✍️ محسن جلال‌پور


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: not specified


فعال بخش خصوصی و تحلیل‌گر مسائل اقتصادی

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
not specified
Statistics
Posts filter


Forward from: دغدغه ایران
Video is unavailable for watching
Show in Telegram
.
چرخ‌های تورم در درازمدت همه، جز معدودی، را له می‌کند.
محسن جلال‌پور، فعال اقتصادی از مصائب تورم می‌گوید.

ویدیوی کامل در یوتیوب (صفحه محمد فاضلی)
https://youtu.be/Mej3aQEDy64

#دغدغه_ایران #محمد_فاضلی #محسن_جلالپور #تورم

@fazeli_mohammad


به یاد مادر

50 سال پیش در چنین روزی، مادرم را از دست دادم. شش ساله بودم كه اولين آثار بيماری سرطان در وجود مادر مهربانم پيدا شد اما با این اميد که بچه‌ها کمی بزرگ‌تر شوند، پنج سال با بيماری مخوف مبارزه کرد و در نهایت در چنین شبی دار فانی را وداع گفت.

پنج سالی که ایشان پس از تحمل آن همه رنج و درد به زندگی ادامه دادند، نه فقط نشانه‌ای از عشق فراوان ایشان به خانواده، بلکه گواهی بر روح عظیم و اراده پولادین‌شان بود. مادرم آن زن بیمار اما شکست‌ناپذیر، با هر نفسی که در سینه حبس می‌کرد، عشقش را فریاد می‌زد. برای درک این همه درد، کوچک بودم اما آن تصاویر هنوز چون نقشی بر دیوارهای خاطراتم نقش بسته‌اند. صورت رنگ‌پریده‌اش که از درد خیس عرق بود، دستانی که می‌لرزیدند و چشمانی که همواره نگران بودند اما عشق را از ما دریغ نمی‌کردند. او نمی‌خواست ما را در غم خود شریک کند، نمی‌خواست رنج و عذابش بر زندگی ما سایه افکند. به همین خاطر بود که ناله‌هایش را پنهان می‌کرد، در خلوت با خدایش راز و نیاز می‌کرد و از او مهلت می‌طلبید، نه برای خود، بلکه برای ما و به خاطر ما.
هر سفر به تهران، هر آزمایش و معاینه، هر نگاه امیدوارانه به پزشکان، تلاشی بود برای چند لحظه بیشتر ماندن، برای دیدن ما که از آب و گل درآییم. او با عشق نفس می‌کشید. عشق به ما، به پدرم و به زندگی‌ خوبی که برایمان ساخته بود.
مادرم تا شامگاه چهاردهم فروردین 1353 جنگید اما سرانجام تسلیم شدو ما را تنها گذاشت.

با وجودی که این همه سال از رفتنش گذشته، هنوز حس می‌کنم زنده است. در هر گوشه این خانه، وجودش را حس می‌کنم و هر بار که به یادش می‌افتم، همان پسر شش‌ساله‌ام که کنارش نشسته‌ام و او با دست‌های لرزان، سرم و دستانم را نوازش می‌کند. هنوز صدای دعاهایش را می‌شنوم و هنوز حس می‌کنم با گوشه چارقد گل‌گلی‌اش اشک‌هایم را پاک می‌کند.

او رفت، اما آنچه از او به جا ماند، فقط اشک‌ها و دردهایش نبود، بلکه درسی بود ابدی که عشق می‌تواند از هر مرگی قوی‌تر باشد، که یک مادر می‌تواند حتی در ضعیف‌ترین لحظاتش، ستونی باشد برای تحمل وزن سنگین یک خانواده. مادرم با هر نفسی که در ماه‌ها و سال‌های آخر کشید، به من آموخت که زندگی کردن فقط زنده ماندن نیست، بلکه جنگیدن برای آن‌هایی است که دوستشان داری.


☑️ محسن جلال پور

@mohsenjalalpour


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
لطف استاد

سال گذشته مراسم رونمایی از مجموعه کتاب‌های «رواق زبرجد» که ادای دین به افرادی است که در توسعه کرمان نقش داشتند، با استقبال بی‌نظیر همشهریان عزیزم مواجه شد. همان‌طور که در جریان هستید، جمعی از هنرمندان، اقتصاددانان آزادی‌خواه و روزنامه‌نگاران نیز مهمان ویژه این نشست بودند که برخی محبت کردند و دقایقی برایمان سخن گفتند.
دکتر موسی غنی‌نژاد یکی از مهمانان گرامی بودند که چند دقیقه‌ای سخنرانی کردند که می‌توانید در این ویدئو ملاحظه کنید.

☑️ محسن جلال پور

@mohsenjalalpour


معجزه اقتصادی مداد

۳۰ مارس به عنوان «روز جهانی مداد» شناخته می‌شود. این روز به افتخار اختراع مداد مدرن توسط نیکلاس ژاک کنته مخترع و شیمیدان فرانسوی، در سال ۱۷۹۵ نام‌گذاری شده است. آقای کنته روشی را ابداع کرد که به تولید انبوه مدادهای امروزی منجر شد. هدف از این نام‌گذاری، قدردانی از نقش مداد به عنوان ابزاری ساده اما تأثیرگذار در آموزش، هنر و زندگی روزمره است.

هرچند نیکلاس ژاک کنته را مخترع مداد مدرن می‌دانند اما داستان تولید مداد را لئونارد ادوارد رید از همه بهتر تعریف کرده است. او اقتصاددان، نویسنده و فیلسوفی آزادی‌خواه بود که در ۲۸ سپتامبر ۱۸۹۸ در میشیگان متولد شد و در ۱۴ مه ۱۹۸۳ درگذشت. ادوارد رید بنیان‌گذار بنیاد آموزش اقتصادی در سال ۱۹۴۶ بود که یکی از اولین سازمان‌های مدرن حامی آزادی‌ بازار در آمریکا به شمار می‌رود. آقای رید به خاطر دیدگاه‌هایش در دفاع از اقتصاد بازار آزاد، آزادی فردی و دولت محدود شناخته شده است. او در طول زندگی‌اش آثار متعددی نوشت که معروف‌ترین آن‌ها مقاله‌ای به نام «اینجانب مداد» است که در سال ۱۹۵۸ منتشر شد.

اما داستان اینجانب مداد چیست؟
«اینجانب، مداد» یک مقاله کوتاه اما تأثیرگذار است که به صورت روایی از زبان یک مداد ساده نوشته شده است. در این داستان، مداد راوی داستان زندگی خود می‌شود و شرح می‌دهد که چگونه به وجود آمده است.
مداد توضیح می‌دهد که برای ساخته شدنش، افراد و منابع متعددی از سراسر جهان همکاری کرده‌اند؛ او می‌گوید:« چوب من از درختان سدر ایالت اورگن آمده، زغال من از معادن سریلانکا، خاک رس برای اضافه کردن به زغال از مکزیک تأمین شده، پاک‌کن از مالزی آمده و فلز اتصال دهنده چوب به پاک کن هم از ایالت‌های دور دست تأمین شده است.»
بر اساس این روایت، هر یک از مواد به کار رفته در تولید مداد، توسط کارگران، مهندسان، حمل‌ونقل‌کنندگان و تاجران مختلف فرآوری و به دست تولیدکننده نهایی رسیده است. نکته کلیدی اینجاست که هیچ‌کدام از این افراد به تنهایی قصد ساختن یک مداد را نداشته‌اند؛ بلکه انگیزه شخصی هر فرد (مثل کسب درآمد) در زنجیره‌ای از فعالیت‌ها، به خلق این کالای ساده اما بسیار مهم منجر شده است.
رید از این داستان برای توضیح مفهوم «دست نامرئی» آدام اسمیت استفاده می‌کند؛ ایده‌ای که نشان می‌دهد چگونه تصمیم‌های فردی در یک سیستم آزاد، بدون دخالت مرکزی، به نتایجی مفید برای جامعه منجر می‌شود. او این فرآیند را به یک معجزه تشبیه می‌کند و استدلالش این است که چنین هماهنگی‌ بی‌نظیری تنها در سایه آزادی اقتصادی ممکن است.

«اینجانب، مداد» به دلیل سادگی و در عین حال عمق پیامش، به یکی از آثار کلاسیک در ادبیات اقتصاد آزاد تبدیل شده و نه تنها برای اقتصاددانان، بلکه برای عموم مردم نیز قابل فهم است و به عنوان ابزاری آموزشی برای ترویج مفاهیم بازار آزاد به کار می‌رود.

ادوارد رید با این مقاله مهم نشان داد که پشت هر محصول ساده، شبکه‌ای پیچیده از تلاش‌های انسانی نهفته است که تنها در یک سیستم آزاد می‌تواند به شکلی کارآمد عمل کند.


☑️محسن جلال‌پور

@mohsenjalalpour


Forward from: هفته‌نامه تجارت‌فردا
Video is unavailable for watching
Show in Telegram
نسل ناشناخته

▫️طی سال های اخیر تعارض میان نسل جوان که به نسل زد مشهور شده اند و سیاستمداران سنتی بیش از پیش نمایان شده است. بررسی ها نشان می دهد: نسل جوان که در دنیای متصل به فناوری رشد کرده اند؛ انتظارات متفاوتی از زندگی و آینده خود دارند که تفاوت اساسی با ساختارهای سیاسی و اجتماعی کشور که عمدتا به الگوهای سنتی وابسته هستند، دارند. از همین رو بخش زیادی از ساختارهای فعلی جامعه نتوانسته خود را با زندگی و خواسته های نسل جوان تطبیق دهد.

▫️نتیجه چنین وضعیتی برای نسل جوان کشور کاهش تمایل برای ورود به بازار کار و افزایش میل به مهاجرت بوده است.

▫️محسن جلال پور، فعال بخش خصوصی و آسیه حاتمی، کارآفرین و محقق بازار کار در این میزگرد که به میزبانی صبا نوبری برگزار شده، علاوه بر بررسی اولویت های نسل زد در بازار کار به نکات مهمی اشاره کرده اند.


متن این میزگرد در سالنامه جامع اقتصاد ایران منتشر شده و ویدئوی آن در اکو ایران در دسترس است.

#تجارت_فردا

@tejaratefarda


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
شکست بدون نشانه

وقتی یک قطعه فلزی به‌صورت ناگهانی و بدون نشانه قبلی می‌شکند، مهندسان متالورژی می‌گویند «خستگی فلزات» اتفاق افتاده است. دلیل اصلی خطرناک بودن شکست ناشی از خستگی فلزات این است که بدون آگاهی قبلی و به‌صورت ناگهانی اتفاق می‌افتد. به گمانم همه ما این روزها چنین وضعیتی پیدا کرده‌ایم و در اثر فشارهای زیاد سیاسی و اقتصادی دچار خستگی مضاعف شده‌ایم و خدا نکند بی‌سروصدا بشکنیم.

پ ن: فیلمی که می‌بینید، توسط یکی از دوستان گرامی و بر اساس سخنرانی حقیر در مراسم بزرگداشت مرحوم امین‌الضرب ساخته شده است.


☑️محسن جلال‌پور

@mohsenjalalpour


بهار با خود نوید رویش دوباره را به ارمغان می‌آورد اما زیر پوست مخملین و سبز آن، دردها و رنج‌های مردم رنج‌دیده‌ای نهفته است که انتظار روزهای بهتر را می‌کشند. در روزهای عید نوروز، به یاد می‌آوریم که هر شکوفه‌ای که به بار می‌نشیند، داستانی از سختی و تلاش را روایت می‌کند.

امسال در کنار شادی‌های نوروز، در دل‌مان یاد و خاطره‌ی کسانی را زنده نگه می‌داریم که در این مسیر ناهموار زندگی، با چالش‌ها و رنج‌های زیادی دست و پنجه نرم می‌کنند. اما بیایید بپذیریم که بهار نماد امید است. با هر دم و بازدم، می‌توانیم به تغییرات کوچک و بزرگ بیندیشیم و دست در دست هم برای ایران رنج دیده تلاش کنیم.

نوروز فرصتی است برای تجدید عزم و اراده؛ بیایید دست در دست یکدیگر، به سوی افق‌های جدید گام برداریم و با امید به آینده زمستان را پشت سر بگذاریم. باشد که این سال جدید، سالی سرشار از آرامش، عشق و همدلی باشد.
نوروزتان پیروز و دل‌هایتان شاد.

☑️محسن جلال‌پور

@mohsenjalalpour


لیگ نان

دکتر مسعود نیلی در شماره اخیر تجارت‌فردا خاطره‌ای به ظاهر خنده‌دار اما در واقع ناراحت‌کننده تعریف کرده است. در چنین مواقعی آدم نمی‌داند بخندد یا گریه کند؛ هرچند در نهایت آدم به فکر فرو می‌‌رود و غمی بزرگ بر دلش می‌نشیند.

🔹 زمانی که دکتر نیلی در میانه‌های دهه 1360 رئیس دفتر اقتصاد کلان سازمان برنامه و بودجه بودند، وزارت بازرگانی کمیته الگوی مصرف نان تشکیل می‌دهد و از وزرات‌خانه‌ها و سازمان‌ها دعوت می‌کند که نماینده‌ای برای حضور در این کمیته معرفی کنند. از سازمان برنامه، دکتر مهدی عسلی معرفی می‌شود. بعد از مدتی دکتر عسلی به دکتر نیلی می‌گوید که دیگر علاقه ندارد در جلسات الگوی مصرف نان وزارت بازرگانی شرکت کند. دکتر نیلی می‌پرسد چرا؟
دکتر عسلی می‌گوید: چارچوب تصمیم‌گیری در مورد الگوی مصرف نان در وزارت بازرگانی شامل یک کمیته مادر و کمیته‌های جداگانه‌ای برای هر یک از انواع نان‌های بربری، سنگک، لواش و تافتون است و قرار گذاشته‌اند نتایج بحث‌های این کمیته‌ها به صورت لیگ نهایی در کمیته تلفیق مطرح شود و از میان همه نان‌ها، یک نان به عنوان نان برنده اعلام شود.
یعنی اصلاح الگوی مصرف از نظر کمیته این بوده که همه مردم ایران از یک نان واحد استفاده کنند.

نکته این است که همین ساختار و همین کمیته‌ها برای بسیاری دیگر از اقلام مصرفی همچون لباس و پارچه و کفش و ... هم وجود داشت.

دکتر نیلی که مسئول تدوین برنامه اول توسعه بعد از انقلاب بوده می‌گوید: ما تلاش می‌کردیم که اقتصاد دولتی را به سمت بسترهای سازوکار بازار سوق بدهیم اما عده‌ای می‌گفتند چه معنایی دارد ما سه کارخانه داشته باشیم و رقابت مخرب ایجاد کنیم؟ بهتر این است همه کارخانه‌ها در یکجا تجمیع شوند و تولید را با کیفیت بهتر انجام دهند.
جایی دیگر شنیدم که در کشاکش جنگ ایران و عراق، گزارش رسید قیمت ظروف پلاستیکی که در جبهه‌ها زیاد استفاده می‌شود، گران شده است. دولت وقت بلافاصله آن را مشمول قیمت‌گذاری دانست و تولیدکنندگان را تهدید به تعزیر و جریمه کرد. استدلال این بود که کشور به ظروف پلاستیکی نیاز دارد و این کالاها باید ارزان باشد تا همه از آن استفاده کنند. نتیجه چه شد؟ در اوج نیاز، خیلی از تولیدکنندگان ظروف پلاستیکی خط تولیدشان را تغییر دادند و به تولید عروسک رو آوردند.

🔹 چنین اتفاقی درباره پودر شوینده در دهه 70 رخ داد. تولیدکننده‌ای که سال‌ها پودر شوینده و صابون تولید می‌کرد، بعد از فشارهای دولت برای قیمت‌گذاری و تشدید فشارهای تعزیراتی، خط تولید پودر و صابون را متوقف و خط تولید لوازم آرایش ایجاد کرد.

🔹 در میانه‌های دهه 80 هم دولت به تولیدکنندگان هشدار داد که افزایش قیمت کالاها را نمی‌پذیرد و با متخلفان به شدت برخورد می‌کند. تولیدکنندگان که نتوانستند با دولت به توافق برسند، با اطلاع دولت یا از مقدار کالا کم کردند یا کیفیتش را پایین آوردند. از جمله برخی تولیدکنندگان دستمال‌کاغذی ناچار شدند دستمال کمتری در جعبه قرار دهند و برخی تولیدکنندگان شیر نیز ناچار شدند آب بیشتری به محصول خود اضافه کنند.
همین اتفاق در خیلی از صنایع غذایی دیگر هم رخ داد. مثلا هوای بیشتری وارد چیپس و پفک شد و بطری‌های نوشیدنی را هم سر خالی کرد.
نتیجه اینکه تولیدکنندگان به کم‌فروشی و کاهش کیفیت رو آوردند.

🔹 در دهه 90 دولت به تولیدکنندگان مواد غذایی اجازه نداد قیمت‌ها را با واقعیت‌های اقتصاد کشور تنظیم کنند. تولیدکنندگان نیز ناچار شدند محصولات غذایی را به‌جای عرضه در ظروف شیشه‌ای در ظروف ساخته‌شده از «پت» عرضه کنند. نتیجه اینکه در سال‌های پیش‌رو، طبیعت پر از ظروفی می‌شود که دوره بازیافتشان طولانی است سال‌های سال قابلیت ماندگاری دارند.

اما از همه مهم‌تر این که آنچه به‌عنوان گروه‌های ذی‌نفع شناخته می‌شود از میانه همان افکار و اندیشه‌ها شکل گرفته است. چنان‌که دکتر نیلی می‌گوید؛ گروه‌های ذی‌نفع به‌تدریج همدیگر را در ساختارها پیدا کردند و فهمیدند با همکاری همدیگر و در قالب ترفندهایی مانند امضاهای طلایی، محدودیت‌های واردات، تثبیت نرخ ارز و... می‌توانند منافع بیشتری داشته باشند. همین امروز هم یک عده همچنان تاکید دارند که دولت باید قیمت‌گذاری کند و اینکه موفق نمی‌شود جلوی رشد بالای قیمت‌ها را بگیرد، به خاطر بی‌عرضگی اوست.
چنین خاطرات به ظاهر خنده‌دار اما در واقع ناراحت‌کننده‌ که مثل نور تاباندن به نظام تصمیم‌گیری است، وضعیت فعلی کشور را شرح می‌دهد. در واقع با خواندن این خاطرات متوجه می‌شویم کشور در مسیر درست خودش حرکت می‌کند و اگر خلاف این مسیر حرکت کند، باید متعجب شویم.



☑️ محسن جلال‌پور

@mohsenjalalpour


Forward from: دغدغه ایران
Video is unavailable for watching
Show in Telegram
محسن جلال‌پور، فعال اقتصادی #صنعت_پسته، از اثرگذاری #تحریم بر صنعت پسته ایران می‌گوید.

ویدیوی کامل در یوتیوب
https://youtu.be/Mej3aQEDy64

@fazeli_mohammad


Forward from: دغدغه ایران
Video is unavailable for watching
Show in Telegram
محسن جلال‌پور، فعال اقتصادی #صنعت_پسته، از وضعیت کشاورزی و صنعت پسته ایران می‌گوید.

ویدیوی کامل در یوتیوب
https://youtu.be/Mej3aQEDy64

@fazeli_mohammad


Forward from: نشریه فردای‌کرمان
✔️گفت‌وگو با محسن جلال‌پور فعال اقتصادی؛

🔷هیچ‌وقت برای یک زندگی تجملاتی گام برنداشته‌ام

🔸فضای استان برای سرمایه‌گذاری مناسب نیست

🔹برای اقتصاد بهتر با دنیا همراهی داشته باشیم

🔸وضعیت امروز طبیعت ایران آزارم می‌دهد

🔹خودم را مقید کرده‌ام در کرمان بمانم

⬅️فردای کرمان - اسما پورزنگی‌آبادی: در دنیای ما برخی نام‌ها فراتر از یک اسم و رسم، به نمادی از تلاش، نوآوری و پشتکار تبدیل می‌شوند. محسن جلال‌پور ـ تاجر پسته، کارآفرین و از چهره‌های شناخته‌شدۀ اقتصاد ایران یکی از این نام‌هاست.

سال‌ها فعالیت در عرصۀ تجارت، مدیریت و کارآفرینی به او حدی از تجربه و دانش برای عبور از فراز و نشیب‌ها و تنگناها بخشیده که می‌توان او را یک سرمشق و الگو قرار داد.

جلال‌پور ورود به تجارت پسته را تقریبا از سال 64 با یک مغازۀ کوچک و 60 کیلوگرم پسته آغاز کرده، اما در تمام 40 سال گذشته مشغول نوآوری، رشد کسب‌وکار خود و ایجاد اشتغال برای دیگران بوده است. او تصریح می‌کند: «هرگز به دنبال خرید ملک و ارزش‌افزودۀ ناشی از ملک و املاک و اجاره‌داری و سپرده‌‌گذاری و افزودن منافع شخصی و سود بدون کار مولد نبوده‌ام و همیشه سعی کردم هر تصمیمی که می‌گیرم هرچند سخت و کم‌درآمدتر باشد، ولی با آن، ارزشی خلق و اشتغال و توسعه ایجاد شود». چقدر جای خالی این نگاه‌ها و رویکردها در اقتصاد امروز ایران بزرگ است.

این نوع نگاه به فعالیت اقتصادی اما تنها چیزی نیست که جلال‌پور را به یک فرد موفق و اثرگذار تبدیل کرده است. در خلال گفت‌وگویی که در ادامه می‌خوانید، خواهید دید که او چگونه با اولویت بخشیدن به منافع جمعی و پافشاری بر رعایت این اصل در هر شرایطی، حتی از شکست‌های پیاپی‌ای که داشته به سلامت گذر کرده است. یکی از نمودهای نگاه همه‌جانبه‌نگر او فعالیت‌های خیرخواهانه‌ای است که در حوزه‌های متعدد درمانی، آموزشی و ورزشی انجام داده و می‌دهد.

در این گفت‌وگو، مروری داشته‌ایم به زندگی شخصی و حرفه‌ای او. از مسیری که پیموده تا چالش‌هایی که پشت سر گذاشته می‌گوید، از رویکردش نسبت به کار، زندگی و موفقیت و از چشم‌اندازی که نسبت به آیندۀ اقتصاد ایران دارد؛ وقتی از او پرسیدم: بالاخره چه خواهد شد؟ اقتصاد کشور به کجا می‌رسد؟ کِی به ثبات و رفاه می‌رسیم؟ از او خواستم این را هم بگوید که چرا دیگر در اتاق‌های کرمان و ایران و در دولت مسئولیتی نمی‌پذیرد. توضیحاتش پندآموز است.

در لابه‌لای این پرسش‌ها، سعی کردم گریزی هم به زندگی خانوادگی او داشته باشم و از همسر و دو فرزندش هم پرسیدم. از فعالیت‌های رسانه‌ای که دارد و از رابطه‌اش با هنر و طبیعت. همچنین از او خواستم ارزیابی‌ای از پیشرفت اقتصادی استان در این چهار دهه داشته باشد و بگوید که چرا از کرمان مهاجرت نکرده است؟

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

✔️ادامۀ مطلب در لینک زیر:
https://fardayekerman.ir/news/49525

🔺فردای‌کرمان در تلگرام:
https://t.me/fardaayekerman

🔺فردای‌کرمان در واتسپ:
https://chat.whatsapp.com/L3tC4c9WrKxJMO8CPR9YTv

🔺فردای‌کرمان در ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/982844410C6933165b3d


Forward from: دغدغه ایران
Video is unavailable for watching
Show in Telegram
ممنوعیت یک روزه، خسارت ده‌ساله

محمد فاضلی

دولت‌ها اغلب بدون توجه به آثار بلندمدت اقدامات خود، تصمیم‌هایی می‌گیرند که خسارات بلندمدت بر جا می‌گذارد.

هزینه این تصمیم‌ها را مردم، اقتصاد ایران و آیندگان می‌پردازند.

نسخه کامل گفت‌وگو در یوتیوب
https://youtu.be/Mej3aQEDy64

@mohammad_fazeli


Forward from: دغدغه ایران
Video is unavailable for watching
Show in Telegram
خسته شدیم! تیره‌روزی فعالان اقتصادی

وضعیت اقتصاد ایران به گونه‌ای است که حتی فعال‌ترین فعالان اقتصادی خستگی‌ناپذیر هم که می‌خواهند سالم و ملی کار کنند، خسته می‌شوند.

محسن جلال‌پور، رئیس قبلی اتاق بازرگانی ایران، فعال عرصه صادرات پسته و محصولات کشاورزی، تاجری که تاکنون ۱.۲ میلیارد دلار #پسته_سبز صادر کرده، و سرمایه‌گذار در عرصه‌های مختلف است، در این گفت‌وگو درباره چرایی نامناسب بودن ایران برای فعالیت اقتصادی درست، مولد و با ملاحظه منافع ملی می‌گوید.

ایشان توضیح می‌دهد که حکومت در ایران چه نگاهی به اقتصاد و فعالیت بخش خصوصی دارد و این نگاه را با رویکرد سایر کشورهایی مقایسه می‌کند که توانسته‌اند گام‌هایی در مسیر توسعه بردارند.

او درباره صنعت پسته ایران می‌گوید، و هم‌چنین تهدیدها و خساراتی که به علت کم‌آبی، فقدان سیاست کشاورزی درست، و عقب‌ماندگی در برابر صنعت پسته آمریکا عارض آن شده است.

او درباره راه‌های برون‌رفت از وضعیت فعلی توضیح می‌دهد، هرچند معتقد است گوش شنوایی وجود ندارد.

نسخه کامل در یوتیوب
https://youtu.be/Mej3aQEDy64

#اقتصاد_ایران #صنعت_پسته #مسأله_آب #تحریم #محسن_جلالپور

@fazeli_mohammad


Forward from: هفته‌نامه تجارت‌فردا
راه‌های خرید ویژه‌نامه نوروزی تجارت‌فردا

هفته‌نامه تجارت‌فردا 12 سال متوالی است که سالنامه جامع اقتصاد ایران را منتشر می‌کند. امسال این سالنامه در 660 صفحه منتشر شده و در کنار گزارش‌ها و تحلیل‌ها و میزگردهایی درباره حال و آینده اقتصاد ایران، سه هدیه ویژه‌ نیز برای خوانندگان کنار گذاشته است:

🔹 کتاب‌«ندای قبیله» نوشته ماریو بارگاس یوسا با مقدمه موسی‌ غنی‌نژاد
🔹 «چهل قرن کنترل قیمت و دستمزد» نوشته رابرت شوتینگر و ایمون باتلر با مقدمه سیدمحمد طبیبیان
🔹 کتاب «اقتصاد سیاسی به زبان ساده» که توسط «سعید ابوالقاسمی» گردآوری شده و مسعود نیلی شرحی بر مفاهیم آن ارائه کرده است.

این ویژه‌نامه در دکه‌های مطبوعاتی عرضه شده اما اگر امکان مراجعه به بازار مطبوعات را ندارید، می‌توانید مبلغ 250 هزار تومان به شماره حساب 5892107044098229- بانک‌سپه به نام دنیای اقتصاد تابان واریز و فیش آن را برای شماره 09031239791 واتس‌اپ کنید. ما مجله را رایگان به دست خوانندگان تهرانی می‌رسانیم.

در نهایت اگر موفق به تهیه ویژه‌نامه نشدید، با شماره تلفن 52189177 تماس بگیرید تا همکاران ما مشکل شما را حل کنند.

#تجارت_فردا

@tejaratefarda


چرا؟
🔹طی صد سال اخیر، ایران فراز و فرودهای زیادی را طی کرده است. در این مدت همیشه کسانی به دنبال به زیر کشیدن حکومت بوده‌اند و کسانی در کمین نشسته‌اند که قدرت را از آن خود کنند. در تمام این سال‌ها نااطمینانی و بی‌ثباتی، مهمان همیشگی اقتصاد ایران بوده و هیچ وقت یک دوره رشد، به اندازه یک دهه ادامه پیدا نکرده است.
فاصله زمانی تحولات مشروطه تا به توپ بستن مجلس مگر چقدر بود؟ فاصله زمانی روی کار آمدن رضاخان تا زمانی که شوک‌های پیاپی، اقتصاد را در هم کوبید و تیمورتاش مبتکر دولتی شدن تجارت شد، چقدر طول کشید؟ فاصله زمانی توسعه صنعتی در دهه 40 تا آغاز صنعت زدایی چقدر طول کشید؟ فاصله زمانی آغاز اصلاحات اقتصادی در اواخر دهه 60 تا میانه‌های دهه 70 و شروع یک دوره خوب از 1378 تا 1384 مگر چقدر طول کشید؟ بهبود رابطه با جهان از سال 1392 تا 1396 که امیدها زنده شد و اقتصاد به گردش درآمد، چقدر زمان برد؟ و در نهایت، از روی کار آمدن مسعود پزشکیان و به محاق رفتن مذاکرات چند ماه زمان برد؟

🔹شما بهتر می‌دانید، از شرایط نابسامان سال‌های آخر حکومت قاجار، ظهور جدایی‌طلبان در آذربایجان و خراسان و گیلان و دولت‌های ناپایدار، اقتدارگرایی رضاخانی سر برآورد. دهه نخست حکومت رضاشاه، دوران نظم بخشیدن به بی‌نظمی برجا مانده از دوران قاجار و تحکیم نهاد مالکیت بود. بهبود امنیت هم به کمک اقتصاد آمد و رشد اقتصاد آغاز شد. این امنیت نسبی، به اقتدارگرایی رضاشاهی در دهه دوم حکومتش منجر شد که سرآغاز سرکوب اقتصاد و دولتی شدن آن بود. پس از آن اندیشه‌های چپ و ناسیونالیستی وارد عرصه اقتصاد ایران شد که با تحولات ملی شدن نفت به اوج خود رسید. دهه 40، را اگرچه به اصلاحات ارضی و انقلاب سفید شاه می‌شناسند، عصر حکومت تکنوکرات‌ها نیز هست. عصری طلایی که دولت مستعجل بود و با ورود به دهه 50، فوران قیمت نفت، سایه سنگین سیاست را بر اقتصاد انداخت که خطاهای محرز محمدرضاشاه و اعمال نظرهای شخصی او، عرصه را بر اقتصاد تنگ کرد و باعث ایجاد تورم، افزایش نقدینگی و ابتلای اقتصاد ایران به بیماری هلندی برای نخستین بار شد. وقایعی که منجر به انقلاب 1357 شد، اما این انقلاب در عرصه اقتصاد رخ نداد و سیاست‌های دولتی شدن اقتصاد، تحت تاثیر اندیشه‌های چپ اسلامی با قیمت‌گذاری، تعیین نرخ ارز و کوپنی شدن در دوران جنگ به اوج رسید. سال‌های پس از جنگ، دوران سازندگی بود که با گسترش روابط بین‌المللی، راه برای اقتصاد و سرمایه‌گذاری خارجی نیز گشوده شد. اما این آزادی نسبی به سیطره پوپولیسم بر سیاست و اقتصاد انجامید که سال‌های دهه آخر قرن چهاردهم، اگرچه با برجام و گشایش اندک آغاز شد، اما دهه از دست رفتن تمام میراث برجای مانده از اصلاحات بود.

🔹سوال مهم این است؛ در 100 سال گذشته ایران همه نوع حکومت را به خود دیده و همه نوع مرام سیاسی را تجربه کرده است. در این سال‌ها اقتصاد ایران روزهای خوب هم به خود دیده اما چرا این روزهای خوب ادامه پیدا نکرده؟ چرا دوران رونق در اقتصاد ما، تنها یک اتفاق است و هرگز به یک روند تبدیل نشده است؟ چرا گشایش‌های اقتصادی ماندگار نیستند؟ چرا میراث دهه 40 یا گشایش اقتصادی دوران اصلاحات یا سال‌های نخست پس از برجام در اقتصاد ما، ماندگار نشد؟


☑️ محسن جلال‌پور

@mohsenjalalpour


فیلمی با دور تند


🔹دوستی داشتم که عادت داشت فیلم‌های ویدئویی را با دور تند تماشا کند. از همان لحظه آغاز، سرعت فیلم را بالا می‌برد و تا پایان به همین شکل پیش می‌رفت. هرچه اعتراض می‌کردیم، بی‌فایده بود. نکته‌ جالب‌تر اینکه پس از پایان فیلم، داستان را برایمان بازگو می‌کرد و حتی نقدی هم بر آن می‌گفت. رفقایی که فیلم را با سرعت عادی دیده بودند، اعتراض داشتند؛ روایتی که او تعریف می‌کرد، اغلب با واقعیت فیلم همخوانی نداشت و از اساس اشتباه بود.

🔹به گمانم سال۱۴۰۳ برای جامعه‌ ایران نیز چنین بود؛ فیلمی که روی دور تند گذاشته شده بود و تحولاتش چنان سریع رخ داد که مجالی برای تامل و درک عمیق باقی نگذاشت.

سال۱۴۰۳، چه در عرصه‌ اقتصادی و چه اجتماعی، با شتابی سرسام‌آور پیش رفت. رویدادها یکی پس از دیگری رخ می‌دادند، بی‌آنکه فرصتی برای جمع‌بندی یا تحلیل رویداد پیشین فراهم شود. این سرعت، نه تنها امکان فهم دقیق مسائل را از جامعه سلب کرد، بلکه گاه تصاویری نادرست از واقعیت‌ها در ذهن‌ها شکل داد.
از منظر اقتصادی، سال۱۴۰۳ را می‌توان سالی پر از تناقض و بی‌ثباتی توصیف کرد. در این سال، اقتصاد ایران بیش از همیشه زیر بار فشارهای سیاسی و بین‌المللی قرار گرفت. از اواخر اردیبهشت تا پایان سال، ناآرامی‌های سیاسی و تنش‌های منطقه‌ای حتی یک روز آرام به اقتصاد هدیه ندادند. این بی‌ثباتی، انتظارات آحاد اقتصادی را دستخوش تغییر کرد و پیامدهایی ملموس بر متغیرهای کلان اقتصادی به جا گذاشت. تشدید تنش‌ها در نیمه‌ اول سال و پیروزی دونالد ترامپ در نیمه‌ دوم سال شمسی، چشم‌انداز روابط بین‌الملل را دگرگون کرد.

🔹این تحولات، کاهش درآمدهای ارزی و تشدید بی‌ثباتی اقتصادی را در پی داشت. نتیجه‌ این وضعیت، نوسان‌های شدید در بازارها، افت قدرت خرید مردم و افزایش فشارهای تورمی بود. بخش تولید نیز با چالش‌هایی چون کمبود نقدینگی، افزایش هزینه‌ها، و دشواری دسترسی به مواد اولیه دست‌به‌گریبان شد که رشد اقتصاد را با موانع جدی مواجه کرد.
در این سال پر ماجرا، قدرت خرید خانوارها، به‌ویژه در دهک‌های پایین درآمدی، به‌شدت کاهش یافت و شکاف طبقاتی عمیق‌تر شد. بر اساس آمارهای رسمی، نرخ فقر به بالای ۳۰درصد رسید؛ یعنی از هر سه ایرانی، یک نفر زیر خط فقر مطلق قرار گرفت. این سطح از فقر، همراه با کاهش ارزش واقعی دستمزدها و افزایش هزینه‌های اساسی چون مسکن و مواد غذایی، نشان‌دهنده‌ ورود جامعه و اقتصاد ایران به مرحله‌ای جدید از بحران ساختاری بود که تزریق امیدهای موقتی و راه‌حل‌های کوتاه‌مدت هم نتوانستند آن را مهار کنند.

🔹در حوزه‌ اجتماعی نیز، شتاب تحولات سال۱۴۰۳ شکاف‌ها و نابرابری‌ها را تشدید کرد. جامعه‌ای که هنوز از تبعات رویدادهای سال‌های گذشته بهبود نیافته بود، با موجی از نااطمینانی و نگرانی روبه‌رو شد. افزایش فقر که ریشه در کاهش درآمد سرانه و گسترش شکاف طبقاتی داشت، به مهاجرت گسترده‌ جوانان و نخبگان دامن زد. تحولات سیاسی و تنش‌های منطقه‌ای، سایه‌ جنگ را بر کشور افکند و حس امنیت اجتماعی را بیش از پیش تضعیف کرد. نبود گفت‌وگوی سازنده میان حکمرانان و مردم، همراه با تداوم سیاست‌های تنش‌زا، همبستگی اجتماعی را  کاهش داد. جامعه همچون تماشاگری منفعل، تنها نظاره‌گر رویدادهایی بود که بدون توقف و با دور تند رخ می‌دادند.

🔹شتابزدگی سال۱۴۰۳، چه در اقتصاد و چه در اجتماع، جز سردرگمی و فرسایش اعتماد عمومی نتیجه‌ای نداشت. مردمی که مجالی برای درک ریشه‌ مشکلات و مشارکت در حل آنها نیافتند، به روایت‌های ناقص و گاه نادرست از واقعیت‌ها پناه بردند

🔹اکنون، جامعه‌ ایران با
انبوهی از پرسش‌های بی‌پاسخ و امیدهایی رنگ‌باخته به استقبال سال۱۴۰۴ می‌رود.
چند روز دیگر به‌صورت رسمی فیلم ۱۴۰۴ اکران می‌شود؛ فیلمی که امیدواریم مثل فیلم قبلی روی دور تند نباشد.

☑️محسن جلال‌پور

@mohsenjalalpour


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
سخنرانی در مراسم امین‌الضرب

وقتی مطلع شدم که مورد مهر و محبت دوستان و همکاران اتاق تهران قرار گرفته‌ام و تصمیم دارند من را مفتخر به دریافت نشان امین‌الضرب کنند ، خیلی فکر کردم که در مراسم رسمی چه باید بگویم. با خودم گفتم متنی برای تشکر بنویسم و از این‌که مشمول این لطف شده‌ام خدا را شکر بگویم. بعد فکر کردم مثبت‌اندیش باشم و دست روی نقاط مثبت بگذارم. حتی به این هم فکر کردم که برای انبساط خاطر جمع، کمی خاطره بازی کنم اما راستش هیچ‌کدام از گزینه‌ها بر دلم ننشست.
هر وقت خواستم چند کلمه‌ای بنویسم، فقط دیالوگ فیلم «مسیر سبز» در ذهنم نقش بست.
نمی‌دانم فیلم مسیر سبز را دیده‌اید؟
آن‌جا که «جان کافی» با گریه می‌گوید: «خیلی خسته‌ام رئیس، خسته از تنها سفر کردن. تنها مثل یک چلچله در زیر بارون، خسته از اینکه هیچ وقت رفیقی نداشتم پهلوم باشه و ازم بپرسه که از کجا اومدم، به کجا میرم. یا چرا اینقدر خسته‌ام از اینکه آدما همدیگرو اذیت می‌کنن، خسته‌ام از تمام دردایی که تو دنیا حس میکنم و می‌شنوم، هر روز دردام بیشتر می‌شه.»

☑️محسن جلال‌پور

@mohsenjalalpour


Forward from: هفته‌نامه تجارت‌فردا
⭕️کارد و استخوان
گفت‌وگو با محسن جلال‌پور درباره ابرچالش‌های بنگاه‌ها

✍️مریم شکرانی / نویسنده نشریه

بنگاه‌های اقتصادی ایران با ترکیبی از مشکلات داخلی و خارجی مواجه هستند. تحریم‌های بین‌المللی به‌شدت بر فعالیت‌های تجاری و صادراتی آنها تاثیر گذاشته و دسترسی به بازارهای جهانی و منابع مالی را محدود کرده است. در داخل کشور، نوسانات شدید نرخ ارز، تورم بالا و بی‌ثباتی اقتصادی، برنامه‌ریزی و پیش‌بینی را برای بنگاه‌ها دشوار کرده است. مشکلات نقدینگی و افزایش هزینه‌های تولید به دلیل افزایش قیمت مواد اولیه و انرژی، به‌خصوص برای بنگاه‌های کوچک و متوسط، چالش‌برانگیز شده است.

مالیات‌های سنگین و پیچیدگی‌های قوانین مالیاتی نیز به این مسائل افزوده‌اند. مشکلات نظام بانکی، از جمله نرخ‌های بهره بالا و عدم تمایل بانک‌ها به ارائه وام به بخش خصوصی، به کاهش سرمایه‌گذاری و توسعه بنگاه‌ها منجر شده است. محدودیت‌های اینترنتی و دسترسی به فناوری‌های جدید، توان رقابتی آنها را کاهش می‌دهد. در نهایت، ریسک‌های سیاسی و امنیتی نیز چشم‌انداز اقتصادی را تیره کرده و سرمایه‌گذاری را پرخطر ساخته است.

محسن جلال‌پور، رئیس سابق اتاق ایران معتقد است، در فاصله ۱۱ ماه از ابتدای امسال تاکنون، تکانه‌های متعددی به اقتصاد نحیف کشور وارد شده است؛ از حمله اسرائیل به سفارت ایران در سوریه و سقوط هلی‌کوپتر رئیس‌جمهوری سابق و همراهانش تا بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید و دلار ۹3هزارتومانی. او تاکید می‌کند که نااطمینانی بزرگ‌ترین رنج حال‌حاضر بنگاه‌های اقتصادی کشور است و آسیب به زیرساخت‌های اقتصادی کشور به حدی است که تداوم این وضعیت در بلندمدت و حتی میان‌مدت امکان‌پذیر نیست.

📌متن کامل را در سایت تجارت فردا مطالعه کنید.

#تجارت_فردا
@tejaratefarda


قاتل مغزی

▪️امروز عزیزی از دست دادیم. جوانی 46 ساله که داماد خانواده خواهرم بود.
آقا مجتبی در مرداد 1357 در یک روز گرم تابستانی به دنیا آمد و در آخرین روز بهمن 1403 در یک روز سرد زمستانی از میان ما رفت.
مردی دوست داشتنی و بسیار مبادی آداب که همه فکر و ذکرش، خانواده‌اش بودند.

▪️با شنیدن خبر درگذشت این جوان دوست داشتنی، یاد 200 تا 300 انسانی افتادم که روزانه در ایران به دلیل سکته مغزی، در بیمارستان بستری می‌شوند یا جان خود را از دست می‌دهند.

▪️آن طور که آمارها
می‌گویند، سکته مغزی دومین عامل مرگ و میر بعد از بیماری‌های قلبی-عروقی است. انگار سکته مغزی در کشور ما حدود ۱.۵ برابر متوسط جهانی است.
سن سکته مغزی هم حدود ۱۰ سال پایین‌تر از متوسط جهانی برآورد می‌شود. در حالی که متوسط سن سکته مغزی در جهان بین ۷۵ تا ۸۵ سال است، این عدد در کشور ما به ۶۵ تا ۷۰ سال می‌رسد.

▪️ظاهرا روزانه ۲۵۰ تا ۳۰۰ نفر در ایران دچار سکته مغزی می‌شوند، که به این معناست که سالانه بیش از ۱۵۰ هزار نفر به این مشکل دچار می‌شوند. از این تعداد، حدود ۵۰ هزار نفر زیر ۷۰ سال و ۱۲ هزار نفر زیر ۵۰ سال هستند.
پزشکان می‌گویند؛ عواملی مانند فشار خون بالا، دیابت، چاقی، مصرف سیگار، کم‌تحرکی، مصرف بی‌رویه نمک و چربی، و استرس‌های مزمن از عوامل اصلی افزایش ریسک سکته مغزی در ایران شناخته می‌شوند.
عزیزی که خانواده خواهرم از دست دادند، مشمول هیچ‌کدام از این موارد نبود جز یک مورد؛ زیاد نگران بود و خیلی استرس داشت.
اگر از فشار خون و چاقی و زیان‌های سیگار و دیابت و الکل جان سالم در ببرید، گرفتار فشار استرس‌ و نگرانی‌ و فشارهای روانی خواهید شد. مراقب خودتان باشید.

☑️محسن جلال‌پور

@mohsenjalalpour


دور باطل

🔹 کرمان هنوز از شوک پرپر شدن دختران فرزانه‌اش در حادثه واژگونی اتوبوس خارج نشده است. این حادثه اولین نبود و متاسفانه آخرین هم نخواهد بود. معمولا در چنین شرایطی، تقصیرها گردن جاده و اتوبوس و راننده می‌افتد و دولت ماموریت اصلی خود، یعنی صیانت از منافع ملی و جان و مال مردم را به فراموشی می‌سپرد؛ انگار در این حوادث مسوولیتی ندارد.

🔹متاسفانه نهادهای دولتی نسبت به رخدادها بی‌تفاوت هستند تا زمانی که حادثه‌ای جانکاه رخ دهد و افکار عمومی برانگیخته شود. آن‌گاه این فرشته مهربان، با سینه‌ای چاک‌چاک به میدان می‌آید، مقصریابی آغاز می‌شود، محکمه و پلیس به کار می‌افتند و بر طبل بگیروببند می‌کوبند تا توفانی به پا کنند و غبار هیجان افکار عمومی را پشت اقدام‌های صوری خود پنهان کنند. اما پس از این هیاهو، این تراژدی به دکانی برای مداخله‌گری بیشتر تبدیل می‌شود، بی‌آنکه به بهبود وضعیت مردم یا رفع مشکلات واقعی منجر شود. هر کس در بخشی از نظام حکمرانی، مسوولیت را گردن دیگری می‌اندازد و مداخله را سهم خود می‌داند.

🔹حادثه واژگونی اتوبوس حامل دانش‌آموزان نخبه کرمانی نیز از همین قاعده پیروی کرده و مشمول همین رویه شده است. وزارت راه ادعا دارد که شرکت حمل‌ونقل مقصر است؛ زیرا از اتوبوس بدون معاینه فنی یا راننده‌ای غیرحرفه‌ای و ناکارآمد استفاده کرده است. به این ترتیب از فردا، ماموران به تدوین دستورالعمل‌های جدید و بگیروببند گاراژداران و رانندگان مشغول می‌شوند. به ظاهر برای اصلاح واقعی اما در نتیجه، برای تعریف‌ قلم‌های طلایی و رانت‌‌های جدید. چه کسی لایق مجوز است و چه کسی نیست؟ نظارت ما صواب‌اندیشانه و استصوابی است، نه استحسابی.

🔹پلیس ادعا می‌کند در اوج کارآمدی و فداکاری عمل کرده و تا پای جان از جاده و راننده مراقبت کرده است. اما مقصر را خودروسازان غیراستاندارد و وزارت راه می‌داند که جاده‌ای امن و استاندارد نساخته است. به این ترتیب از فردا، شماره‌گذاری متوقف می‌شود، برخورد با خودروسازان بی‌کیفیت شدت می‌گیرد و رانندگان متخلف با شدت بیشتری مجازات می‌شوند. قوه قضائیه نیز با اطلاعیه دادستان و اعلام جرم، به دنبال یافتن عاملان ترک فعل است. در این میان، سایر نهادهای دولتی نیز برای گریز از پاسخ‌گویی، دور جدیدی از مداخلات را آغاز می‌کنند.

سازمان ملی استاندارد مدعی است که وزارت صمت توانایی تولید خودروی ایمن ندارد. این سازمان یک‌شبه استانداردهای ۸۵گانه را به ۱۲۰گانه ارتقا می‌دهد، استانداردهای اروپایی را با ترجمه‌ای ناقص به احکام اجباری تبدیل می‌کند و حتی تولید معدود خودروهای تجاری را که از تحریم‌ها جان سالم به در برده‌اند، متوقف می‌کند. آیا این اقدامات واقعا به بهبود وضعیت کمک می‌کند؟

🔹در تصادف سال۱۳۹۲ که اتوبوس‌ها در جاده قم آتش گرفتند، استانداردهای اجباری صنعت خودرو از ۶۳گانه به ۸۵گانه افزایش یافت؛ اما هیچ‌گاه بررسی نشد که آیا نسبت کشته‌شدگان به مجموع حوادث رانندگی (شاخص جهانی مورد تایید سازمان بهداشت جهانی) بهبود یافته است یا خیر؟ این استانداردها که اغلب روی کاغذ باقی می‌مانند، به دکانی برای مداخله‌گری تبدیل شده‌اند. خودروسازان تجاری کوچک و متوسط که تحت فشار تحریم‌ها هستند، هدف این استانداردها قرار گرفته‌اند و تولیدشان متوقف شده است. نتیجه؟ امروز یک اتوبوس بین‌شهری ۳۰میلیارد تومان و یک مینی‌بوس بیش از ۷میلیارد تومان قیمت دارد، اگر اصلا در دسترس باشد. این وضعیت، حمل‌ونقل عمومی بین‌شهری ایران را ناکارآمد و قفل کرده است.

دستاورد این مداخلات چیست؟ نوسازی ناوگان متوقف شده، فرسودگی خودروها دوچندان شده و مداخله‌گران تنها به سود خود اندیشیده‌اند.
اما سوال این است که چه باید کرد؟

ادامه سرمقاله را در سایت روزنامه دنیای اقتصاد مطالعه کنید.


☑️ محسن جلال‌پور

@mohsenjalalpour

20 last posts shown.