عقل سرخ | مهدي محمدي


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: not specified


مشاور رییس مجلس در امور راهبردی
@aqlesorkh

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
not specified
Statistics
Posts filter


Forward from: مدرسه شهید سلیمانی
به اطلاع اعضای محترم کانال می رساند دوره نخست سلسله درس های جنگ شناختی در مدرسه مطالعات امنیت ملی شهید سلیمانی با تدریس آقای دکتر مهدی محمدی از روز جمعه 3 اسفند 1403 در روزهای جمعه ساعت 10/30 تا 12 آغاز خواهد شد.
















به این ترتیب گام دوم نیز شکست خورد و راهبرد آنها به جای اینکه به شکاف در ایران بیفزاید و رویارویی سیاسی و اجتماعی را تشدید کند، عملا به متحد شدن کشور حول نظر رهبری انجامید. اینکه با وجود این حجم از مشکلات اقتصادی، در زمانی چنین کوتاه، همسویی قابل توجه سیاسی و اجتماعی در ایران آن هم بر سر یک مسئله عمیقا چالش برانگیز رخ می دهد، از دید من، به معنای آن است که ایران بازی راهبردی در مقابل ترامپ را تا اینجا برده است. اگر خردمندی در تیم ترامپ وجود داشته باشد تحولات همین چند روز کافی است تا دریابند که ارزیابی هایی که صهیونیست ها به آنها می دهند و راه هایی که پیش پای آنها می گذارند، بیشتر عملیات روانی است تا تحلیل، و دام است تا راه حل.
اکنون ترامپ باید تصمیم بگیرد که چه می خواهد بکند. اگر هدف او سخت تر کردن مواضع ایران و رویارویی با آن است، راه همین است که می رود. کسی در ایران برای قاتل خویش سوت و کف نخواهد زد. اما اگر در پی آن است که آنطور که ادعا می کند تنش با ایران را تشدید نکند و نهایتا راه حلی بیابد، نخستین گام این است که از «اسراییلیزه شدن سیاست امریکا درباره ایران» جلوگیری کند و محاسباتی را که به عنوان «اطلاعات ارزیابی شده» به او ارائه کرده اند، به روز رسانی نماید. تصور ایران ضعیف و متفرق، دامی است که اسراییلی ها پیش روی دولت ترامپ پهن کرده اند و تحولات همین یک هفته کافی است که ماهیت این دام آشکار شده باشد.
از این سو، در ایران، ما نباید گام اول را گام آخر تصور کنیم. اینکه با امریکا مذاکره نمی کنیم و باور نداریم که چنین مذاکره ای راه حل مشکلات اقتصادی است، گام اول است نه گام آخر. مردم می پرسند -وحق دارند بپرسند- که آن راه حل داخلی که قرار است مشکلات را حل کند، کجاست، چه کسی یا کسانی مسئولیت آن را به عهده دارند و تا چه حد با جدیت در حال پیگیری است؟ همانطور که مذاکره با امریکا مشکل ایران را حل نمی کند، نفی مذاکره با امریکا نیز نقطه ای نیست که قرار باشد کشور در آن متوقف شود. بلافاصله باید وارد قدم بعدی شد و آن چیزی نیست جز نشان دادن اراده ای قاطع و مصمم برای حل مشکلات مردم است بی آنکه به کسی مانند ترامپ امید بسته شده باشد.
بی تعارف، اکنون چنین اراده قاطع و مصممی دیده نمی شود. مطالبه رهبر انقلاب از مسئولان به اینکه با امریکا مذاکره نکنند خلاصه نمی شود، بلکه ایشان در همه این سال ها نخستین مطالبه گر و مدعی آن بوده اند که باید گام هایی اساسی به نفع مردم برداشته شود و بخش مهم امکان ها و اختیارات خویش را برای تسهیل این موضوع به دولت ها واگذار کرده اند.
همانقدر که در سمت دشمن تلاش برای «تغییر محاسبه» لازم است، در سمت مسولان در ایران نیز تلاش برای «تغییر الگوی حکمرانی» ضروری است. این دو یک باید در یک بسته مکمل کنار هم قرار بگیرد تا بتواند گامی به جلو برداشت. اگر چنین شود می توان از دل تهدید فعلی فرصتی بیرون کشید والا تضمینی نیست که چالش ها بیشتر نشود و بر تهدیدها نیفزاید.
@mahdi_mohammadi61


دوباره محاسبه کنید
مهدی محمدی

روزنامه وطن امروز
22 بهمن 1403

چند روز گذشته، بی اغراق، از حیث هماوردی استراتژیک میان ایران و امریکا، روزهایی کم مانند در تاریخ سال های اخیر بوده است. یک هفته پیش، وقتی نتانیاهو می خواست وارد واشینگتن شود، احتمالا ارزیابی که به دولت امریکا ارائه کرد این بود که ایران ضعیف شده و در آستانه کوتاه آمدن است؛ فقط لازم است ترامپ را مصمم و سرسخت ببیند. این ارزیابی، که یکی دو ماه است به تحلیل مسلط صهیونیست ها تبدیل شده، موجب شد ترامپ -با کارسازی مشاور امنیت ملی اش- یادداشتی را امضا کند که هدف آن «برداشتن گام آخر» به درخواست نتانیاهو بود.
صهیونیست ها در ماه های گذشته کمپینی را کلید زده اند که هدف آن انتشار تحلیل های غلط درباره محاسبات ایران در میان بازیگران دیگر است. درست مانند سال 1401 که دوره افتاده بودند وبه کشورها می گفتند «حکومت ایران در آستانه سقوط است فقط باید یک قدم دیگر بردارید»، این بار هم با همه توان سعی می کنند به دیگران بقبولانند که نظام ایران در آستانه تغییر راهبرد اساسی است، فقط باید فشار را روی آن تشدید کرد.
ترامپ و دولت او احتمالا نخستین قربانی کمپین این بودند. ترامپ با وجود اینکه کم و بیش می داند هدف نهایی نتانیاهو چیزی جز کشاندن او به درگیری با ایران نیست، در مقابل این ارزیابی تسلیم شد و سندی را امضا کرد که در واقع شلیک به پای دولت خود او بود. برای ایران، معنای این سند آن بود که نتیجه هر نوع مذاکره از قبل معلوم است و بنابراین اساسا دلیلی برای مذاکره باقی نمی ماند. ضمنا، پذیرش مذاکره به معنای تایید تحلیل های سوگیرانه ای است که صهیونیست ها به ترامپ ارائه کرده اند و لذا منجر به تشدید فشار خواهد شد، به جای آنکه روزنه ای به سمت راه حل بگشاید.
رهبر انقلاب به مثابه یک بازیگر استراتژیک، در این جنگ محاسباتی، مهره خود را به بهترین وجه ممکن حرکت داد. اگر کسانی تصور می کنند ایران حس ضعف دارد و در نتیجه در آستانه تغییر محاسبات راهبردی خویش است، نخستین گام این است که این محاسبه اصلاح شود. نه فقط امریکا و صهیونیست ها، بلکه انتظار بسیاری دیگر در گوشه و کتنار جهان -پس از رویدادهای حدود یک سال گذشته- احتمالا این بود که ایران این بار دیگر مذاکره مستقیم را خواهد پذیرفت و همانطور که هاکان فیدان -که ظاهرا وزیر خارجه ترکیه است اما در واقع یکی از مشاوران اصلی صهیونیست ها و امریکا در امور مرتبط با ایران محسوب می شود- زمانی گفته دیگر قصد ندارد در منطقه راه سابق را ادامه بدهد. رهبر معظم انقلاب به محاسبات دشمن یک ضربه اساسی وارد کرد و نشان داد که این تحلیل ها عمیقا نادرست است، و محاسبات راهبردی ایران تحت فشار تغییر نمی کند. ضمن اینکه اگر مبنای مذاکره سندی است که ترامپ امضا کرده، اساسا چیزی برای مذاکره باقی نمی ماند.
در گام بعد، تقریبا بلافاصله، صهیونیست ها که عملا با یک غافلگیری مواجه شده و لاجرم در معرض این سوال ترامپ قرار گرفته بودند که «چرا نتیجه برعکس شد»، تلاش خود را بر ایجاد شکاف درون ایران متمرکز کردند. هم شکاف میان مردم و نظام و هم شکاف درون نظام. باز هم احتمالا، ارزیابی که صهیونیست ها ترویج می کردند این بوده که مردم ایران ناراحت و ناراضی هستند و نفی صریح مذاکره مستقیم با امریکا می تواند نقطه آغاز التهابات اجتماعی در ایران باشد. دولت نیز، لااقل در برخی لایه ها، مذاکره را یک ابزار مهم برای خود می داند و در نتیجه به محروم شدن از آن واکنشی تند و واگرایانه نشان خواهد داد. گرچه در ساعات نخستین، خرده واکنش هایی شکل گرفت اما چندان طول نکشید که روشن شد در این مورد هم برآورد اسراییل ساده اندیشانه بوده است. جامعه ایران سخت درگیر مشکلات اقتصادی است اما هیچ موج بزرگ اجتماعی در دفاع از مذاکره با امریکا درون آن شکل نگرفت چرا که اساسا در ذهن این جامعه، تجربه موفقی از حل مشکلات اقتصادی در اثر مذاکره یا توافق با امریکا وجود ندارد. ترامپ و صهیونیست ها توقع زبانه کشیدن شعله ای را داشتند که خود پیش از این، آن را با قدرت تمام خفه کرده بودند و این واقعیتی است که خود را به عیان ترین شکل ممکن در راهپیمایی 22 بهمن نشان داد. درون دولت نیز، منصفانه باید گفت، عاقلانه ترین و هوشمندانه ترین موضع ممکن اتخاذ شد. بویژه رییس جمهور و وزیر خارجه با خردمندی نشان دادند که نیک می دانند دشمن در پی چیست و چگونه باید در مقابل آن ایستاد.


Forward from: روزنامه وطن امروز
📍 دوباره محاسبه کنید

📝 مهدی محمدی: چند روز گذشته، بی‌اغراق، از حیث هماوردی استراتژیک میان ایران و آمریکا، روزهایی کم‌مانند در تاریخ سال‌های اخیر بود. یک هفته پیش، وقتی نتانیاهو می‌خواست وارد واشنگتن شود، احتمالا ارزیابی‌ای که به دولت آمریکا ارائه کرد، این بود که ایران ضعیف شده و در آستانه کوتاه آمدن است. این ارزیابی موجب شد ترامپ - با کارسازی مشاور امنیت ملی‌اش- یادداشتی را امضا کند که هدف آن «برداشتن گام آخر» درخواست نتانیاهو بود.

ترامپ با وجود اینکه کم و بیش می‌داند هدف نهایی نتانیاهو چیزی جز کشاندن او به درگیری با ایران نیست، در مقابل این ارزیابی تسلیم شد و سندی را امضا کرد که در واقع شلیک به پای دولت خودش بود. برای ایران، معنای این سند آن بود که نتیجه هر نوع مذاکره از قبل معلوم است، بنابراین اساسا دلیلی برای مذاکره باقی نمی‌ماند.

اگر مبنای مذاکره سندی است که ترامپ امضا کرده، اساسا چیزی برای مذاکره باقی نمی‌ماند. در گام بعد، تقریبا بلافاصله صهیونیست‌ها که عملا با یک غافلگیری مواجه شده و لاجرم در معرض این سوال ترامپ قرار گرفته بودند که «چرا نتیجه برعکس شد»، تلاش خود را بر ایجاد شکاف درون ایران متمرکز کردند؛ هم شکاف میان مردم و نظام و هم شکاف درون نظام.

جامعه ایران سخت درگیر مشکلات اقتصادی است اما هیچ موج بزرگ اجتماعی در دفاع از مذاکره با آمریکا درون آن شکل نگرفت، چرا که اساسا در ذهن این جامعه، تجربه موفقی از حل مشکلات اقتصادی بر اثر مذاکره یا توافق با آمریکا وجود ندارد.

اگر خردمندی در تیم ترامپ وجود داشته باشد تحولات همین چند روز کافی است تا دریابند ارزیابی‌هایی که اسرائیل به آنها می‌دهند و راه‌هایی که پیش پای آنها می‌گذارند، بیشتر عملیات روانی است تا تحلیل، و دام است تا راه‌حل.

همانطور که مذاکره با آمریکا مشکل ایران را حل نمی‌کند، نفی مذاکره با آمریکا نیز نقطه‌ای نیست که قرار باشد کشور در آن متوقف شود. بلافاصله باید وارد قدم بعدی شد و آن چیزی نیست جز نشان دادن اراده‌ای قاطع و مصمم برای حل مشکلات مردم، بی‌آنکه به کسی مانند ترامپ امید بسته شده باشد.

همانقدر که در سمت دشمن تلاش برای «تغییر محاسبه» لازم است، در سمت مسؤولان در ایران نیز تلاش برای «تغییر الگوی حکمرانی» ضروری است. این دو باید در یک بسته مکمل کنار هم قرار بگیرد تا بتوان گامی به جلو برداشت.

- متن کامل یادداشت را بخوانید:
🔗 http://vatanemrooz.ir/newspaper/page/4252/1/298770/0

✉️ @vatanemrooz


Forward from: روزنامه وطن امروز
📰 صفحه نخست وطن امروز

📅 ۲۳ بهمن ۱۴۰۳

✉️ @vatanemrooz | vatanemrooz.ir












فرض کنید مذاکره کردیم. چه خواهد شد؟

فرض کنید همین الان تصمیم به مذاکره با ترامپ گرفته ایم. بیایید ببینیم کم و بیش چه اتفاقی خواهد افتاد.
قبل از هر چیز امریکا و خصوصا اسراییل اینگونه جمع بندی خواهند کرد که این محصول ضعف ایران و نشان دهنده موفقیت راهبرد خشن نتانیاهو در یک سال و نیم گذشته است. در نتیجه، بدیهی ترین اتفاقی که خواهد افتاد این است که درخواست ها از ایران در همان دقیقه اول مذاکرات، فرسنگ ها فراتر از موضوع هسته ای خواهد رفت.
بعد، چون ارزیابی طرف مقابل این است که فشار موثر بوده، همزمان با مذاکره، فشار تشدید خواهد شد. همین حالا هم که ترامپ ظاهرا از مذاکره حرف می زند، در عمل، سیاست ضربه زدن به فروش نفت و کاهش اساسی درآمدهای ایران را بیش از یک ماه است شروع کرده است. حرف از مذاکره و فشار در عمل، تثبیت خواهد شد.
بنابراین تا اینجا، پذیرش مذاکرات رسمی و علنی هیچ فایده ای جز تایید راهبرد فشار و افزایش انگیزه طرف های مقابل برای تشدید آن نخواهد داشت. اگر طرف مقابل جمع بندی کند با فشار می تواند تصمیم های امنیت ملی در ایران را جابجا کند، از همان ساعت اول مذاکره مرده است.
در گام بعد، وقتی شما در چنین شرایطی وارد مذاکره شدید، فشارها به شیوه عجیب و غریبی -شبیه آنچه در یادداشت امنیت ملی ترامپ آمده- تشدید خواهد شد. این تلقی که ایران ضعیف شده و اکنون بهترین زمان برای به تسلیم کشاندن ایران است، باعث می شود بده بستان در مذاکره معنای خود را از دست بدهد. رسما باج خواهند خواست.
بویژه در چنین شرایطی اساسا معنا نخواهد داشت که توقع داشته باشیم تحریم ها حتی اندکی تعدیل شود. دشمنی که حس می کند تحریم ایران به مذاکره کشانده، چرا باید آن را تعدیل کند؟ آیا منطقی نیست که تحریم ها را تشدید کند تا مذاکره تبدیل به تسلیم شود؟ پذیرش مذاکره تحت این شرایط، منتفی کردن مبنای تعدیل تحریم هاست.
قدم بعدی را هم می دانیم. اسراییلی ها خواهند گفت معلوم شد راهی که تا حال آمده ایم درست بوده و باید کار را تمام کنیم. به این ترتیب، بدیهی ترین اتفاقی که خواهد افتاد این است که ترامپ را وادار خواهند کرد شروط مذاکرات را بسیار سخت گیرانه کند. چیزهای بسیار بیشتری خواهند خواست و چیزهای بسیار کمتری خواهند داد. همان بازی که که از ابتدا دنبالش بودند.
همزمان با همه اینها یک بازی بزرگ هم در داخل کشور اجرا خواهد شد. مردم منتظر خواهند ماند ببینند نتیجه مذاکره چه می شود و در نتیجه عمده فعالیت های اقتصادی به تعلیق می رود. احتمالا بخشی از مسئولان اجرایی هم با فرض اینکه توافق حتمی است، کارها را زمین می گذارند و به جای عمل به وظایفشان با ادعای اینکه کشور قابل اداره نیست، برای توافق لابی خواهند کرد.
نتیجه چه خواهد شد؟ وارد مذاکره شده اید اما چیزی برای توافق وجود ندارد. طرف مقابل به جای اینکه حسن نیت شما را درک کند، نتیجه خواهد گرفت که ضعیف و شکننده شده اید. مسئولان کار نخواهند کرد و مردم هم در انتظاری بی حاصل خواهند ماند. آیا این چیزی است که دنبال آن هستیم؟
قضیه البته می تواند خیلی از این بدتر شود. وقتی شرطی شدگی جامعه و انتظار مسئولان از حد گذشت، تازه وقت آن می رسد که پروژه های جدید امتحان شود. تحت آن شرایط حتما کسانی در امریکا و اسراییل خواهند بود که استدلال کنند یک ضربه نظامی و امنیتی بزرگ می تواند ایران را در مذاکرات کاملا تسلیم کند. طبیعی نیست؟
من ادعا نمی کنم این شبیه سازی تمام و کمال درست است اما واقعیت این است که از هر سناریوی دیگری با تجربه ما سازگارتر است. آیا کسانی ادعا می کنند این بار تجربه متفاوتی رخ خواد داد؟ خب باید استدلال کنند. من استدلالی ندیده ام.
موضع رهبر انقلاب مبتنی بر این تجربه زیسته و بسیاری اطلاعات و تحلیل های دیگر است که لابد ما از آن پاک بی خبریم. سیاستگذاری امنیت ملی نه جای لجبازی است و نه جای خوش خیالی. در اینجا سخت باید هوشیار و واقع بین بود و آیت الله خامنه ای نشان داده عمیقا چنین است.
و نهایتا آیا نتیجه همه اینها این است که باید ایستاد و هیچ کاری نکرد؟ این نتیجه گیری بسیار خام است. نتیجه گیری درست این است: در مقابل امریکای ترامپ باید راهبرد بسیار پیچیده تری داشت و من فکر می کنم رهبری حتما چنین راهبردی دارد. همیشه آنچه دیگران در آینه صافی ندیده اند او در خشت خام دیده است.
این ما هستیم که باید کار خود را درست انجام بدهیم. رهبری نشان داده کارش را بلد است.
@mahdi_mohammadi61

18 last posts shown.