاحات را مردم باید بسازند پس فرهنگستان چه‌کاره است؟ جواب می‌دهم اگر این وظیفه به فرهنگستان اختصاص داشته باشد از عهده برنمی‌آید و کار به تأخیر می‌انجامد، بهتر آن است که کار چنان‌ که گفتم به دست مردم و اهلِ فَن ساخته شده و فرهنگستان، سِلسِله‌جُنبان باشد و به فراهم کردنِ اسباب کار و راهنمایی و تشویق اهلِ فَن بپردازد. اسباب کاری که باید فراهم کرد شناسانیدن و به دسترس گذاشتنِ کتاب‌هایی است که به وسیله‌ی آن‌ها معرفت به زبانِ فارسی حاصل می‌شود و مهم‌تر از همه تهیه‌ی فرهنگِ لغت فارسی است که بالاخره به‌ درستی معلوم شود که زبان فارسی دارای چه الفاظی است و آن الفاظ چه معانی دارد و مورد استعمالِ آن‌ها کجاست و چه استفاده می‌توان کرد و حدود این استفاده چیست و لفظ‌های بیگانه که استعمالِ آن‌ها در زبان ما روا می‌باشد کدام است اما تشویق و راهنمایی از این قرار است که از یک طرف به‌ وسیله‌ی نشریات و تذکرها و اخطارها که به اولیای وزارت معارف و مدارس و اهل علم و ادب بکند رفع عیب و نقصِ زبان فارسی را میانِ مردم انتشار دهد، فکرِ صحیح را ترویج نماید و فکرهای سَقیم و افراطی را منع کند، از طرف دیگر دستورِ اصول و قواعد زبان فارسی و طریقِ ساختن الفاظ و اصطلاحات و رَد و قبولِ آن‌ها را تهیه نماید و منتشر سازد و نمونه و سَرمشق به دست مردم بدهد و پس از آن که این فکرها و دستور منتشر شد فرهنگستان باید به وسایلِ تشویقی، مردم را برای به کار بستنِ آن‌ها وادارد.

"محمدعلی_فروغی"
از کتاب "ای زبان پارسی..." (دربرگیرنده‌ی پنجاه گفتار) به کوشش دکتر "میلاد_عظیمی"

@Honarrvareh


درود بر دوستان فرهیخته و ارجمندم، قبلاً در این‌جا و این‌جا هم ویدیوهای بازدید از شاهکارهای هنری و مهمِ "موزه‌ی لوور" را درج کرده‌ام.


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
ویدیویی درباره‌ی "موزه‌ی لوور"
(The Louvre Museum)

که بزرگ‌ترین موزه‌ی هنری و یک بنای تاریخی در مرکز شهر پاریس در فرانسه‌ است، این موزه یکی از شاخصه‌های مشهور فرانسه است و بیشتر از 380,000 اثر هنری مربوط به پیش از تاریخ تا سده 21 میلادی را جمع‌آوری و در معرض دید عموم قرار داده است، از این مقدار اثر هنری 35000 اثر نمایش داده می‌شود، "موزه‌ی لوور" جزو پُربازدیدترین موزه‌های جهان می‌باشد. در این ویدیو با مهم‌ترین آثار هنری "موزه‌ی لوور" و 10 اثرِ هنری مهم این موزه بیشتر آشنا خواهیم شد.

متن و اجرا: "هومن_حسنی"

#موزه_هنر
@Honarrvareh


سایه‌ها از درونم سَر بَرمی‌کشند،
شب برافراشته می‌شود،
آرام‌ آرام...
خورشیدی تاریک،
پرتو‌هایش فروکاسته می‌شود،
می‌سوزد و دَوَران،
ما را به خود می‌خوانَد،
وَرای زمان...
با من بگو،
آن‌گاه که بر کرانه‌ی آب‌ها نشسته‌ام،
نظاره‌گرِ سایه‌هایی که به سراغم می‌آیند،
با من بگو،
آیا خاطراتِ محو ناشدنی‌ات نیز،
از بین خواهند رفت...؟

"خوزه_آنخل_بالنته"
(José_Ángel_Valente)

شاعر اسپانیایی، ترجمه‌ی "مهیار_مظلومی"

@Honarrvareh


در این نقاشی مردی را می‌بینیم که انگار پس از مدت‌ها خاطره‌ی زنی عزیز و آشنا را می‌بیند، او روحِ درخشان زنی را در حال نواختن پیانو در اتاقی تاریک می‌بیند که با ظاهری شبح‌آلود و با لباسی ظریف و شفاف و غرق در درخششی توهم‌مانند است به گونه‌ای که محیطِ تاریک اطرافش را روشن کرده است. این نور توجه مرد را به حضورِ زن جلب کرده و نشان می‌دهد که او ممکن است یک خاطره‌ی زنده از صحنه‌ای دقیقاً به همین شکل باشد. در پس‌زمینه مردی دیده می‌شود که از روی صندلی بلند شده و حالتِ او آمیزه‌ای از شوک و حیرت است، واکنش مرد حاکی از ارتباطِ عمیق او با این زن بوده است شاید به عنوان یک معشوقِ سابق یا یکی از عزیزانش که از دنیا رفته‌اند. تعجب و حیرتِ مرد نه از ترس بلکه از این است که انگار صحنه‌ای آشنا و ماورایی را دیده است. اتاق کاملاً تاریک است که تنها با نور یک لامپ کوچک و درخششِ تابناکِ زن روشنایی گرفته است، این نقاشی تَنشِ بین واقعیت و تخیل را به تصویر می‌کشد و بیننده را به این فکر می‌اندازد که آیا روحِ زن واقعاً وجود دارد یا فقط زاییده‌ی ذهنِ غَم‌زده‌ی این مرد است.

#نقاشی
@Honarrvareh


تابلوی نقاشی "روح" (Spirit)
اثرِ "جورج_روکس" (George_Roux)
هنرمند و نقاش فرانسوی که آن را با تکنیک رنگ و روغن روی بوم در سال‌ 1885 خلق کرده است و هم‌اکنون در یک مجموعه‌ی خصوصی نگهداری می‌شود.

#نقاشی
@Honarrvareh


"Candlelight"
Artist: "Jack_Savoretti"
Album: "Singing to Strangers"
Released: "2019"

@Honarrvareh


Artist: "Jack_Savoretti"
(1983_age 41 years)
(English_Italian acoustic singer, songwriter and musician)

@Honarrvareh


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
مستند‌ BBC در سه بخش که در بخش اول به بررسی آثار "واکر_ایوانز" (Walker_Evans) عکاس آمریکایی و در بخش دوم به مستندِ "نامه‌هایی از بغداد" و سرگذشت "گِرترود_بل" (Gertrud_Bell) معروف به "مادر عراق" و در بخش سوم به اجرای رقصِ "طوفان نوح" بر روی صحنه و نحوه‌ی طراحی این رقص توسط "تیری_ملندن" طراح رقص معروفِ فرانسوی پرداخته شده است.

#مستند
#عکاسی
#هنر
@Honarrvareh


دیدم به خوابِ خوش که به دستم پیاله بود
تعبیر رفت و کار به دولت، حواله بود

چِل سال رنج و غُصه کشیدیم و عاقبت
تدبیرِِ ما به دستِ شرابِ دوساله بود

آن نافه‌ی مُراد که می‌خواستم زِ بخت
در چینِ زُلفِ آن بتِ مُشکین‌کُلاله بود

از دست بُرده بود خُمارِ غَمَم سحر
دولت مساعد آمد و مِی در پیاله بود

بر آستانِ مِیکده خون می‌خورم مُدام
روزیِ ما زِ خوانِ قَدَر این نَواله بود

هر کو نَکاشت مِهر و زِ خوبی گُلی نَچید
در رهگُذارِ باد، نگهبانِ لاله بود

بر طَرْفِ گُلشنم گُذَر افتاد وقتِ صبح
آن دَم که کارِ مرغِ سحر آه و ناله بود

دیدیم شعرِ دلکشِ حافظ به مَدحِ شاه
یک بیت از این قصیده بِه از صد رساله بود

آن شاهِ تُندحمله که خورشیدِ شیرگیر
پیشش به روزِ مَعرکه کمتر غزاله بود...

"حافظ شیرازی"
"دیوان اشعار، غزلیات"
@Honarrvareh


نگاره‌ی "جوانی با پیاله و دفتر" منسوب به "محمدقاسم_سراجای" نقاش و نگارگر اصفهانی عصر صفوی مربوط به سده 17 میلادی با تکنیک گواش آبرنگ و طلا بر روی کاغذ، در "تَذکره‌ی نصرآبادی" این‌گونه از این هنرمند یاد شده است: سراجای نقاش در فنِ نقاشیِ زَرنشان به مرتبه‌ای است که رُخسارِ زَرافشانِ سیم‌وَشان را در عرقِ شرم دارد و از اثر تردستی‌اش از ابرِ تصویر، گوهر می‌بارد، در کوی اهلیت خانه دارد و در گُلشنِ آدمیت و نامُرادی سیار است. در اصفهان پیوسته با موزونان، محشور و از نمکِ صحبتش بَزمِ عزیزان پُرشور است. تَتَبُع بسیار از مُتقدمین نمود، در امتیازِ سخن، طبعش خالی از دقت نیست. فکرِ شعر هیچ‌گاه نمی‌کند، این چند بیت را بدیهه گفته و جهت یادآوری داخل این صحیفه نمود، رباعیِ

امروز نداند کسی اندازه‌ی ما
کَس را نَبُوَد خِیر زِ شیرازه‌ی ما
خواهد گشتن بلند بعد از مُردن
چون کِرمِ سفیدمُهره آوازه‌ی ما...

@Honarrvareh


"سعدی" یکی از بزرگ‌ترین شاعران و حکیمان ادب فارسی در قرن هفتم هجری، نام کامل او "مشرف‌الدین مصلح بن عبدالله شیرازی" بود و از همان کودکی علاقه‌ی زیادی به علم و دانش داشت. پدرش از بزرگان شهر شیراز بود اما زمانی که سعدی کودک بود پدرش را از دست داد و همین اتفاق مسیر زندگی او را تغییر داد. سعدی در جوانی برای ادامه‌ی تحصیل راهی مدرسه‌ی نظامیه در بغداد شد که یکی از معتبرترین مراکز علمی آن دوران بود، او در بغداد نزد بزرگ‌‌ترین استادان زمان خود دانش آموخت و در زمینه‌های فقه، حدیث، تفسیر، ادبیات و اخلاق تسلط یافت. پس از پایان تحصیل، سعدی شروع به سفرهای طولانی و پُرماجرا کرد. او سال‌ها در سرزمین‌های مختلفی مانند شام، حجاز، مصر، عراق، هند و حتی آسیای صغیر سفر کرد، این تجربه‌های گوناگون نگاه او را به زندگی ژرف‌تر و انسانی‌تر کرد. ثمره‌ی این سفرها و تجارب گرانبها دو اثر جاودانه یعنی "بوستان" و "گلستان" شد. سعدی پس از سال‌ها گشت و گذار دوباره به شیراز بازگشت و بقیه‌ی عمر خود را در زادگاهش گذراند. آثار او هم‌چنان تازه، آموزنده و تأثیرگذارند گویی امروز نوشته شده‌اند. در این ویدیو با داستان زندگی "سعدی" به صورتی مبسوط آشنا خواهیم شد.

@Honarrvareh


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
ویدیویی درباره‌ی داستان زندگی و سفرهای شیخ اجل "سعدی شیرازی"

گوینده و اجرا: "امیر_سودبخش"

(قسمت اول)
@Honarrvareh


با تنهاییِ کسی دیگر عمیقاً تنها می‌شوم و احساسِ تنهایی می‌کنم اما به‌ یقین این استمداد از تنهایی باید پوشیده و در پَرده یعنی دقیقاً انزوا و تنهاییِ تصویری، تنهایی در کِسوتِ تصویر باشد. اگر نویسنده‌ی خلوت‌گُزین بخواهد همه‌ی زندگانی‌اش را برایم حکایت کند بی‌درنگ در نظرم آدمی بیگانه می‌نماید، علل تنهاییِ او هرگز موجباتِ تنهاییِ من نخواهند بود، تنهایی تاریخ ندارد، همه‌ی تنهایی‌ام در یک تصویر خیالِ آغازین می‌گنجد پس تصویر ساده‌ی پرده‌ی نقاشی‌ است که در سایه‌روشنِ خواب و خیال‌ها و خاطره جای دارد. خیالباف، پشت میزش نشسته در اتاق زیرشیروانی‌اش و چراغی، شمعی می‌افروزد. در آن هنگام است که من به یاد می‌آورم و خود را بازمی‌یابم یعنی کشف می‌کنم که من همانم که اوست شب‌زنده‌دار، شب‌بیدار، چون او کار و تحقیق می‌کنم. جهان برای من چنان‌که برای او، کتابِ دشوارفهمی است که به نورِ شعله‌ی شمعی روشن است، زیرا شمع که شب‌یار و همنشینِ آدمِ تنها در تنهایی است، خاصه یار و مونس آدمی است که در تنهایی و کُنجِ خلوت سرگرمِ کار و کتاب‌ خواندن است. شمع، حُجره‌ی خالی را روشن نمی‌کند بلکه بر کتابی نور می‌پاشد. تنها در شب با کتابی روشن به نور شعله‌ی شمع، کتاب و شمع، دو جزیره‌ی کوچکِ نورانی در ستیز با دو ظلمت، ظلمتِ روح و ظلمتِ شب...

از کتاب "شعله‌ی شمع"
نوشته‌ی "گاستون_باشلار"
ترجمه‌ی "جلال_ستاری"
@Honarrvareh


در این نقاشی لحظه‌ای عمیق و درونی از تنهایی و اندوه به تصویر کشیده شده است. در این تصویر مردی سالخورده را می‌بینیم که در داخل یک اتاقِ کم‌نور به حالتِ کمی خمیده نشسته است که این نشان‌دهنده‌ی خستگی یا غم می‌باشد، او در حالی است که انگار به پایین نگاه می‌کند و شاید در فکر فرو رفته است. نورِ گرم غروب از پنجره‌ای در سمت چپ به داخل تابیده و بخش‌هایی از اتاق را با رنگ طلاییِ مایل به قرمزی روشن کرده است. بر روی میز جلوی مرد یک سرویس چای ساده قرار دارد، یک قوری زیبا و یک فنجان و یک نعلبکی که نشان‌دهنده‌ی بخشی از زندگی روزمره‌ی این مردِ تنها است. یک سگ کوچک در آرامش در کنار پای مرد خوابیده است و حضورِ او جَوی صمیمی و دلگرم‌کننده‌ را در میان تنهاییِ این مرد تقویت می‌کند. در بالای شومینه، یک پرتره‌ی قاب‌شده از یک زن به وضوح آویزان است که جزئیاتِ ظریف و ضربه‌های نرم قلم‌مو نشان می‌دهد که این تصویر، یادآور همسرِ از دست‌رفته‌ی او است. این موتیف مرکزی احساس عمیق عاطفی را ایجاد می‌کند و عنوان "بیوه" را با داستانِ نقاشی پیوند می‌زند. فضای داخلی با مبلمان دوره‌ای پُر شده است از جمله یک صندلی با پشتی بلند در سمت راست و یک صندلی در کنار پنجره قرار دارند، گلدان کنار پنجره حس لطیفِ زندگی و امید را اضافه می‌کند که با اندوه، تضاد دارد.

#نقاشی
@Honarrvareh


تابلوی نقاشی "بیوه" (The Widower)
اثرِ "ادوارد_لامسون_هِنری"
(Edward_Lamson_Henry)

هنرمند و نقاش آمریکایی که آن را با تکنیک رنگ و روغن بر روی چوب در سال‌ 1873 خلق کرده است و هم‌اکنون در "موزه‌ی هُنرِ
اسمیتسونیان" در "واشنگتن، دی‌.سی، آمریکا" نگهداری می‌شود.
(Smithsonian American Art Museum, Washington, D.C)

#نقاشی
@Honarrvareh



Показано 17 последних публикаций.