Forward from: منــ❤ـو تـــ❤ـو وعشق
#پارت172❌❌🔞
+تنبیه یعنی فیزیکی، شما با دوتا حرف و داد چیزییاد نمیگیری!
هر چند تا الان حتی فیزیکی هم بهت آسون گرفتم.
شاید باید یکم بیشتر مارکام و تو دید میزاشتم، که علاوه بر خودت، بقیه همبفهمن تو کی!
بد تر از موج گرما و برانگیختگی که جس میگرد، حس های خودش هم هی بهم میریخت.
منظورش از مارکا هم وحشی گری خودش و گرگش بود که هنوز جای ردشان روی رانش مانده بود!
تقلای بیشتری کرد و صورت سرخ شده اش به اطراف چرخاند
_خیل...خیلی بی حیا و پرویی!
ولم کن.
اصن هر کاری میخوای برو بکن،.
بزار برم.
جوری باسنش را داخل دستش چلانده که دردش زانویش را سست کرد:
+منتظر دستور تو بودم بچه!
من هر کاری که بخواممیکنم، حتی هر کی رو که دوست داشته باشم!
بدجنسانهگفت و نفسش را فوت کرد
خلاصی از دستش نداشت.
عین زنجیر احاطه اش کرده بود و جوری به دیوار چسباندش که حتی راه نفسش بسته شد و....
https://t.me/+Za0g2ojMgUw4ODY8
گرگینه ی دورگه ای که جفت کوچولویش و هر شب با تنبیه....🔞
+تنبیه یعنی فیزیکی، شما با دوتا حرف و داد چیزییاد نمیگیری!
هر چند تا الان حتی فیزیکی هم بهت آسون گرفتم.
شاید باید یکم بیشتر مارکام و تو دید میزاشتم، که علاوه بر خودت، بقیه همبفهمن تو کی!
بد تر از موج گرما و برانگیختگی که جس میگرد، حس های خودش هم هی بهم میریخت.
منظورش از مارکا هم وحشی گری خودش و گرگش بود که هنوز جای ردشان روی رانش مانده بود!
تقلای بیشتری کرد و صورت سرخ شده اش به اطراف چرخاند
_خیل...خیلی بی حیا و پرویی!
ولم کن.
اصن هر کاری میخوای برو بکن،.
بزار برم.
جوری باسنش را داخل دستش چلانده که دردش زانویش را سست کرد:
+منتظر دستور تو بودم بچه!
من هر کاری که بخواممیکنم، حتی هر کی رو که دوست داشته باشم!
بدجنسانهگفت و نفسش را فوت کرد
خلاصی از دستش نداشت.
عین زنجیر احاطه اش کرده بود و جوری به دیوار چسباندش که حتی راه نفسش بسته شد و....
https://t.me/+Za0g2ojMgUw4ODY8
گرگینه ی دورگه ای که جفت کوچولویش و هر شب با تنبیه....🔞