رقصِ سازدهنى🎼(نیلوفر رضايى)


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: not specified


ارشد ادبيات نمايشي ميخونم🎭
سازدهنی میزنم و نقاشی میکشم🎼🎨
اینجا بى پروا مينويسم،موسیقی خوب گوش ميديم،کتاب ميخونيم و تصاویر جالب میبینیم✨
اينستاگرام:
https://www.instagram.com/niloofar_.rezaee?igsh=Mnl0cWhlZzJkbnVx
ناشناس:
@Niloofar_rezaeebot

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
not specified
Statistics
Posts filter




اتوفیکشن چیه؟

اتوفیکشن ترکیبیه از اتوبیوگرافی (خودزندگی‌نامه‌نویسی) و فیکشن (قصه)، و به معنی اینه که شخص زندگی‌نامه‌ای از خودش می‌نویسه که بخش‌هایی از اون توسط تخیل خودش شکل گرفته. خواننده در مواجهه با چنین داستانی، شخصیت رو هم به‌عنوان خود نویسنده و هم به‌عنوان یک شخصیت خیالی تصور می‌کنه و همین باعث می‌شه بین واقعیت‌های زندگی‌نامه‌ای و قصه‌ی ساختگی دچار سردرگمی بشه.
اما تفاوت میان ادراک قصه ‌و ادراک زندگی‌نامه در چیه که باعث سردرگمی می‌شه؟ کِندال والتون، فیلسوف امریکایی می‌گه محتوای روایت خیالی، «تصور» می‌شه. در حالی‌که محتوای روایت‌های غیرداستانی «باور» می‌شه. در اتوفیکشن ما نمی‌دونیم چقدر باید شخصیت رو باور کنیم و چقدر باید فقط اون رو تصور کنیم. اتوفیکشن، این پیش‌فرض‌های قراردادی رو محو و پیچیده می‌کنه.
خواننده نه فقط از خودش می‌پرسه که چه بخشی از این شخصیت واقعی و چه بخشی‌اش خیالیه، بلکه از خودش می‌پرسه چه رابطه‌ای بین بخش واقعی و بخش خیالی داستان وجود داره؟


پیرمرد جواب داد: من هم باید ترک کنم.
من هر روز فقط دو نخ سیگار می کشم،
برای همین نباید زیاد سخت باشد.
اما می دانی، رفتن به مغازه
برای سیگار خریدن
و آمدن به این جا برای سیگار کشیدن،
خودش کمک می کند وقت بگذرد.
من را به تحرک وا می دارد
و نمی گذارد زیاد فکر کنم...

گفتم: یعنی می گویید
برای سلامتی تان سیگار می کشید؟

پیرمرد با نگاهی جدی گفت: دقیقاً.


📚 #هاروکی_موراکامی
کجا ممکن است پیدایش کنم


جنون کلودیو آراوو و انگشتانش که بر روی کلاویه های پیانو حرکت می‌کنند.
طرح از بتهوون،
آن سرکش،
آن شاعر موسیقی عصر رمانتیک،
آن نابغه.


Piano sonata in C minor/ Claudio Arrau& Beethoven
Genre: classic piano


اغلب بهترین قسمت های زندگی اوقاتی بوده که هیچ کاری نکرده ای و نشسته ای و درباره زندگی فکر کرده ای.منظورم این است که مثلا میفهمی همه چیز بی معناست،بعد به این نتیجه میرسی که خیلی هم نمیتواند بی معنا باشد،چون تو میدانی که بی معناست و همین آگاهی تو از بی معنا بودن تقریبا معنایی به ان میدهد.
می دانی منظورم چیست؟ بدبینی خوشبینانه


عامه پسند-چارلز بوکفسکی


مرلین مونرو گفته بود؛
یک دختر عاقل،
میبوسد ولی عاشق نمیشود
گوش میکند اما باور نمیکند
و ترک میکند بیش از آنکه ترک شود…


Video is unavailable for watching
Show in Telegram


در اعماق جنگل‌های اوماچی در ژاپن، پرده‌ای دَوّار متشکل از ۱۴۰۰۰ عدسی بلورین کشیده شده که منظره‌ی اطراف رو در خودش بازتاب می‌ده. دریاچه‌ی کیزاکی، که این چیدمان در کنار اون برپا شده، برای بومیان منطقه، نمادیه از سرچشمه‌ی حیات و نیرو، و منبع الهامی برای این چیدمان.
این پرده‌ی بلورین، مثل بارانیه که قطره‌های اون با زنجیرهای ظریفی به هم متصل شدن و هر قطره‌ای رو میان زمین و هوا متوقف کردن. هر عدسی که در واقع یک لنز طبیه، با جلوه‌ای خاص، نور رو در خودش شکست می‌ده. در میانه‌ی این اثر و در میانه‌ی درختان سدر، نیمکتی برای عابرِ بیننده قرار داده شده. اسم این چیدمان هست «نجوایی در چشم طوفان».

Caitlind Brown & Wayne Garrett, 2024


▪️ رمان‌های برتر سال ۲۰۲۴ به انتخاب گاردین

۱. «جاده‌ی کالدونیان» | اندرو اوهاگان
یک رمان اجتماعی بزرگ با موضوع سقوط حماسیِ یک مرد مورخ هنری مشهور.

۲. «نغمه‌های عشق گمشده‌ی بویزی سینگ» | اینگرید پرسو
داستانی درباره‌ی چهار زن که مجذوب بویزی سینگ، گانگستر مشهور اهل ترینیداد می‌شوند.

۳. «جیمز» | پرسیوال اوِرِت
بازگویی قدرتمند و دل‌خراش ماجراهای هاکلبری‌فین، از زاویه دید دوست هاک یعنی جیم که یک برده‌اس.

۴. «جزیره‌ی طولانی» | کولم تویبین
بهترین کتاب منتخب تایمز و مورد تحسین منتقدان نیویورک تایمز. رمانی بسیار تکان‌دهنده درباره‌ی پنهان‌کاری، سوءتفاهم و عشق. آیلیس که اصالتا ایرلندیه، در آستانه‌ی چهل سالگی با همسر و دو فرزند نوجوان خودش در امریکا زندگی می‌کنه. یک روز که همسرش سر کاره، مردی ایرلندی درِ خونه رو می‌زنه و می‌گه که همسرش از شوهرِ آیلیس بارداره. مرد می‌گه  وقتی بچه به‌دنیا بیاد اون رو بزرگ نمی‌کنه و بچه رو درِ خونه‌ی آیلیس می‌ذاره.

۵. «قلب در زمستان» | کوین بَری
رمانی عاشقانه اما به سبک تارانتینو که حوادث‌اش در یک شهر معدنی امریکا در ۱۸۹۰ اتفاق می‌افته.


مراقب باش. هرگز به عشق همچون سکس فکر نکن. وگرنه دچار فریب خواهی شد.
فقط زمانی که احساس کردی حضور دیگری، تنها حضور خالص او. نه هیچ چیز دیگر. فقط حضورش کافی است تا به تو احساس خوشبختی بدهد. چیزی در تو شروع میکند به شکفتن. آنوقت است که در عشق حقیقی به سر میبری.

آگاه باش. عشق شهوت نیست.
عاطفه و احساسات زود گذر نیست.
عشق مالکیت نیست. عشق یک ادراک ژرف است که شخص به نوعی تو را کامل میکند. فردی تو را یک دایره کامل می‌سازد!

📕 "از سکس تا فراگاهی"
👤#اشو


کم کم از زندگی یاد گرفتم که اکثر مقصد ها نامشخص و غیرقابل پیش بینی هستند
و بهترین دستاورد من،باید لذت بردن از مسیر باشه
نه هدف و مقصد نهایی!
زندگی به دفعات بهم نشون داد که گاهی مسیر تورو در جاده ای دیگه میندازه که به مقصدی که تصورش رو داشتی هیچوقت نمیرسی
و اگر،بلد نباشی از مسیر لذت ببری،هربار که توسط زندگی غافلگیر بشی و از مقصد ذهنیت دور شده باشی،احساس پوچی و باخت میکنی!
راستش گاهی مقصد رو تو تعیین نمیکنی،و برای همین بهتره تمرکزت روی مسیر باشه
لذت بُردن از مسير،رنجِ نرسيدن به مقصد رو كمتر ميكنه!
و اصلا شايد زندگى كوتاهتر از اونى باشه كه بتونيم تا انتهاي جاده رو بريم،اگر به اميد مقصد لذت مسير رو از دست داده باشيم چى؟

#نيلوفر_رضايی


«امیدوارم اون روز که به آرزوت میرسی؛ هنوزم آرزوت باشه!»


اغلب بهترین قسمت های زندگی اوقاتی بوده که هیچ کاری نکرده ای و نشسته ای و درباره زندگی فکر کرده ای.منظورم این است که مثلا میفهمی همه چیز بی معناست،بعد به این نتیجه میرسی که خیلی هم نمیتواند بی معنا باشد،چون تو میدانی که بی معناست و همین آگاهی تو از بی معنا بودن تقریبا معنایی به ان میدهد.
می دانی منظورم چیست؟ بدبینی خوشبینانه


عامه پسند-چارلز بوکفسکی




About these days…📚


در اصل این دو مصرع تضادی میان آگاهی و جهل ایجاد می‌کنند.
"آن که دانست زبان بست": کسانی که حقیقت را می‌دانند یا از آگاهی برخوردارند، به دلایلی مثل بی ثمری سخن گفتن، سکوت می‌کنند.

“وان که می‌گفت ندانست": کسانی که سخن می‌گویند، غالباً از حقیقت بی‌خبرند و با ادعاهای بی‌اساس خود به آشفتگی و سردرگمی دامن می‌زنند.

تقریبا چیزی شبیه به فضای اجتماعی ما که در آن آگاهی سرکوب یا سانسور می‌شود و جهل به‌عنوان صدای غالب شنیده می‌شود.


شاملوی یه بیت شاهکاری داره که میگه؛
«آن که دانست،زبان بست
وان که میگفت،ندانست»

شاید برای همینه که میگن اونی که بیشتر میدونه،کمتر سخن میگه
و هر آنکس که کمتر دانشی داره بیشتر پر حرفی میکنه و اظهار نظر!
اونی که میدونه حرف نمیزنه
اونی که حرف میزنه،نمیدونه


پس شب چله،از اساطیر ایرانی منشا میگیره
برای زادروز میترا از آناهیتا
یعنی تولد نور و غلبه ی اون بر تاریکی ها✨

باشد که چله ی امسال برای هممون نوری باشه بر تاریکی
🍉✨


مسیحیان هم این شب رو کریسمس نام گذاری کرده اند و بر این باور که تولد عیسی رو از مادری باکره جشن میگیرند(ایرانی ها میترا رو از مادری باکره)
اما به دلیل اشتباهی که در کلیسا بابت سال کبیسه ایجاد میشه،کریسمس ۴ روز با این روز در تقویم ما متفاوته!


و همینطور اینکه در آیین میترائیسم،میترا که ایزد روشنایی و مهر بوده از مادری باکره به نام آناهیتا که ایزد آب،زایش و پاکیزگی بوده در این شب متولد شده
که به پاس همین شب،چله را جشن میگیرند.

20 last posts shown.