Forward from: کانال اختصاصی رضا نصری
ترجمه مقاله در نشریه «The Hill» آمریکا:
ایران در حال فروپاشی نیست!
رضا نصری
حقوقدان بینالمللی و تحلیلگر سیاست خارجی
در فضای سیاستگذاری واشنگتن، روایتهای غالب اغلب جایگزین تحلیلهای دقیق میشوند، بهویژه وقتی پای ایران در میان است. با روی کار آمدن مجدد رئیسجمهور ترامپ، سه برداشت نادرست در فضای سیاسی آمریکا بر سر زبانها افتاده است: نخست آنکه ایران بهخاطر عقبنشینیهای حزبالله آنقدر تضعیف شده که دیگر اهمیتی ندارد؛ دوم اینکه ایران چنان درمانده است که ممکن است بهعنوان آخرین راه، بهدنبال سلاح هستهای برود؛ و سوم اینکه دولت ایران در آستانهی فروپاشی است.
این ادعاها—که عمدتاً از منابع اسرائیلی نشئت میگیرند که سالهاست به دنبال مواجههی نظامی میان ایران و آمریکا هستند —واقعیت را تحریف کرده و ممکن است دولت جدید ایالات متحده را به خطاهای محاسباتی خطرناکی سوق دهند. چنین برداشتهای اشتباهی میتواند سیاستگذاران را به دستکم گرفتن هزینههای واقعی جنگ، ایجاد احساس فوریت کاذب برای اقدام پیشدستانه و برآورد نادرست از تابآوری و ثبات سیاسی ایران وادارد و در نهایت، سیاستها را به سوی «رژیم چنج» سوق دهد.
متأسفانه این تصویر تحریفشده تنها در میان تندروترین چهرههای سیاست خارجی آمریکا محدود نمانده است. «ریچارد هاس» در مقالهای با عنوان «فرصت ایران» در فارن افرز مینویسد: «ایران ضعیفتر و آسیبپذیرتر از هر زمان دیگری در چند دههی اخیر است.» همچنین، «دنیس راس» در واشنگتن پست ادعا میکند که اسرائیل در شب ۲۶ اکتبر ۲۰۲۴ «۹۰ درصد توانایی تولید موشکهای بالستیک ایران» را از بین برده است. هر دوی این نظرات، برای توجیه امکانپذیر بودن اقدام نظامی علیه ایران مطرح میشوند.
شگفتآورتر، موضع وزیر خارجه، «مارکو روبیو» در جلسهی تأیید صلاحیت اوست؛ جایی که وی بر ادعای وجود فاصلهی میان مردم و دولت ایران تأکید کرد و کاهش یارانههای انرژی را نشانگر تضعیف تهران دانست. این در حالی است که بحث اصلاحات یارانهای در ایران بیش از سه دهه است که جریان دارد و عمدتاً بازتابدهندهی برنامهریزی اقتصادی بلندمدت است، نه نشانهی شکنندگی سیاسی.
فقدان روابط رسمی دیپلماتیک بین واشنگتن و تهران، این سوءتفاهمها را تشدید میکند. ایران از سال ۱۹۸۰ تاکنون در آمریکا نمایندگی مستقیم ندارد و برای معدود امور کنسولی به سفارت پاکستان متکی است. همزمان، نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد در نیویورک با محدودیتهای جدی مواجه است که دامنهی تحرکات دیپلماتهای ایرانی و تعامل آنها با سیاستگذاران آمریکایی، رسانهها و اندیشکدهها را بهشدت محدود میسازد.
برخلاف کشورهایی که در واشنگتن سفارت و شبکههای لابی دارند، ایران عملاً از ابزار چندانی برای مقابله با اطلاعات نادرست یا بیان روایتهای خود برخوردار نیست. این وضعیت زمانی وخیمتر میشود که تحلیلگران و صاحبنظرانی که از رویکردهای دیپلماتیک یا متوازن در سیاست ایران-آمریکا حمایت میکنند، غالباً زیر فشار گروههای اپوزیسیون جمهوری اسلامی در خارج از ایران قرار میگیرند؛ گروههایی که، با داشتن مواضع بهشدت ضدحکومتی، گفتمان مرتبط با ایران را برای پیشبرد اهداف سیاسی مغرضانه خود هدایت میکنند.
سیاستگذاران آمریکایی که بهدنبال تعیین راهبرد در قبال ایران هستند، باید به این خلأ اطلاعاتی توجه داشته باشند. برخلاف ادعای تضعیف ایران، این کشور همچنان بازیگری قدرتمند با ظرفیتهای دفاعی گسترده و نفوذ ژئوپلیتیک چشمگیر است. جمعیت نزدیک به ۹۰ میلیون نفر، فناوری نظامی پیشرفته و کنترل بر تنگههای راهبردی سبب شده که ایران بتواند بر پایهی منابع داخلی و جغرافیای راهبردی خود اتکا کند.
در واقع، توانمندی دفاعی و بازدارندگی ایران هیچگاه منحصر به اتکا بر بازیگران غیر دولتی نظیر حزبالله نبوده است. ایران بهعنوان یک قدرت منطقهای دارای حاکمیت، میتواند با تمام ابزارهای یک دولت مستقل وارد عمل شود و هرگونه درگیری نظامی با آن، ریسک بالایی برای ثبات منطقه و پیامدهای اقتصادی جهانی در پی خواهد داشت.
ایران کشوری کهن است که طی قرنها در برابر دگرگونیهای ژئوپلیتیک و فشارهای خارجی ایستادگی کرده و به سطح چشمگیری از تابآوری دست یافته است. در چهار دههی گذشته، ایران در یک محیط امنیتی پرتنش با انواع تهدیدها دستوپنجه نرم کرده است: از حضور گستردهی نیروهای آمریکایی در خلیج فارس و جنگ هشتساله با عراق گرفته تا عملیاتهای مخفی، تحریمهای اقتصادی، ترور مقامات ارشد، جنگ روانی و کارزار «فشار حداکثری» دولت اول ترامپ. واکنش ایران به تهاجم آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳، تسریع تلاشهای دفاعی و سرمایهگذاری وسیع در توسعهی موشکها، پهپادها و زیرساختهای مستحکم بوده است؛ اقداماتی که قدرت حفظ حاکمیت ایران را تقویت کردهاند.
ایران در حال فروپاشی نیست!
رضا نصری
حقوقدان بینالمللی و تحلیلگر سیاست خارجی
در فضای سیاستگذاری واشنگتن، روایتهای غالب اغلب جایگزین تحلیلهای دقیق میشوند، بهویژه وقتی پای ایران در میان است. با روی کار آمدن مجدد رئیسجمهور ترامپ، سه برداشت نادرست در فضای سیاسی آمریکا بر سر زبانها افتاده است: نخست آنکه ایران بهخاطر عقبنشینیهای حزبالله آنقدر تضعیف شده که دیگر اهمیتی ندارد؛ دوم اینکه ایران چنان درمانده است که ممکن است بهعنوان آخرین راه، بهدنبال سلاح هستهای برود؛ و سوم اینکه دولت ایران در آستانهی فروپاشی است.
این ادعاها—که عمدتاً از منابع اسرائیلی نشئت میگیرند که سالهاست به دنبال مواجههی نظامی میان ایران و آمریکا هستند —واقعیت را تحریف کرده و ممکن است دولت جدید ایالات متحده را به خطاهای محاسباتی خطرناکی سوق دهند. چنین برداشتهای اشتباهی میتواند سیاستگذاران را به دستکم گرفتن هزینههای واقعی جنگ، ایجاد احساس فوریت کاذب برای اقدام پیشدستانه و برآورد نادرست از تابآوری و ثبات سیاسی ایران وادارد و در نهایت، سیاستها را به سوی «رژیم چنج» سوق دهد.
متأسفانه این تصویر تحریفشده تنها در میان تندروترین چهرههای سیاست خارجی آمریکا محدود نمانده است. «ریچارد هاس» در مقالهای با عنوان «فرصت ایران» در فارن افرز مینویسد: «ایران ضعیفتر و آسیبپذیرتر از هر زمان دیگری در چند دههی اخیر است.» همچنین، «دنیس راس» در واشنگتن پست ادعا میکند که اسرائیل در شب ۲۶ اکتبر ۲۰۲۴ «۹۰ درصد توانایی تولید موشکهای بالستیک ایران» را از بین برده است. هر دوی این نظرات، برای توجیه امکانپذیر بودن اقدام نظامی علیه ایران مطرح میشوند.
شگفتآورتر، موضع وزیر خارجه، «مارکو روبیو» در جلسهی تأیید صلاحیت اوست؛ جایی که وی بر ادعای وجود فاصلهی میان مردم و دولت ایران تأکید کرد و کاهش یارانههای انرژی را نشانگر تضعیف تهران دانست. این در حالی است که بحث اصلاحات یارانهای در ایران بیش از سه دهه است که جریان دارد و عمدتاً بازتابدهندهی برنامهریزی اقتصادی بلندمدت است، نه نشانهی شکنندگی سیاسی.
فقدان روابط رسمی دیپلماتیک بین واشنگتن و تهران، این سوءتفاهمها را تشدید میکند. ایران از سال ۱۹۸۰ تاکنون در آمریکا نمایندگی مستقیم ندارد و برای معدود امور کنسولی به سفارت پاکستان متکی است. همزمان، نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد در نیویورک با محدودیتهای جدی مواجه است که دامنهی تحرکات دیپلماتهای ایرانی و تعامل آنها با سیاستگذاران آمریکایی، رسانهها و اندیشکدهها را بهشدت محدود میسازد.
برخلاف کشورهایی که در واشنگتن سفارت و شبکههای لابی دارند، ایران عملاً از ابزار چندانی برای مقابله با اطلاعات نادرست یا بیان روایتهای خود برخوردار نیست. این وضعیت زمانی وخیمتر میشود که تحلیلگران و صاحبنظرانی که از رویکردهای دیپلماتیک یا متوازن در سیاست ایران-آمریکا حمایت میکنند، غالباً زیر فشار گروههای اپوزیسیون جمهوری اسلامی در خارج از ایران قرار میگیرند؛ گروههایی که، با داشتن مواضع بهشدت ضدحکومتی، گفتمان مرتبط با ایران را برای پیشبرد اهداف سیاسی مغرضانه خود هدایت میکنند.
سیاستگذاران آمریکایی که بهدنبال تعیین راهبرد در قبال ایران هستند، باید به این خلأ اطلاعاتی توجه داشته باشند. برخلاف ادعای تضعیف ایران، این کشور همچنان بازیگری قدرتمند با ظرفیتهای دفاعی گسترده و نفوذ ژئوپلیتیک چشمگیر است. جمعیت نزدیک به ۹۰ میلیون نفر، فناوری نظامی پیشرفته و کنترل بر تنگههای راهبردی سبب شده که ایران بتواند بر پایهی منابع داخلی و جغرافیای راهبردی خود اتکا کند.
در واقع، توانمندی دفاعی و بازدارندگی ایران هیچگاه منحصر به اتکا بر بازیگران غیر دولتی نظیر حزبالله نبوده است. ایران بهعنوان یک قدرت منطقهای دارای حاکمیت، میتواند با تمام ابزارهای یک دولت مستقل وارد عمل شود و هرگونه درگیری نظامی با آن، ریسک بالایی برای ثبات منطقه و پیامدهای اقتصادی جهانی در پی خواهد داشت.
ایران کشوری کهن است که طی قرنها در برابر دگرگونیهای ژئوپلیتیک و فشارهای خارجی ایستادگی کرده و به سطح چشمگیری از تابآوری دست یافته است. در چهار دههی گذشته، ایران در یک محیط امنیتی پرتنش با انواع تهدیدها دستوپنجه نرم کرده است: از حضور گستردهی نیروهای آمریکایی در خلیج فارس و جنگ هشتساله با عراق گرفته تا عملیاتهای مخفی، تحریمهای اقتصادی، ترور مقامات ارشد، جنگ روانی و کارزار «فشار حداکثری» دولت اول ترامپ. واکنش ایران به تهاجم آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳، تسریع تلاشهای دفاعی و سرمایهگذاری وسیع در توسعهی موشکها، پهپادها و زیرساختهای مستحکم بوده است؛ اقداماتی که قدرت حفظ حاکمیت ایران را تقویت کردهاند.