#طاها_رحيميان 📝


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: not specified


متولد ٧ آبان|روز كوروش كبير|
تبليغات و ارتباط با من🔻👇
@taha_rmn
داستان هام:
📚 ژوليتِ مغرور (انتشار مجازى)
📚 نسترن (انتشار مجازى)
instagram.com/_u/taha_rahimian

Related channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
not specified
Statistics
Posts filter


Forward from: •°شاینو °•🌿🕊
دِلَم تنگه پرتقالِ من🧡🍊


نویسنده ها را بدون واسطه دنبال کنید 🌈🌿

🌻سونا محمدی
@shaiinoochannel
🌻شین مست
@Shin_Mast
🌻دنیا کاف
@donya_kaf
🌻مائده زمان
@Maede_zaman
🌻فاطمه سلمانی
@termenevesht
🌻رضا کریم پور
@Reza_karimpour
🌻پگاه دهقان
@pegah_dehghan
🌻فاطمه جعفری
@joodiabbott
🌻فرگل مشتاقی
@neveshtehaye_golgoli
🌻غزل گیلانی
@texxt_khass
🌻طاها رحیمیان
@taharahimian_poem
🌻نیلوفر رضایی
@delneveshte7577
🌻فاطمه جوادی
@daasttkhatt


انگار كه ذهنم،خيلي وقته كه خاموشه..




من گم شده بودم. تو ايوونِ خونه. تو آسمون بين ابرهاى تيره. بين هواى ابرىِ بهار. اينكه ميگم بهار، براى تو بهاره. براى من زمستونه. گولمون زدن كه بهاره. بهار كجا بود آدم ساده؟!
بهار بوى عطر موهاشه. ولى آدم ساده؛ تو چى ميدونى عطر موهاش چيه! فكر ميكنم بوى توت فرنگى بده. از همون ها كه خودت پاى درختش مى ايستى و مى چينى.
آدم ساده؛ بادبادك قرمزه بندش پاره شد؛ آدم برفى كه ساخته بود، آب شد؛ خنده هاش بوى نعناى تازه ميده! اون كاج بلنده ميوه هاشو به پاش مى ريخت ولى كو؟ گم شد. مثل سياهى هايى كه بين سفيدهاى بلندمون گم شد.
ميگم كه آدم ساده! يهو طعم خنده هات، نشه مثل گل هاى پژمرده. لبات نشه مثل برگ خزون؛ خشك شه! ولى بذار زمستون باشه. هى نرن هى نيان فصل هاى بعد. ما هم دلمون رو خوش نكنيم كه مياد. شب زير پتو تو گرماش بسوزيم. صداى طاق زدن گريه مون تا هفت آسمون بره. آسمون هم كمى بگريد به حالمون. آرامشون رو بخراشه.
آدم ساده! آرامش چيه؟ چه شكليه؟ چه طعميه؟ ما آرامش رو هم گم كرديم. همونجور كه خودمون لا به لاى دردهامون گم شديم. لا به لاى سمت چپ دلمون كه همه چيزمون رو اونجا خاكشون كرديم. همونجايى كه يه زمانى بهار بود ولى الآن سوز زمستون بين مويرگ هامون جاريه. آخ مويرگ ها آدم ساده! آخ مويرگ هامون...

#طاها_رحيميان

Channel🆔 | @Taharahimian_poem




- بايَدَمى؛ شايَدِتَم..!
Channel🆔 | @Taharahimian_poem


سر كار بودم. داشتم دستمال هارو براى آماده سازى سرويس ها، مرتب ميكردم. خيلى بيشتر از اون چيزى كه بايد آماده ميشد، مرتب كردم. مثلاً اگه بيست تا ميخواست، من حدود پنجاه تا آماده كردم. حواسم پيش خودم نبود. جاهاى دور سرك مى كشيد. شايد جايى دور اما نزديك؛ نزديك اما دور.
تا اينكه همكارم بهم گفت: "حواست كجاست؟ خيلى دستمال هدر دادى."
ديدم زندگى، خيلى از اوقات، مثل همين هدر رفتن دستمال هاست. يا حتى بيرون افتادن از زندگى عين يك دستمالى كه ارزش خاصى نداره.
گم شدن و پرت شدن از زندگىِ كسى، مثل افتادن يك دستمال بين آشغال هاست. ديگه تفاوتى بين خودت و بقيه اى كه هيچ ارزشى براى "دلارام" نداشتن، ندارى. مثل تف سر بالايى كه فقط به صورت خودت ميخوره و به خودت برميگرده. عين تنهايى كه هرچقدر هم دورت شلوغ باشه، بالأخره باز هم گذرت بهش ميوفته.

#طاها_رحيميان

شايد برشى از "يك و يك دقيقه به وقت غروب"

Channel🆔 | @Taharahimian_poem


نخوابیده چشم جهانم
رویا ببینم کجا ؟
نخوابیده ام نه به خواب زده ام
و نه حتی خواب را میشناسم
و نه خواب میشناسدم
سیاهی چشمهایم
به رنگ چشمهایت رفته
که سرزمین سفید اطرافش
به کوچکی مولوسیا ست
اینجا مولوسیاست
من و تو و سگهایمان میگوییم چه بشود
من و تو و سگ هایمان میگوییم دنیا دست کیست
رویا را رویا را رویا را میبینم با چشم های باز
در چشم های تو
بی خواب ناشناس
اما اگر گذرت به فرودگاه افتاد
بلیط دوم را هم بگیر
به مقصد پاریس
من و تو و رویایمان
سگ هایمان میمانند در مولوسیا
و من تو را به پاریس یا شامونیکس
و یا مارسی میبرم
و پای اسکله تو را به اشک وا میدارم
و باز به بوردو میرویم و تو را به خنده وامیدارم
و در تمام سفر پلک نمیزنم
و رویا را رویا را رویا را میبینم
ای دختر مولوسیاییِ من...!

#مجنون

@majnooniha
Channel🆔 | @Taharahimian_poem


Forward from: آقاى لئون
به هَدف هام "نَه" نَگفتم چون قرار گذاشتم بهشون برسم؛ قراره موفق بشم👌


مِثِه مَن كه دَست نِميكِشه اَز تو :)
Channel🆔 | @Taharahimian_poem


سكانس نويسى هام رو اگه هنوز موفق به خوندن نشدين، ريپلاى كردم بخونين🌹👆




پدربزرگ ميگه: "تنهايى تو جاده با ماشين نرو. خطرناكه."
رو ميكنم بهش و ميگم: "بايد به تنهايى عادت كرد. خيلى وقت ها خودت تنهايى و هيچكس باهات نيست. تو همين جاده ها نگاه كن؛ كلى آدم ميبينى كه يك دستشون رو فرمون و يك دست ديگشون رو صندلى كنارى هستش ولى هيچكس روى صندلى كنارى نيست و تو هواى بودن با كسى، تموم جاده رو ميرن."
ادامه ميدم: "كوچه ها رو ببين. چقدر رهگذرِ تنها و بى كس رد ميشن. تازه اينكه جاده و كوچه ست. مسيرش فوقش چند ساعت باشه. اصلاً يك روز باشه يا دو روز. ولى جاده ى زندگيمون چى؟ اگه تو جاده ى زندگى هم تنها باشيم و تنها بمونيم، نبايد برونيم؟ نبايد سوار زندگى بشيم و اون مسيرى كه ميخوايم رو بريم؟"
"همه مون يكم احساس تنهايى ميكنيم حتى اگه كسى هم باشه، شايد نتونه اونطور كه بايد، كنارمون باشه و دركمون كنه. من تنهام؛ درست مثل شب كه تنهاييش رو با تيره بودن داد ميزنه. درست مثل الآن كه تيره ام."

#طاها_رحيميان

شايد برشى از "يك و يك دقيقه به وقت غروب"

Channel🆔 | @Taharahimian_poem


Photographer: Unknown
Channel🆔 | @Taharahimian_poem


Forward from: #طاها_رحيميان 📝
ورق ورق خنده هايت ست
كه
بد شگونىِ سيزده را
بدر مى كند

#طاها_رحيميان

Channel🆔 | @Taharahimian_poem


كلاس پنجم ابتدايى كه بودم، مسابقات فوتبال درون مدرسه اى برگزار شد. تيم من تا فينال رفت ولى تو مسابقه ى فينال، با اختلاف سه گل از تيم حريف عقب افتاديم. يادمه يكى از معلم هاى مدرسه كه به عنوان داور ايستاده بود، بهم گفت: "الان ديگه هيچى براى از دست دادن ندارى. تا ميتونى حمله كن. چه چهار يك ببازى؛ چه ده يك."
تمام زندگى من، شبيه به همين حرف آقاى معلم بود. هيچوقت برگه ى آس رو نداشتم كه بخوام رو كنم. هميشه اونقدر عقب افتادم و دستم خالى بوده كه هيچى براى از دست داشتن نداشتم. من حتى براى بدست آوردن "آنا" هم هيچى ندارم ديگه از دست بدم. بايد تمام سعيم رو بكنم. شايد اين بار، چيزى رو بدست بيارم كه ديگه نذارم از دستش بدم.

#طاها_رحيميان

شايد برشى از "يك و يك دقيقه به وقت غروب"

Channel🆔 | @Taharahimian_pem


شيرازم
ايرانم
تسليت🖤


امیدوارم چند سال بعد که دارين موفقیت ها و اتفاقات خوب زندگیتون رو برای این و اون تعریف میکنین،
با این جمله شروع کنین :

همه چیز از سال ۹۸ شروع شد ❤
سال نو مبارك. اميدوارم اين سال براتون سرشار از عشق، موفقيت و تندستى باشه.💎

طاها رحيميان


Forward from: #طاها_رحيميان 📝
آتشى كه
در ميانِ نگاهِ توست
هر روزم را
چهارشنبه سورى كرده ست
واى به حالم
كم مانده است زرتشتى شوم!

#طاها_رحيميان

📸: gol_anar

Channel🆔 | @Taharahimian_poem

20 last posts shown.

1 535

subscribers
Channel statistics