♦️ ایران کجاست /۱
✍دکتر سیدعبدالمجید الهامی۱۵ اسفند ۱۴۰۳
🔸
توضیح: در مقالهای ارسالی به کانال بحث بر سر نام ایران و اطلاق آن بر جغرافیای فعلی و ادعای انکه دارای قدمت طولانی و چند هزاره ساله دانستند. مقالهی جهت ارائه نطر دیگر است. بعضی از باشندگان پان فارسیست و مورخین معاصر ایرانی و نویسندگان تاریخ، ایرانی و بیگانه، نام ایران را دارای قدمت طولانی می دانند. در اینجا سوالی پیش میآید: نام ایران از کجا آمده؟ آیا این نام واقعی است؟ سند و ادلهی آنان چیست؟
بعد از قرون پیاپی که نام سرزمین ایران در افواه بین المللی«پرشین» بوده به یکباره در عهد رضا شاه سال ۱۳۱۴ شمسی به پیشنهاد سعید نفیسی و پیگیری محمدعلی فروغی کشور به تسمیه ایران نامگذاری شد.
حال سوال مهم دیگر مطرح است: چگونه این نامگذاری شده و ایران واقعی به کجا اطلاق می شد؟ بارها پرسیده شد که لغت ایران از کجا آمده و معنای آن چیست؟ چرا فردوسی در اشعار خود با ایران علیه گیلانیان و مازندرانیان میجنگد؟ مگر آنها ایرانی نبوده اند؟ یا چرا کردها را دیو مینامد؟ مگر آنها ساکن ایران نبودند؟ یا چرا اهواز و پارسیان را از ایران جدا میداند؟ مگر پارسی ایرانی نیست؟ مدافعان نام ایران با استناد به شاهنامه این نظریه را ارائه دادند و بیان کردند که نام واقعی کشور ایران این گونه میدانند.
در جستجو و تحقیقی که انجام گرفت و با مراجعه به شاهنامه مشاهد شد، نام ایران برگرفته از حدود دیگر منطقه است. در حدود و مرز ایران واقعی از اشعار فردوسی و مورخان یونانی باستان تشخیص داده می شود: ۹۵ درصد شهرها موجود در آن متعلق به منطقه فعلی افغانستان است.
با توجه به اینکه نام افغانستان قدمتی بیش از ۱۵۰ سال ندارد؛ با یک تحقیق ساده در مورد نام قدیم افغانستان میتوان ملاحظه کرد که در نوشتههای مورخان یونانی هر کجا به کلمه آریانا به زبان یونانی و ایران به زبان فارسی برخورد شده مقصود افغانستان است و هر کجا به پرسه یا پرشین به یونانی برخورد میشود، مقصود ایران فعلی است.
درحقیقت ایران کشوری بوده با ۹۵ درصد شهرهای افغانستان بهعلاوه طوس و نیشابور و سیستان. پس میتوان نتیجه گرفت که نام ایران متعلق به جغرافیای فعلی نیست. با جعل نام ایران در عهد پهلوی اول و خطایی که پانفارسیستها نمودند. شعرا و نویسندگانی مثل فردوسی، رودکی، فارابی، بیرونی، ابن سینا و غیرو هم از این کشور بهشمار میروند و حتی زبان دری (فارسی فعلی) که متعلق به این محدوده بود نیز به نام کشور جدید ایران سند زده شده است.
در صورتی که بهخوبی می دانیم زبان ساسانیان پهلوی و زبان هخامنشیان عیلامی بوده که به هیچ وجه شباهتی با زبان دری (فارسی فعلی) ندارد و حتی نمی توان یک جمله از زبان پهلوی ساسانی را فهمید. در زبان پهلوی ساسانی اِران به داخل مرز و اَنِیران به خارج مرز گفته می شد و بیشتر معنای مرزی و فرامرزی می دهد که بکلی با معنی لغت ایران و طرز تلفظ آن متفاوت است. حال به حدود ایران در اشعار فردوسی توجه کنید.
هران شهر کز مرز ایران نهی
بگو تا کنیم آن ز ترکان تهی
وز آباد و ویران و هر بوم و بر
که فرمود کیخسرو دادگر
از ایران بکوه اندر آید نخست
در غرچگان از بر بوم بست
دگر طالقان شهر تا فاریاب
همیدون در بلخ تا اندر آب
دگر پنجهیر و در بامیان
سر مرز ایران و جای کیان
دگر گوزگانان فرخنده جای
نهادست نامش جهان کدخدای
دگر مولیان تا در بدخشان
همینست ازین پادشاهی نشان
فروتر دگر دشت_آموی و زم
که با شهر ختلان براید برم
چه شگنان وز ترمذ ویسه گرد
بخارا و شهری که هستش بگرد
همیدون برو تا در سغد نیز
نجوید کس آن پادشاهی بنیز
وزان سو که شد رستم گرد سوز
سپارم بدو کشور نیمروز
ز کوه و ز هامون بخوانم سپاه
سوی باختر برگشاییم راه
بپردازم این تا در هندوان
نداریم تاریک ازین پس روان
ز کشمیر و زکابل و قندهار
شما را بود آن همه زین شمار
اگر کسی آشنایی اندکی با نقشه جغرافیایی شهری وسیاسی افغانستان امروزی داشته باشد متوجه می شود که شهرها ومناطقی که در این شعر به عنوان شهرها ونواحی ایران ذکر شده مانند غرچگان، بُست، طالقان، بلخ، فاریاب، مرو، کابل، قندهار، نیمروز، بامیان، پنجهیر، اندرآب، بدخشان و...همگی در قلمرو افغانستان امروز قرار دارند.
از این روست که نواحی کنونی کشور ایران در شاهنامه جز ایران نیستند، مثل مازندران و نبردهایش با ایران، که فردوسی به نقل قتل و غارت مازندران توسط لشکر ایران می پردازد:
کمر بست و رفت از بر شاه گیو
ز لشکر گزین کرد گردان نیو
بشد تا در شهر مازندران
ببارید شمشیر و گرز گران
زن و کودک و مرد با دستوار
نیافت از سر تیغ او زینهار
همی کرد غارت همی سوخت شهر
بپالود بر جای تریاک زهر
#ایران
#افغانستان
#عبدالمجید_الهامی
@NewHasanMohaddesi