♦️در پاسخ به نقد مجدد آقای محمودی /۱
✍افشین بدری
۱۵ اسفند ۱۴۰۳
۱) مضحک بودن مواضع سازمان ملل، به معنای مضحک بودن «اصول حقوق بین الملل» نیست.
آقای محمودی تفاوت بین این دو( سازمان ملل و حقوق بین الملل) را خلط کرده اند.
سازمان ملل در موارد متعدد و بسیار مهمی، عملکرد «منفی» داشته است و انتقاد به این عملکرد به معنای نفی حقوق بینالملل نیست.
بلکه ناظر بر عملکرد «سازمان ملل» است که معمولا نقش بازوی حمایتی قدرتهای مسلط را ایفا می کند.
آقای محمودی از عدم اقدام قاطع سازمان ملل سخن می گوید در حالی این مغلطه آشکار است: نادیده گرفتن نقش مهم این سازمان در حمایت اشکار از دستگاههای آدم کشی نظام های مسلط را به «ضعف عملکرد» تعبیر کردن، مغلطه هولناکی ست که آقای محمودی مرتکب می شوند. بعنوان مثال در نزدیک ترین فاصله ها نسبت به ما، کشتار ۱۹۸۲ دجیل و قتل عام ۱۹۹۹ جنوب عراق، با چه واکنشی از سازمان ملل مواجه شد؟ در مورد قتل عام ۱۹۹۹ آیا آمریکا محدودیت پروازی هلیکوپترهای جنگی عراق را برای انجام عملیات سرکوب مرتفع نکرد؟ آیا طی این کمک آشکار به ماشین سرکوب صدام سازمان ملل کمترین واکنشی به آمریکا نشان داد؟ پرهیز از اطاله کلام مانع از ذکر موارد متعدد دیگر می شود اما عملکرد جانبدارانه سازمان ملل را در حد « عملکرد ضعیف» توصیف کردن یعنی فروکاهیدن فاجعه.
۲) آقای محمودی معلوم نیست از خودمختاری یک اقلیم و تبعات سیاسی _اجتماعی آن چه برداشتی دارند. اما مسئله فراتر از آن است که این سان فورمالیته شود: بحث تایوان، کریمه، ایرلند، کردستان عراق و....موضوع مناقشات بسیار مهم هر منطقه ایست. چطور آمریکا فرمول تجزیه را برای تایوان و کریمه می پیچد ولی دیده بان حقوق بشر همان سازمان ملل، مواجهه نظامی دولت مرکزی ایران با تحرکات جدایی طلبان کرد و عرب و ترک را به انحا مختلف محکوم می کند؟ چنین سازمانی چه محلی از حیثیت دارد؟
به نظر می رسد عرق میهن دوستی که در آقای محمودی و اینجانب هم هست و خطر تجزیه محتمل، مانع از بررسی مسئله اوکراین با استناد به پایه های تاریخی و درک تفاوت آن با شرایط اقوام ایرانی شده است.
کریمه، در تمام تاریخ خود تبعیت استعماری داشته و عمدتا خودمختار بوده است. در ۱۹۵۴ توسط هیئت رییسه شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی به اوکراین منتقل شد و هرگز جزو ذاتی اوکراین نبوده. اما اقلیم های خوزستان کردستان، آذربایجان، خراسان، سیستان و بلوچستان، هرمزگان و بوشهر در تمام درازای تاریخ هم به لحاظ نژادی، فرهنگی و هم سیاسی بخش ثابت حاکمیت ایران بوده اند اگر چه در برهه هایی که کلیت ایران تحت حکومت نیرانی قرار گرفت، اما همیشه این مناطق ایرانی بوده اند و نه تنها از جایی به ایران ملحق نشدند بلکه بخش به جا مانده از خاک ایران هستند. به لحاظ تاریخی چهارگوشه ایران کاهش یافته در حالی که در خصوص کریمه، اوکراین با الحاق کریمه به آن، دچار افزایش سرزمینی آنهم به واسطه سیاست خروشچف شده است. یعنی حق حاکمیت ایران بر حدود خود ذاتی و تاریخی ست و جدایی آن توجیه منطقی ندارد. بلکه اگر روند تاریخ مطمح نظر باشد تا زمان ساسانیان هم که برگردیم همین است.
تبعیت از دول مرکزی، باید ناظر بر اجزائ تاریخی لاینفک باشد.
استقلال کریمه و «حق انتخاب» اتصال با انفصا آن، « بدیهیست» زیرا جزئ لاینفک اوکراین نیست آن گونه که کیف هست. ولی مناطق جدا شده ما، جزئ تاریخی و ثابت کشور ما هستند.
۳) جناب محمودی و انکار بدیهیات : حضور آمریکا در هزاران هزار کیلومتر دورتر از خاک سرزمینی اش را اقدام پیشگیرانه میداند و آنرا با اقدام دفاعی روسیه در سرحدات سرزمینش، قیاس می نماید! خطر استقرار ناتو، بعنوان یک نیروی بیگانه در مرز روسیه، با سلاح هسته ای تخیلی صدام در هزاران کیلومتر دورتر از آمریکا را، دو خطر همانند می داند!
خطرات قرار نیست فقط مستقیم باشند بلکه کافی ست با درجه بالایی «محتمل» باشند تا سبب اقدام پیشگیرانه شوند. ناتو در پاسخ به پیمان ورشو تشکیل شد. با فروپاشی شوروی پیمان ورشو منحل شد اما ناتو باقی ماند. روسیه خواستار انحلال آن شد که قبول نکردند. خواستار عضویت در ناتو شد تا بدین وسیله از خطر آن در امان باشد آنهم پذیرش نشد. قرار بود توسط زلنسکی تا سرحدات روسیه گسترش یابد. عقل سلیم چه خطری را حدس می زند؟؟
اما صدام که نفت را با غذا معاوضه می کرد و حتا سلاح شیمیایی را از غرب میخرید و تولید کننده نبود چقدر احتمال داشت سلاح هسته ای داشته باشد؟ پس کار سرویس های اطلاعاتی چیست؟ عجب آنکه آقای محمودی، میان خطر بالقوه و خطر دروغین فرق نمی گذارد!!
ادامه دارد.👇👇👇
#چپ
#ترامپ
#روسیه
#اوکراین
#افشین_بدری
#سعید_الهیاری
#ولادیمیر_زلنسکی
@NewHasanMohaddesi
✍افشین بدری
۱۵ اسفند ۱۴۰۳
۱) مضحک بودن مواضع سازمان ملل، به معنای مضحک بودن «اصول حقوق بین الملل» نیست.
آقای محمودی تفاوت بین این دو( سازمان ملل و حقوق بین الملل) را خلط کرده اند.
سازمان ملل در موارد متعدد و بسیار مهمی، عملکرد «منفی» داشته است و انتقاد به این عملکرد به معنای نفی حقوق بینالملل نیست.
بلکه ناظر بر عملکرد «سازمان ملل» است که معمولا نقش بازوی حمایتی قدرتهای مسلط را ایفا می کند.
آقای محمودی از عدم اقدام قاطع سازمان ملل سخن می گوید در حالی این مغلطه آشکار است: نادیده گرفتن نقش مهم این سازمان در حمایت اشکار از دستگاههای آدم کشی نظام های مسلط را به «ضعف عملکرد» تعبیر کردن، مغلطه هولناکی ست که آقای محمودی مرتکب می شوند. بعنوان مثال در نزدیک ترین فاصله ها نسبت به ما، کشتار ۱۹۸۲ دجیل و قتل عام ۱۹۹۹ جنوب عراق، با چه واکنشی از سازمان ملل مواجه شد؟ در مورد قتل عام ۱۹۹۹ آیا آمریکا محدودیت پروازی هلیکوپترهای جنگی عراق را برای انجام عملیات سرکوب مرتفع نکرد؟ آیا طی این کمک آشکار به ماشین سرکوب صدام سازمان ملل کمترین واکنشی به آمریکا نشان داد؟ پرهیز از اطاله کلام مانع از ذکر موارد متعدد دیگر می شود اما عملکرد جانبدارانه سازمان ملل را در حد « عملکرد ضعیف» توصیف کردن یعنی فروکاهیدن فاجعه.
۲) آقای محمودی معلوم نیست از خودمختاری یک اقلیم و تبعات سیاسی _اجتماعی آن چه برداشتی دارند. اما مسئله فراتر از آن است که این سان فورمالیته شود: بحث تایوان، کریمه، ایرلند، کردستان عراق و....موضوع مناقشات بسیار مهم هر منطقه ایست. چطور آمریکا فرمول تجزیه را برای تایوان و کریمه می پیچد ولی دیده بان حقوق بشر همان سازمان ملل، مواجهه نظامی دولت مرکزی ایران با تحرکات جدایی طلبان کرد و عرب و ترک را به انحا مختلف محکوم می کند؟ چنین سازمانی چه محلی از حیثیت دارد؟
به نظر می رسد عرق میهن دوستی که در آقای محمودی و اینجانب هم هست و خطر تجزیه محتمل، مانع از بررسی مسئله اوکراین با استناد به پایه های تاریخی و درک تفاوت آن با شرایط اقوام ایرانی شده است.
کریمه، در تمام تاریخ خود تبعیت استعماری داشته و عمدتا خودمختار بوده است. در ۱۹۵۴ توسط هیئت رییسه شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی به اوکراین منتقل شد و هرگز جزو ذاتی اوکراین نبوده. اما اقلیم های خوزستان کردستان، آذربایجان، خراسان، سیستان و بلوچستان، هرمزگان و بوشهر در تمام درازای تاریخ هم به لحاظ نژادی، فرهنگی و هم سیاسی بخش ثابت حاکمیت ایران بوده اند اگر چه در برهه هایی که کلیت ایران تحت حکومت نیرانی قرار گرفت، اما همیشه این مناطق ایرانی بوده اند و نه تنها از جایی به ایران ملحق نشدند بلکه بخش به جا مانده از خاک ایران هستند. به لحاظ تاریخی چهارگوشه ایران کاهش یافته در حالی که در خصوص کریمه، اوکراین با الحاق کریمه به آن، دچار افزایش سرزمینی آنهم به واسطه سیاست خروشچف شده است. یعنی حق حاکمیت ایران بر حدود خود ذاتی و تاریخی ست و جدایی آن توجیه منطقی ندارد. بلکه اگر روند تاریخ مطمح نظر باشد تا زمان ساسانیان هم که برگردیم همین است.
تبعیت از دول مرکزی، باید ناظر بر اجزائ تاریخی لاینفک باشد.
استقلال کریمه و «حق انتخاب» اتصال با انفصا آن، « بدیهیست» زیرا جزئ لاینفک اوکراین نیست آن گونه که کیف هست. ولی مناطق جدا شده ما، جزئ تاریخی و ثابت کشور ما هستند.
۳) جناب محمودی و انکار بدیهیات : حضور آمریکا در هزاران هزار کیلومتر دورتر از خاک سرزمینی اش را اقدام پیشگیرانه میداند و آنرا با اقدام دفاعی روسیه در سرحدات سرزمینش، قیاس می نماید! خطر استقرار ناتو، بعنوان یک نیروی بیگانه در مرز روسیه، با سلاح هسته ای تخیلی صدام در هزاران کیلومتر دورتر از آمریکا را، دو خطر همانند می داند!
خطرات قرار نیست فقط مستقیم باشند بلکه کافی ست با درجه بالایی «محتمل» باشند تا سبب اقدام پیشگیرانه شوند. ناتو در پاسخ به پیمان ورشو تشکیل شد. با فروپاشی شوروی پیمان ورشو منحل شد اما ناتو باقی ماند. روسیه خواستار انحلال آن شد که قبول نکردند. خواستار عضویت در ناتو شد تا بدین وسیله از خطر آن در امان باشد آنهم پذیرش نشد. قرار بود توسط زلنسکی تا سرحدات روسیه گسترش یابد. عقل سلیم چه خطری را حدس می زند؟؟
اما صدام که نفت را با غذا معاوضه می کرد و حتا سلاح شیمیایی را از غرب میخرید و تولید کننده نبود چقدر احتمال داشت سلاح هسته ای داشته باشد؟ پس کار سرویس های اطلاعاتی چیست؟ عجب آنکه آقای محمودی، میان خطر بالقوه و خطر دروغین فرق نمی گذارد!!
ادامه دارد.👇👇👇
#چپ
#ترامپ
#روسیه
#اوکراین
#افشین_بدری
#سعید_الهیاری
#ولادیمیر_زلنسکی
@NewHasanMohaddesi