شيخ الحديث مولانا حسين پور -رحمه الله-/ حفظ و نشر آثار


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: not specified


• از رهبران و بیدارگران دینی اهل‌سنت ایران
• مدیر سابق مدرسه علوم دینی عین‌العلوم گُشت
• مؤسس، مدیر و دبیر کل سابق شورای هماهنگی مدارس اهل‌سنت سیستان و بلوچستان
سایت:
http://sheikhyousof.net
┄─┅━═✾✧▼✧✾═━┅─

Related channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
not specified
Statistics
Posts filter


🌾 این قرآنی که ما الفاظ آن را می‌بینیم، در حقیقت پل ارتباطی بین مخلوق و خداوند است.

(شیخ‌الحدیث مولانا حسین‌پور رحمه‌الله)
@sheikhyousof


Forward from: شيخ الحديث مولانا حسين پور -رحمه الله-/ حفظ و نشر آثار
🌾 این ماه بسیار گرانقدر و ارزشمندی است که باید قدرش را بدانیم؛ نباید به شعائر اسلامی بی اعتنایی داشته باشیم که سبب حرمان از رحمتهای الهی می‌شود. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ﴾ [الروم: ۴۱]؛ همه‌ی خرابی‌های دنیا نتیجه‌ی کردار مردم است. شما به کردار خود نظر بیندازید و مطابق به کردارتان از خدا امید داشته باشید.
@sheikhyousof
👈🏻 از بيانات شيخ الحديث مولانا حسين پور


🌹 تفسیر مبارک معارف‌القرآن، تألیف عالم ربانی، شیخ‌التفسیر والحدیث، حضرت مفتی محمّدشفیع عثمانی و ترجمهٔ شیخ‌الحدیث والتفسیر حضرت مولانا سیدمحمّدیوسف حسین‌پور -رحمهمالله- بحمد الله در هشت جلد طبق اصل اردویش با ویراست جدید، تجدید چاپ شد.

✅ جهت دریافت تفسیر فوق با تخفیف ویژه و هزینهٔ ارسال رایگان با شماره ۰۹۱۵۳۲۸۲۹۵۵ تماس حاصل فرمایید.

🆔 @Sheikhyousof


Forward from: سنی‌آنلاین
Video is unavailable for watching
Show in Telegram
🎞 #کلیپ

🔹 شیخ‌الحدیث مولانا محمدیوسف حسین‌پور رحمه‌الله

🔸 موضوع: لزوم آشنایی با «حدیث» و «سنت» برای فهم بهتر «قرآن»

t.me/sunnionline


🔹 توصیه‌های حضرت ابراهیم علیه السلام در شب معراج

در ترمذی از حضرت ابن مسعود - رضی الله عنه - مروی است که حضرت ابراهیم - علیه السلام - در شب معراج به رسول اکرم - صلى الله علیه وسلم - فرمود: «امتت را از طرف من سلام برسان و اطلاع بده که خاک بهشت بسیار پاکیزه و آبش خیلی شیرین است و بهشت میدان پهناور و مسطحی است که نهال‌های آن سبحان الله و الحمد لله و لا إلٰه إلا الله و الله أکبر هستند.»

در فتح الباری (٧/١٥٤) از حضرت عبدالله بن مسعود - رضی الله عنه - روایت شده که حضرت ابراهیم - علیه السلام - به آن‌حضرت - صلى الله علیه وسلم - فرمود: «پسرم امشب شما با پروردگارتان ملاقات خواهی کرد و امتت آخرین وضعیف‌ترینِ امت‌هاست، بنابراین اگر توانستی همهٔ نیازهایت یا بخش بزرگی از آنها را دربارهٔ امتت مطرح کنی، حتماً چنین کن.»

👈🏻 انوار ١١/ ترجمهٔ مولانا حسین‌پور رحمه‌الله
🆔 t.me/sheikhyousof


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
#فایل_تصویری
🔹 حضرت شیخ الحدیث مولانا سید محمّد یوسف حسین‌پور رحمه الله: «مقام معظم رهبری جلوی این فسادکاران را که می‌خواهند وحدت اسلامی و ملت را به هم بزنند، بگیرد.»

🆔 https://t.me/sheikhyousof


🔶 رهبر انقلاب باید جلوی فسادکاران و وحدت‌شکنان را بگیرد


👈🏻 اشاره: آنچه در ذیل می‌آید بخشی از سخنان حضرت شیخ الحدیث مولانا سید محمّد یوسف حسین‌پور – رحمه الله – در خطبه‌های نماز جمعهٔ شهر گُشت در بیست و دوم بهمن ماه ١٣٨٩/ هفتم ربیع الأوّل ١٤٣٢ می‌باشد که در آن از مسؤولان امر جمهوری اسلامی ایران به خاطر حرمت‌شکنی مقدسات اهل سنت و اجازه ندادن به برگزاری نماز جماعت در تهران انتقاد می‌کند:👇🏻👇🏻👇🏻

«امروز از یک نظر که ٢٢ بهمن ماه باشد، روزی است که انقلاب جمهوری اسلامی ایران به پیروزی رسید و از این جهت ملت ایران ده روزی را – از روزی که امام به کشور آمد تا روزی که حکومت اسلامی را به دست گرفت – به پاس پیروزی انقلاب، دههٔ مبارکی قرار می‌دهند و در آن جشن و سرورشان را نمایان می‌کنند.
اما هدف از پیروزی انقلاب‌های اسلامی این است که احکام اسلام، ارکان اسلام، در دنیا پیاده شوند؛ قرآن مجید می‌فرماید که اگر ما بندگان خاص خود را در دنیا کامیاب و پیروز کنیم، ﴿أَقَامُوا الصَّلَاةَ﴾؛ آنان احکام نماز را برپا می‌کنند و نماز را درست می‌خوانند. ما متأسفیم که جمهموری اسلامی‌ای که برای اقامهٔ نماز، برای اقامهٔ ارکان اسلامی در این کشور پیاده شد و امام راحل دادَش بر این بود که همین روش در کل دنیا پیاده شود، ولی امروزه دیده می‌شود که در پایتخت کشور جمهوری اسلامی ایران روی نمازخانه‌ها پلمپ زده می‌شود، مردم برای نماز خواندن اجازه داده نمی‌شوند، واقعتاً این چیز دل مردم را به خراش در می‌آورد.
از یک طرف مقام معظم رهبری دو سه ماه جلوتر فتوای تاریخی‌ای صادر کرد که تمام دنیای اسلام از این فتوای او قدردانی کرد که به مقدسات اسلامی و مقدسات اهل سنت توهین نشود، به ازواج مطهرات توهین نشود، اما از طرفی دیگر صدا و سیمای ایران سریال سب و شتم صحابه [مختارنامه] را پخش می‌کند.
اینها دل مردم را به درد درمی‌آورند، ما تقاضا می‌کنیم که این داد ما به مقام معظم رهبری برسد و او دنبالهٔ فتوای تاریخی خود را در نظر بگیرد و جلوی این فسادکاران را که می‌خواهند وحدت اسلامی و ملت را به هم بزنند، بگیرد.»

🆔 https://t.me/sheikhyousof


✳️ بر همدیگر لقب بد نگذارید

﴿وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾ [سورهٔ حجرات، آیهٔ ١١]
ترجمه: و بر یکدیگر لقب بد نگذارید، بد نامی است گناهکاری بعد از ایمان، و هر کس توبه نکند، پس آنها ظالم هستند.

🔹 خلاصهٔ تفسیر

و یکدیگر را با القاب بد صدا نکنید (زیرا همهٔ این امور گناه محسوب می‌شوند، لذا) پس از ایمان آوردن نامگذاری (مسلمانی) به گناه، بد است (وقتی که مرتکب گناهی شوید و در حق شما گفته شود که فلانی مرتکب نافرمانی خدا شده است یا امر منفوری است، پس، از آن برحذر باشید) و کسانی که (از این امور) توبه نکنند، ایشان (با تلف کردن حقوق الناس) ظالم هستند (و هر سزایی که شایستهٔ ظالمان است به آنها نیز خواهد رسید).

🔹 معارف و مسائل

چیزی که در این بخش از آیه از آن ممانعت به عمل آمده است، صدا کردن دیگران با لقب بد است؛ به نحوی که او از آن ناراضی باشد؛ مثلاً کسی را کور یا لنگ بگویید و نیز صدا کردن کسی با نامی که به منظورِ تحقیر در حق او به کار برده می‌شود، حضرت ابوجبیرهٔ انصاری رضی الله عنه می‌گوید: این آیه دربارهٔ ما نازل شد؛ وقتی که رسول خدا صلى الله علیه وسلم به مدینه تشریف آورد، بعضی از مردم دو یا سه نام داشتند و بعضی از نام‌ها به گونه‌ای بود که مردم به خاطر تحقیر و توهین و شرمسار کردن مشهور شده بودند، چون آنحضرت صلى الله علیه وسلم از موضوع آگاهی نداشت، با همان نام مردم را خطاب می‌کرد، صحابه عرض می‌کردند: یا رسول‌الله! او از این نام ناراحت می‌شود. بر این وضع، این آیه نازل گردید.

ابن عباس رضی الله عنه فرموده است: مراد از ”تنابز بالألقاب“، این است که کسی مرتکب گناه یا کار بدی بشود، سپس توبه نماید، باز هم مردم او را به همان نام بد بخوانند؛ مانند: دزد، زانی، شرابخوار و… در حالی که او از دزدی، زنا و شرابخواری توبه کرده است، پس او را شرم سار ساختن به سبب آن کار، و تحقیر و تذلیل نمودن، حرام است.

در حدیثی از حضرت رسول صلى الله علیه وسلم آمده است: «هر کسی مسلمانی را به خاطر گناهی که او از آن گناه توبه کرده، شرمنده کند، خداوند تعهد کرده است که شخص عیب‌جو را به همان گناه مبتلا سازد و در دنیا و آخرت رسوایش کند.»

🔹 استثنای بعضی القاب

بعضی از مردم به چنان نامی مشهوراند که فی نفسه بد هستند، ولی آنان بدون آن نام‌ها شناخته نمی‌شوند، پس علما به اتفاق اجازه داده‌اند که آنها را با همان نام‌ها ذکر کنند؛ به شرطی که هدف از ذکر آن نام تحقیر و تذلیل نباشد؛ چنانکه بعضی از محدثین بنام: اعرج و احدب مشهوراند و خود رسول خدا صلى الله علیه وسلم صحابی‌ای را که نسبتاً دست‌هایش قدری بلند بودند، به «ذوالیدین» یاد فرمود.

از حضرت عبدالله بن مبارک رحمه‌الله پرسیده شد که در اسناد احادیث نام افرادی وجود دارد که با القابی چون: حمید الطول، سلیمان الاعمش، مروان الاصفر و… یاد می‌شوند، آیا ذکر آنها با چنین القابی جایز است؟ فرمود: اگر هدف شما از ذکر این القاب عیب‌جویی نباشد، بلکه فقط شناخت آنها باشد، جایز است.

👈🏻 معارف القرآن/ علامه مفتی محمّد شفیع دیوبندی
ترجمهٔ شیخ الحدیث مولانا محمّد یوسف حسین‌پور

🆔 https://t.me/sheikhyousof


✳️ از یکدیگر عیب نگیرید

﴿وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ﴾ [حجرات: ١١]
ترجمه: و یکدیگر را عیب نگیرید.

🔹 معارف و مسائل

چیزی که در این آیه از آن ممانعت آمده است، «لمز» است، بدین معنا که از کسی عیبی بگیرند و یا عیب او را ظاهر کنند و یا بنابر عیبی او را مورد طعن قرار دهند.
خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَ لَا تَلمِزُوا أَنفُسَکُم﴾؛ یعنی از خود عیب نگیرید، این حکم مانند آن است که در آیهٔ ٢٩ سورهٔ سبا فرموده است: ﴿وَلَا تَقتُلُوا أَنفُسَکُم﴾؛ خود را نکشید. در هر دو جا مراد از عیب گرفتن از خویش و یا کشتن، این است که همدیگر را مورد طعن قرار ندهید و تعبیر آن با این عنوان متضمن حکمتی است که کشتن دیگری از یک جهت خودکشی است؛ زیرا اکثر چنین اتفاق می‌افتد که اگر کسی دیگری را کشت، حامیان مقتول او را خواهند کشت و اگر چنین هم نشود، مسلمین همه با یکدیگر برادرند و کشتن برادر چون کشتن خویش است و این معنی در آیهٔ ﴿ولَا تَلمِزُوا أَنفُسَکُم﴾، نیز صادق می‌آید؛ به این معنی که بر دیگران عیب نگیرید و آنان را مورد طعن قرار ندهید و به یاد داشته باشید که هیچ انسانی طبیعتاً خالی از عیب نیست، پس اگر شما بر دیگری عیب بگیرید، او نیز شما را عیب می‌گیرد و طعنه می‌زند؛ چنانکه بعضی از علما فرموده‌اند: «فیك عیوب وللناس أعیُن»؛ یعنی شما هم عیب‌هایی دارید و مردم هم چشم دارند و آنها را می‌بینند. وقتی شما بر دیگری عیب می‌گیرید و به او طعنه می‌زنید، او همین کار را با شما خواهد کرد و اگر فرض کنیم که او از صبر و شکیبایی کار گرفت و در عوض، شما را مورد عیب و طعن قرار نداد، باز هم سخن به جای خود درست است که اگر به فکر تذلیل و بدنام کردن برادری باشید، آن تذلیل و تحقیر خود شماست.
علما می‌فرمایند: سعادت آن است که انسان به عیوب خود نظر کرده و در فکر اصلاح آنها باشد و کسی که چنین کند، فرصتی جهت عیب گرفتن از دیگران برایش باقی نمی‌ماند.

👈🏻 معارف القرآن/ علامه مفتی محمّد شفیع دیوبندی
ترجمهٔ شیخ الحدیث مولانا محمّد یوسف حسین‌پور

🆔 https://t.me/sheikhyousof


✳️ یکدیگر را مسخره نکنید

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَىٰ أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَىٰ أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ﴾ [سورهٔ حجرات، آیه ١١]

ترجمه: ای مؤمنان! هیچ قومی، دیگری را تمسخر نکند، شاید آنها از ایشان بهتر باشند، و نه زنانی زنان دیگر را [مسخره کنند]، شاید آنها از اینها بهتر باشند.

🔹 خلاصهٔ تفسیر

ای مؤمنان! نباید مردانی بر مردانی و زنانی بر زنانی دیگر بخندند، چه بسا (کسانی که به آنها می‌خندند) آنان از ایشان (که می‌خندند)، پیش خدا بهتر باشند (پس آنان چگونه ایشان را تحقیر می‌کنند).

🔹 معارف و مسائل

در این آیه حقوق و آداب معاشرتی افراد و اشخاص ذکر شده و در آن از مسخره و استهزای مسلمان ممانعت شده است.
علامه قرطبی دربارهٔ سخریه یا تمسخر می‌گوید: سخریه، تمسخر یا استهزا عبارت است از اینکه عیب کسی را به خاطر توهین و یا تحقیر او ذکر کنند که بر اثر آن مردم بخندند، و این موضوع هم‌چنانکه با زبان صورت می‌گیرد، با اشارهٔ دست و پا و نقالی آن نیز ممکن است، همچنین است وقتی که با شنیدن سخنش به طور تحقیر شروع به خنده می‌کنند. بعضی از علما گفته‌اند: سخریه یا تمسخر آن است که کسی را در مجلسی چنان ذکر کنند که مردم بخندند.
تمام این امور به نص صریح قرآن مجید حرام هستند. قرآن مجید در خصوص جلوگیری از مسخره، چنان اهتمامی قایل شده که مردان و زنان را جداگانه مورد خطاب قرار داده است و از مردان با واژهٔ «قوم» یاد کرد که این لفظ در اصل برای مردان وضع شده است؛ اگر چه به طور مجاز و توسع بیشتر اوقات شامل زنان هم می‌شود و قرآن مجید هم عموماً «قوم» را برای مردان و زنان به کار برده است، ولی «قوم» در اینجا مختص به مردان است و از زنان با واژهٔ «نساء» یاد کرد و هر دو گروه را چنین ارشاد می‌فرماید: آن مردی که مرد دیگری را مسخره و استهزا می‌کند، چه می‌داند! شاید کسی که مسخره شده، نزد خداوند از این مسخره کننده بهتر باشد. همچنین آن زنی که زنی دیگر را مسخره می‌کند، چه خبر دارد؟ شاید آن زن نزد خدا بهتر از او باشد.
قرآن مجید، حرمت استهزای مردان را به یکدیگر و زنان به یکدیگر را ذکر فرمود و از آن ممانعت کرد؛ در صورتی که این حکم در خصوص مردانی که زنان را مسخره کنند و یا برعکس نیز صادق می‌آید و عدم ذکر این موضوع شاید اشاره‌ای به این باشد که اختلاط و آمیزش مرد و زن در شرع مقدس ممنوع و مذموم است؛ پس وقتی که اختلاط نباشد، تمسخری متحقق نمی‌شود.
خلاصه اینکه، اگر عیبی متوجه بدن یا صورت و یا قد و قامت کسی باشد، نباید دیگری جرأت پیدا کند که به او بخندد یا او را استهزا کند؛ زیرا معلوم نیست، شاید او به خاطر صدق و اخلاص و سایر خصوصیاتش، نزد خداوند از این مسخره کننده بهتر باشد.
در سلف صالحین با شنیدن این آیه چنان حالتی پدید می‌آمد که عمرو بن شرحبیل می‌فرماید: اگر کسی را ببینم که پستان گوسفندی را به دهن گرفته و آن را می‌مکد و از آن خنده‌ام بیاید، می‌ترسم که شاید مستحق توبیخ این آیه باشم. حضرت عبدالله بن مسعود رضی الله عنه فرموده است: اگر سگی را استهزا کنم، می‌ترسم که مبادا سگی بشوم.

👈🏻 معارف القرآن/ علامه مفتی محمّد شفیع دیوبندی
ترجمهٔ شیخ الحدیث مولانا محمّد یوسف حسین‌پور

🆔 https://t.me/sheikhyousof


علتش این است كه تمام مسلمانان زمانی می‌توانند بر اعمال صالح پای‌بند و استوار بمانند كه از خطرات و هجوم دشمن در امان باشند. پس عمل یك مرابط سبب اعمال همهٔ مسلمانان می‌باشد. بنابراین تا قیامت ثواب او بدون عمل، همیشه جاری خواهد بود؛ چنان‌كه در سنن ابن ماجه با اِسناد صحیح از حضرت ابوهریره رضی الله عنه منقول است كه رسول خدا صلى الله علیه وسلم فرمودند: «مَنْ مَاتَ مُرَابِطًا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَجْرَى عَلَیْهِ أَجْرَ عَمَلِهِ الصَّالِحِ الَّذِی كَانَ یَعْمَلُ، وَأَجْرَى عَلَیْهِ رِزْقَهُ، وَأَمِنَ مِنَ الْفَتَّانِ، وَبَعَثَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ آمِنًا مِنَ الْفَزَعِ» [سنن ابن ماجه: ٢٧٦٧]؛ كسی كه در حال رباط بمیرد، ثواب هر عمل صالحی كه در دنیا انجام می‌داد، به طور منظم جاری خواهد ماند و رزق او هم جاری می‌باشد و از شیطان (و یا سؤال قبر) مصون می‌ماند و در روز قیامت خداوند او را مطمئن از قبر بلند می‌كند كه هیچ‌گونه خوف و هراسی در محشر برای او پیش نمی‌آید.
فضایلی كه در این روایت ذكر شده، مشروط‌اند به این‌كه او در حالت رباط از جهان برود؛ ولی از بعضی روایات دیگر معلوم می‌شود كه اگر او زنده به میان اهل و عیال خود برگردد، این ثواب برایش جاری خواهد ماند.
در روایت حضرت اُبَیّ بن كعب رضی الله عنه آمده است كه رسول خدا صلى الله علیه وسلم فرمودند: «حراست مخلصانه در یك روز از مرزهای ضعیف مسلمین، از روزهای غیر رمضان، بالاتر از ثواب صد سال روزه و شب بیداری است و رباط یك روز در رمضان بالاتر از صیام و قیام هزار سال است (راوی در این لفظ اظهار تردّد نموده است).» سپس فرمود: «اگر خداوند او را صحیح و سالم بین اهل و عیالش برگردانید، بر او تا هزار سال هیچ گناهی نوشته نمی‌شود و نیكی‌ها مسلسل نوشته می‌شوند و اجر عمل رباط او تا قیامت جاری خواهد ماند.» [سنن ابن ماجه: ٢٧٦٨]

🔹 پایبندی و انتظار نماز جماعت هم رباط است

در روایت ابوهریره رضی الله عنه آمده كه رسول خدا صلى الله علیه وسلم فرمود: «به شما چیزهایی را نشان می‌دهم كه خداوند از آن، گناهان را عفو می‌فرماید و درجات شما را بالا می‌برد و آن چیزها از این قراراند: تكمیل وضو در حالی كه شستن اعضا بنا به سردی و یا جراحات مشكل باشد و به كثرت رفت آمد به مساجد و بعد از ادای یك نماز در انتظار نماز دیگر بودن.» سپس فرمود: «ذٰلِكُمُ الرِّبَاطُ»؛ یعنی: همین است رباط فی سبیل الله. [صحیح مسلم: ٢٥١]
امام قرطبی رحمه‌الله پس از نقل این روایت گفته است: از روی این حدیث معلوم می‌شود كه كسی كه به پای‌بندی بعد از یك نماز در انتظار نمازی دیگر قرار گیرد، خداوند به او نیز آن ثواب عظیم را عطا خواهد فرمود كه برای رباط فی سبیل الله در احادیث ذكر شده است.

فایده: نخست در این آیه، مسلمانان به صبر دستور داده شدند كه در هر حال و هر جا و هر وقت می‌تواند انجام گیرد و تفصیل آن گذشت. حكم دوم، مصابره است كه هنگام مقابله و مقاتله با كفار می‌باشد. حكم سوم مرابطه است كه هنگام مقابله با دشمن و احساس خطر می‌باشد. و در پایان بعد از همه، دستور به تقواست كه روح همهٔ این امور و مدار پذیرش اعمال است و این مجموعه تقریباً حاوی همهٔ احكام شرعی است.
خداوند متعال همهٔ ما را در اجرای احكام و اوامر خود موفق گرداند. وَلِلّٰهِ الأَمْرُ أَوَّلُهُ وَآخِرُهُ.

👈🏻 معارف القرآن
ترجمهٔ شیخ الحدیث مولانا حسین‌پور

🆔 https://t.me/sheikhyousof


✳️ صبر و جهاد و تقوا؛ خلاصهٔ سورهٔ آل‌عمران

﴿یَا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾ [آل‌عمران: ٢٠٠]
ای مؤمنان! صبر كنید و در مبارزه ثابت‌قدم باشید و مشغول باشید و بترسید از خدا تا رستگار شوید.

🔹 ربط آیات

این آخرین آیهٔ سورهٔ آل عمران است كه مشتمل بر چند وصیت بسیار مهم برای مسلمانان و به عبارتی، خلاصهٔ كل سوره است.

🔹 خلاصهٔ تفسیر

ای ایمان‌داران (بر مشقت‌ها) صبر كنید و (هرگاه با كفار مبارزه می‌شود) در مبارزه صبر كنید و (به هنگام احتمال مقاتله) برای مبارزه آماده شوید و (در هر حالت) از خدا بترسید (و از حدود شرع تجاوز نكنید) تا شما كاملاً پیروز شوید (كه این در آخرت حتمی است و بسا اوقات در دنیا نیز به دست خواهد آمد).

🔹 معارف و مسائل

در این آیه مسلمانان به سه چیز وصیت شدند: صبر، مصابره، مرابطه؛ و چهارم تقوا است كه لازمهٔ این سه است.
معنی لفظی صبر، جلوگیری و بستن است و در اصطلاح قرآن و سنّت، عبارت از نگه‌داری نفس بر چیزهای خلاف طبع است و آن بر سه قسم است:
اوّل: صبر على الطاعات؛ یعنی پای‌بندی و نگه‌داری نفس بر كارهایی كه خدا و رسول او دستور داده‌اند، هر چند بر طبع، گران باشد.
دوم: صبر عن المعاصی؛ یعنی خودداری از چیزهایی كه خدا و رسول صلى الله علیه وسلم نهی فرموده‌اند ولو این‌كه بسیار مرغوب و لذیذ باشند.
سوم: صبر على المصایب؛ یعنی بر مصیبت‌ها و مشقّت‌ها صبر كردن و زیاد پریشان نشدن و تمام مشقت و راحتی را از طرف خدا دانسته، نگذارد نفس از كنترل خارج گردد.
مصابرت، از لفظ صبر مأخوذ است؛ به معنی ثابت‌قدم ماندن در هنگام مبارزه با دشمن.
مرابطه، از ربط گرفته شده است كه در اصل معنی آن بستن است؛ بنابراین رِباط و مرابطه به معنی بستن اسب و آمادگی برای جنگ به كار رفته است و در قرآن كریم برای همین معنی به كار رفته است: ﴿وَمِنْ رِبَاطِ الخَیْلِ﴾ [الأنفال: ٦٠]. در اصطلاح قرآن و حدیث این لفظ برای دو معنی به كار رفته است: نخست: حفظ مرزهای اسلامی كه برای آن اسباب و وسایل و اسب جنگی ضروری است تا دشمن جرأت روی آوردن به مرزهای اسلامی را نداشته باشد؛ دوم: پای‌بندی به نماز جماعت؛ چنان‌كه بعد از ادای یك نماز در انتظار نمازی دیگر باشد. این هر دو در اسلام عبادات بسیار مقبولی به شمار می‌آیند فضایل بی‌شماری دارند.

🔹 رباط یعنی برنامهٔ حفظ مرز اسلامی

رِباط عبارت است از استقرار در مرزهای اسلامی به همراه آمادگی رزمی به منظور حفظ مرزهای اسلامی كه به آن مرابطه نیز می‌گویند و آن بر دو قسم است:
اوّل آن‌كه احساس خطر جنگ نباشد و مرز در امان باشد؛ فقط به خاطر پاسداری از مرزها باشد. در این صورت مجاز است كه سربازان با اهل و عیال سر مرز سكنى گزینند و با كار كشاورزی امرار معاش نمایند و در این صورت اگر نیت اصلی آن‌ها نگه‌داری از مرز باشد و سكونت و كسب معاش ضمنی باشد، پس برای آن‌ها ثواب رباط فی سبیل الله خواهد رسید؛ اگر چه هیچ وقت اتفاق قتال پیش نیاید. و اگر نیت اصلی نگه‌داری از مرز نباشد، بلكه كسب معاش وغیره هدف قرار گیرد و حسب اتفاق نوبت نگه‌داری از مرز هم باشد، پس در این صورت آن‌ها مرابط فی سبیل الله قرار نمی‌گیرند.
دوم آن‌كه خطر حملهٔ دشمن بر مرز وجود داشته باشد؛ پس در چنین اوضاع، بردن اهل و عیال كنار مرز جایز نیست؛ فقط كسانی در آن‌جا سكونت كنند كه بتوانند دفاع نمایند و با دشمن مبارزه كنند. [قرطبی]
در این هر دو صورت فضایل رباط خیلی زیاد است. در صحیح بخاری از سهل بن سعد ساعدی رضی الله عنه روایت شده است كه رسول خدا صلى الله علیه وسلم فرمودند: «رباط یك روز در راه خدا از دنیا و آن‌چه در آن وجود دارد، بهتر است.» [صحیح البخاری: ٢٨٩٢]
در صحیح مسلم به روایت سلمان رضی الله عنه آمده است كه رسول خدا صلى الله علیه وسلم فرمودند: «رباط یك شبانه‌روز از روزه گرفتن یك ماه پشت سر هم و عبادت شب‌های آن بهتر است و اگر كسی در این حالت بمیرد، ثواب عمل رباط روزانه برای او همیشه جاری خواهد بود و رزق او از طرف خدا جاری خواهد شد و او از شیطان مصون و مأمون خواهد ماند.» [صحیح مسلم: ١٩١٣]
ابوداوود رحمه‌الله به روایت فضالة بن عبید رضی الله عنه نقل كرده كه رسول خدا صلى الله علیه وسلم فرمودند: «هر شخصی كه بمیرد، عمل او با موتش تمام می‌شود به جز مُرابِط كه عمل او تا قیامت روز به‌روز اضافه می‌شود و در قبر از حساب گیرندگان در امان می‌ماند.» [سنن أبی داود: ٢٥٠٠]
از این روایات معلوم می‌شود كه عمل رباط از هر صدقهٔ جاریه‌ای افضل است؛ زیرا ثواب صدقهٔ جاریه تا زمانی كه جاری می‌ماند كه مردم از آن چیزِ صدقه شده؛ هم‌چون زمین، منزل، تصنیف كتاب، یا كتب وقف شده استفاده نمایند. هرگاه این فایده منقطع شود، ثواب نیز قطع می‌شود؛ ولی ثواب مرابط فی سبیل الله تا قیامت قطع نخواهد شد.


🔸 کراهیت خوابیدن بعد از نماز صبح

خوابیدن بعد از نماز صبح خوب نیست؛ بنده در کتابی مطالعه نمودم که خوابیدن بعد از نماز صبح در رزق و روزی انسان تنگی می‌آورد.
هنگامی که حضرت مفتی محمد تقی عثمانی - حفظه الله - با علامه بنوری - رحمه الله - همراه بود، علامه بنوری - رحمه الله - احساس کرد که مفتی تقی صاحب اراده دارد بعد از نماز صبح بخوابد، به همین خاطر فرمود: مفتی صاحب! بیا کمی پیاده‌روی کنیم و تا خورشید طلوع می‌کرد، پیاده‌روی می‌کردند، بعد نماز اشراق را می‌خواندند.
زمانی که علامه کشمیری - رحمه الله - احساس می‌کرد که بعد از نماز صبح خوابش می‌آید، کتابی را برمی‌داشت و به مطالعهٔ آن می‌پرداخت تا این‌چنین خواب را از خود دور کند.
شما باید بعد از نماز صبح به تلاوت قرآن مشغول بشوید؛ ما در سنوات گذشته در مدرسه عین العلوم گشت بعد از نماز صبح، جلد دوم بخاری شریف را تدریس می‌کردیم، ولی بعداً با مشورهٔ مفتی خالد صاحب که طلاب دورهٔ حدیث نباید از تلاوت قرآن کریم در صبح محروم باشند، لهذا ما تدریس جلد دوم بخاری شریف را به شب‌ها (بعد از نماز عشاء) موکول کردیم تا شما صبح‌ها نخوابید و قرآن مجید را تلاوت کنید.

👈🏻 از نصایح حضرت شیخ الحدیث مولانا حسین‌پور - رحمه الله - به طلاب دورهٔ حدیث

🆔 https://t.me/sheikhyousof


🕋 قرآن کلام الهی

قرآن کتابی است بالاتر از حد معمول که با خواندنش، روشن می‌شود که مصنفش از مقام منیعی که برای هیچ یک از انسان‌ها میسر نیست، سخن می‌گوید. شیوهٔ عبارات، سلیس و روان بودن و اسلوب فیصله‌کننده‌اش کاملاً با کلام انسانی تفاوت شگفت‌انگیزی دارد که از آن روشن می‌شود این کلامِ مالک کائنات است و کلام بشر نیست. کلام با عظمت و یقینی که خود اعلام می‌دارد این کتاب خداست و روی سخنش با بندگان اوست.
در قرآن حقیقت کائنات توضیح داده شده و از انجام انسان خبر داده و از همهٔ احوال ظاهر و باطن زندگی بحث شده است. باز همه در یک قالب قطعی چنان تشریح شده که اظهار واقعه، مانند مشاهدهٔ واقعه قرار می‌گیرد. با خواندن قرآن احساس می‌شود که به انسان از حقیقت اطلاعی داده نشده، بلکه او را در جلوی حقیقت قرار داده‌اند. او واقعه را از صفحات کتاب نمی‌گیرد، بلکه با چشمان باز دارد بر صفحهٔ نمایش می‌نگرد. این قاطعیت کلام روشن می‌کند که این کلامِ آن ذاتی است که تمام حقایق را مستقیماً می‌داند؛ انسانی که مستقیماً چیزی را نداند، هرگز در گفتار او قاطعیت دیده نمی‌شود.

✍🏻 استاد وحیدالدین‌خان
ترجمه: شیخ الحدیث مولانا حسین‌پور

🆔 http://t.me/sheikhyousof


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
🎞 #کلیپ

🔹 شیخ‌الحدیث مولانا محمدیوسف حسین‌پور رحمه‌الله
🔸 موضوع: لزوم آشنایی با «حدیث» و «سنت» برای فهم بهتر «قرآن»/ سنی‌آنلاین
🆔 t.me/sheikhyousof


💠 به یاد استاد محبوبم

✍🏻 سید محمد ابراهیم سیدزاده

سه سال پیش در بیستم محرم الحرام ١٤٣٩ ه‍.ق. در بلوچستان بلکه در ایران زمین ولوله‌ای به پا شد. کوچک و بزرگ همه با چشمانی اشکبار رهسپار سرزمین عشق «شهر گشت» سراوان بودند. تمامی جاده‌های منتهی به شهر گُشت مملو از ماشین با ترافیکی بسیار سنگین که شهر گشت با وجود همایش‌های بسیار بزرگ سالانه، نمونهٔ آن را در تاریخ خود ندیده بود.
آری! این همه جمعیت به شهر کوچک گُشت سرازیر بود تا با شخصیتی از جنس پاکی و صداقت، وداع نمایند و برای آخرین بار به آفتاب تابان علم حدیث و پیکر تواضع و سادگی ادای احترام نمایند.
نوشتن و گفتن از شخصیت
علامه سید محمد یوسف حسین‌پور (رحمه‌الله تعالی) شاید در بازی با کلمات و ردیف نمودن واژه‌ها زیاد سخت نباشد، اما نوشتن از زندگی ساده و گفتن تواضع و فروتنی ایشان و بیان علمیت و کمالات باطنی استاد در قالب کلمات بسیار سخت و کاری ناممکن است؛ زیرا واقعیت‌ها را نمی‌توان با کلمات و واژه‌ها بیان نمود!
آن حس واقعی تواضع و آن کمالات علمی و عرفانی استاد گران‌قدر را کسانی می‌توانند درک کنند که سال‌ها در رکاب آن اسوهٔ ایمان و اخلاص بوده و خود نیز از الفبای علم و عرفان چیزی در بساط داشته باشند.
نمی‌خواهم دلنوشته‌ام به درازا بکشد و خوانندهٔ عزیز ملول و خسته شود.
از خدای منان عاجزانه خواستارم که از صفات زیبای آن سرور گران‌قدر و استاد ارجمند شمه‌ای به این شاگرد حقیر و تمام کسانی که در محضر ایشان زانوی تلمذ زده و از دریای پر فیض ایشان بهره‌ای گرفته‌اند، عنایت نماید و ما را از خیر و خوبی‌های ایشان بی‌بهره نسازد و جای خالی ایشان را در محافل علمی و معنوی پر نماید و بعد از ایشان ما را دچار فتنه‌ها نگرداند. اللهم آمین.
وما ذلك علی الله بعزیز.

b2n.ir/799917
🆔 t.me/sheikhyousof


🌙 دیدگاه احناف دربارهٔ رؤیت هلال و اختلاف مطالع

امام العصر علامه انورشاه کشمیری دربارهٔ رؤیت هلال و اثبات و اختلاف مَطالع تحقیقات مهمی دارد و می‌گوید: بنا به عدم فهم کامل مسلک احناف فتوا داده می‌شود که «با رؤیت اهل مغرب، روزه گرفتن بر اهل مشرق نیز فرض می‌گردد»، در حالی که این درست نیست. ناآگاهان عبارت «لا عبرة باختلاف المطالع» را عام فهمیده و به آن فتوا می‌دهند، حال‌آنکه دیدگاه احناف این است که اختلافِ مطالعِ نزدیک اعتبار ندارد نه اینکه مطالع دور هم اعتباری نداشته باشند. ظاهر است که از اینجا/ هند تا قسطنطنیه/ استانبول دو روز اختلاف است و از مکهٔ معظمه تا اینجا یک روز یا بیشتر تفاوت هست. ابن رشد نوشته است: در جای بعید هیچ‌گونه اختلافی وجود ندارد.
حضرت امام العصر به هنگام تدریس در دارالعلوم دیوبند، این مسأله را کاملاً روشن کرده بود که بحث کامل آن در العرف الشذی (ص ۳۲۰) و أنوار المحمود (۲/ ۷۱) نیز آمده است. ایشان به نقل از زیلعی (تجرید القدوری) و جرجانی می‌فرمود: ارتباط عدم اعتبار اختلاف مطالع فقط برای سرزمین‌های نزدیک است و ربطی به سرزمین‌های دور ندارد و چاره‌ای نیست جز اینکه این را بپذیریم وگرنه در ماه مبارک رمضان لازم می‌آید در جایی ۲۷ روز و در جایی دیگر بعد از ۳۱ روز عید بشود! ابن عبدالبر نیز در سرزمین‌های دور مانند خراسان و اندلس، اجماع را بر عدم اعتبار اختلاف مطالع نقل کرده و به نزد عراقی‌ها بزرگترین وجه اختلاف مطالع را دوریِ سرزمین‌ها قرار داده است. قدوری هم تنها زمانی رؤیت دو شهر را در یک حکم قبول دارد که بین آنها اختلاف بعیدی نباشد. شمس الأئمه حلوایی گفته است: مذهب صحیح اصحاب ما همین است. در جامع الرموز آمده است: حداقل در بُعد مسافتِ یک ماه راه، مطلع مختلف می‌شود. در متن کنز آمده است: «لا عبرة باختلاف المطالع»، اما محقق عینی بر حاشیهٔ آن (ص ٦۹) نوشته است: در صورت اختلاف مطالع، قولی راجع به اختلاف رؤیت نیز از شمس الأئمهٔ سرخسی منقول است و همین اشبه است؛ یعنی از نظر دلیل قوی است.
علامه کاسانی نوشته است: وجه ظاهر الروایة این است که اختلاف مطالع فقط در مسافت بسیار دور پیش می‌آید. (بدائع الصنائع: ۲/ ۸۰)
مولانا عبدالحی لکنوی اگرچه قول دُرّ مختار و… را بر مطلق عدم اعتبار مطالع نقل کرده، اما مذهب محدثین احناف را چنین گفته که در مسافت تا حدی که بر حسب قواعد مبرهن علم هیئت اختلاف مطالع باشد، تا آن حد اختلاف مطالع اعتبار دارد و در کمتر از آن اعتبار ندارد و ادناترین مسافت اختلاف مطالع یک ماه راه است؛ مثلاً اگر در لکنو یا اطراف آن هلال رمضان رؤیت گردید، آن شهری که مسافت راهش از لکنو تا آنجا یک ماه یا بیشتر باشد، حکم آن بر مردم آن سامان لازم نمی‌گردد و بر مردم شهرهای با مسافت کمتر لازم می‌آید. (فتاوىٰ: ۱/ ۳٤۷)
علامه لکنوی در جای دیگری این را مذهب معتمد و رأی محققین احناف دانسته و گفته است: این از نظر عقل و نقل أصح المذاهب است. (همان: ۱/ ۳٥٤- ۳٥۲)
اندازهٔ مسافت یک ماه را ٤۸۰ میل قرار داده‌اند. حضرت شاه ولی الله نیز در شرح موطأ اختلاف مطالع در سرزمین‌های دور را معتبر قرار داده است، اما با وجود تصریحِ ایشان و دلایل تشریحی مولانا عبدالحی و تحقیق کامل امام العصر، باز هم در کتب فقه و فتاوای اردو تا هنوز این دارد شایع می‌شود که در مسلک احناف اختلاف مطالع اعتباری ندارد و بنا به رؤیت اهل مغرب، بر اهل مشرق هم روزه فرض یا واجب قرار می‌گیرد؛ به طور مثال نوشته شده که اگر خبر رؤیت هلال در بمبئی شرعاً به مردم برمه/ میانمار برسد، بر مردم آنجا قضای روزه لازم می‌گردد؛ حال‌آنکه فاصلهٔ بمبئی و برمه بیش از ۱۰۰۰ میل است و طلوع و غروب آفتاب آنها یک ساعت اختلاف دارد.
در طلوع و غروب آفتاب بین توکیوی ژاپن و لندن حدود نُه ساعت اختلاف است؛ هنگامی که در لندن و پاریس صبح ساعت ٦:۳۰ و ۷:۳۰ است، در توکیو ساعت ۱٤:۳۰ و در کلکته ساعت ۱۱ است، بنابراین از اینجا/هند تا لندن سه روز جلوتر هم امکان رؤیت هلال وجود دارد. حال‌آنکه در طلوع و غروب اینجا و ترکیه چهار ساعت اختلاف است و دو روز جلوتر می‌شود رؤیت هلال صورت گیرد. اینجا تا حجاز دو و نیم ساعت تفاوت دارد؛ بیشتر در رؤیت هلال گاهی یک روز و گاهی دو روز تفاوت پیش می‌آید.
این نیز قابل یادآوری است که بسیاری از مسائل فقهی احناف که در جلوی ما قرار دارند، از اطلاق‌ها و عموماتِ ظاهرِ روایاتِ مسائل و فتاوىٰ اخذ شده‌اند؛ حال‌آنکه موارد و محامل آنها خاص بوده است. ثانیاً اینکه معتبر بودن رؤیت مشرق برای اهل مغرب می‌تواند معقول باشد و باید باشد، اما عکس آن نه معقول است و نه منقول.

✍🏻 نوشتهٔ علامه سید احمدرضا بجنوری/ انوار ۱۱
📝 ترجمه: مولانا سید محمّد یوسف حسین‌پور

b2n.ir/656542
🆔 t.me/sheikhyousof


💠 حضرت شیخ الحديث؛ تفسیر عملی تواضع

▫️ چهار سال از دوران طلایی تحصیلاتم را در عین العلوم گُشت گذراندم. آن زمان حضرت شیخ الحديث مولانا سید محمّد یوسف حسین‌پور - رحمه الله - در قید حیات بود. هر روز آن مرد متواضع و به قول حضرت استاد قاسمی: «پیکر تواضع» را می‌دیدم. سخنان زیبا و خطبه‌های موضوعی جمعه‌هایش را می‌شنیدم. هر روز به او چشم می‌دوختم که چگونه به مدرسه وارد می‌شود و چگونه به منزل تشریف می‌برد. از کجا به مسجد می‌آید و در کجا نماز می‌خواند و قرآن تلاوت می‌کند. راه رفتن ایشان، چون روز روشن در ذهنم نقش بسته است. دیده بودم که چگونه خود برای مهمان‌ها شخصاً خدمت می‌کند. دیده بودم که در کارهای ساخت و ساز مدرسه ساعاتی را کنار کارگرها می‌گذراند. در کلاس درس چگونه می‌نشیند و فیض می‌رساند. با لبخند و نرمی سخن می‌گوید. طلاب را نوازش می‌دهد و کمتر از «طلاب عزیز» به آنان خطاب نمی‌کند.

▫️ با هزاران شور و شوق و دلی پر از محبت به ایشان، آن سال‌ها را گذراندم. با وجود همهٔ این‌ها‌؛ اما به آن شعور و درک نرسیده بودم که ایشان چه گوهر و کیمیایی است و هر لحظه دیدن ایشان، از یک دنیا بیشتر می‌ارزد. نمی دانستم که او پیکر تواضع است. حرکات و نوع راه رفتن آن دردانه را بی‌مانند می‌دیدم؛ اما نمی‌دانستم که آن «پیکر تواضع» خود را هیچ می‌انگارد. او را در جمع می دیدم؛ اما درک نمی‌کردم که برای خود جایگاه ویژه‌ای قائل نیست. می‌دیدم که هرگز راضی نیست که طلاب برایش برخیزند. می‌دیدم که رنگ از رخسارشان می‌پرید آن وقت که شخصی جلوی دروازهٔ مسجد منتظر می‌ماند، تا ایشان پیش گام شود. حالات زیاد دیگری را می‌دیدم، اما نمی‌دانستم که همهٔ آن‌ها «تواضع» را تفسیر می‌کنند. شنیده بودم که اقرار به لا علمی می‌کند و می‌گوید: چیزی نمی‌دانم؛ اما نمی دانستم که آن شخصیتِ چکیده و جامانده از کاروان سلفِ صالح، دارد رمز و رازها و تفاسیر عملیِ «تواضع» را درس می‌دهد. نمی‌دانستم که در اوج تواضع خود را کالعدم می‌شمارد.

▫️ حال هر چه بیشتر دارم از زمان ایشان فاصله می‌گیرم و حالات بزرگان و اولیای امت را می‌خوانم، از عمق جان شکر و حمد خدا را به جای می‌آورم که توفیق را یارم نمود که آن مرد نستوه را دیدم و از اقیانوس وجودش قطره‌ای نصیبم شد. با خود می‌گویم: به عین العلوم فخر می‌کنم؛ به اینکه چهار سال از عمرم را آنجا در طلب علم بودم، می‌بالم. باز می‌گویم: اگر آن سال‌ها نگهبان و رُفته‌گر عین العلوم هم می‌بودم و هر روز آمد و رفتِ آن «پیکر تواضع» را می‌دیدم، بسی جای شکر و سپاس از خداوند منان را داشت!

✍🏻 عبدالباسط گمشادزهی
b2n.ir/006605
🆔 t.me/sheikhyousof


💠 رابطهٔ معراج با سال‌های هجرت

علامه قسطلانی (در شرح مواهب، ص ۲۱۲) می‌نویسد: معراج اعظم که در شب اسراء برای رسول اکرم صلى الله علیه وسلم دست داد، مشتمل بر دَه معراج بود؛ هفت معراج تا هفت آسمان، هشتم تا سدرة المنتهىٰ، نهم تا مستوىٰ که در آنجا صدای قلم‌های قدرت به سمع آن‌حضرت صلى الله علیه وسلم رسید و معراج دهم، برای عرش و رفرف و رؤیت باری تعالىٰ انجام گرفت و آن‌حضرت صلى الله علیه وسلم به شرف همکلامی و خطاب خصوصی با باری تعالىٰ مشرف شد. سپس در ده سال هجرت حالاتی پدید آمد که با آن ده معراج مناسبت داشتند. بنابراین اختتام سال‌های هجرت بر وفات آن‌حضرت صلى الله علیه وسلم انجام گرفت که در حقیقت لقای خداوندی است و معراج، پیش‌زمینهٔ لقای خداوندی و انتقال آن‌حضرت به دارالآخرة، دارالبقاء، مقعد صدق و معراج اعلىٰ بود که پس از آن، آن‌حضرت صلى الله علیه وسلم بر حسب وعدهٔ الهی به مرتبهٔ وسیله و منزلت رفیعه نایل آمد؛ چنانکه در شب اسراء و در خاتمهٔ معراج، آن‌حضرت صلى الله علیه وسلم به شرف لقاء و حضور در حظیرة القدس نایل آمد.

✍🏻 انوار ۱۱/ ترجمهٔ مولانا حسین‌پور رحمه‌الله
🆔 https://t.me/sheikhyousof


🔹 حضرت شیخ الحدیث و دغدغهٔ ماندگاری زبان بلوچی

زمانی که مرحوم مهندس مهراب امرا نسبت به انتشار ترجمهٔ صوتی قرآن مجید به زبان بلوچی قدم برداشت، جهت مجوز پخش دچار بی‌مهری گردید، اما با همت و تلاشی که داشت، مجوزش را گرفت و باری به بنده گفت: هدف من درآمد اقتصادی نیست، این چند سی‌دی را بین اساتید و طلاب بلوچ استان‌های دیگر هم برسانید. خوب به یاد دارم وقتی که حاصل کار ایشان را تقدیم حضرت شیخ‌الحدیث مولانا محمّد یوسف حسین‌پور - رحمه الله - نمودم، ایشان بسیار خرسند شد و فرمود: این اثر گران‌بها را به صورت مکتوب هم در بیاورید تا ماندگارتر شود. بنده توصیهٔ شیخ الحدیث را به ایشان رساندم، گفت: حتماً در برنامهٔ کاری قرار می‌دهم.
👈🏻 برشی از یادداشت استاد محمّد رفیع حسین‌بر دربارهٔ شادروان مهراب امرا
🆔 https://t.me/sheikhyousof

20 last posts shown.