🔸🔸🔸بازخورد🔸🔸🔸
♦️[خاطراتی در بارهی شریعتی]
✍دکتر عبدالمجید الهامی
۲۶ آذر ۱۴۰۳
دکتر محدثی عزیز خاطره ای از دیدار با جناب استاد اشکوری بازگو کردند و شرایط سخت دهه ۶۰ ونام شریعتی ودوستداران او را توصیف کردند که واقعا سخت بود. جناب اشکوری هم به ان پاسخ دادند ویادی از ان نمودند. بنده هم بد ندیدم تا خاطری از ان دوران را بیان کنم. که در دوره تحصیل دانشگاه با بازگو کردن مکرر نام دکتر شریعتی در سخنان خود بچه های بسیجی را واداشت تا عنوان کنند اگر نام شریعتی بار دیگر ببری از پله های دانشگاه به پایین پرت می شوی این یاداشت در سال ۹۸ نگاشته شده است.
هفتاد سالگی اندیشه آزادگی
سال های۵۹و۶۰ با نام جناب اشکوری بعنوان نماینده آشنا شدم وایشان را با صفت طیف شریعتی وبازرگان شناختم، این بماند تا سال۷۰ و آشنای با مجله احیا وروشنگریها ایشان وبعد مجله ایران فردا که در سال۷۱ تاسیس شد وجناب اشکوری از موسسان اصلی و از اعضای شورای سردبیری آن بود.
این مجله با هدایت مهندس سحابی وایشان خط فکری جدیدی که غیبت آن در آن سالها محسوس بود را پایه گذاشتند وپایه گذار واساس بوجود آمدن طیف بزرگ یا نحله ملی مذهبی با نماد ایران فردا شد. از این طریق آبشخور فکری ما نسل سرگردان در وادی ایران همانند کرات به دور هسته ی سخت جذب نمود وبنیان گذار اندیشه ی شد که تا بامروز تلؤلو آن نمایان وآشکاراست.
با جناب اشکوری اول بار در سال۷۷ در اهواز و در منزل خود که میزبان ایشان بودم از نزدیک آشنا شدم. در آن سال به مناسبت بزرگداشت دکتر شریعتی مراسمی در اهواز برگزار کردیم و از آقای اشکوری بعنوان رئیس دفتر اندیشه های شریعتی دعوت کردیم تا سخنران اصلی این مراسم باشند که با روی گشاده علیرغم مشکلات پذیرفتند البته در آن مراسم هم جناب تقی رحمانی دعوت داشتند. آقای رحمانی جزو دفتر اندیشه های دکتر شریعتی و هیآت تحریریه ایران فردا بودند.
آقای اشکوری از صبح در منزل ما حضور به هم رساندند وبخاطر گرمای طاقت فرسای اهواز و اینکه ایشان به دیابت مبتلا بودند وانسولین مصرف می کردند، گرمای اهواز هم شدیدا طاقت فرسا وقابل تحمل نبود مزید علت سختی شرایط بود، اما جناب اشکوری اظهار ناراحتی نمی کردند. از صبح هم در منزل برنامه خصوصی با اعضای جمعیت ملی مذهبی اهواز بود، آقای اشکوری به گفتگو با دوستان پرداختند.
بعد از ناهار متوجه شدیم سالنی را که به اینکار اختصاص داده بودیم مجوز آن از طرف نیروهای امنیتی لغو شده و از برگزاری جلسه سخنرانی در آن مکان ممانعت شده، سریعا جای دیگر با وساطت مالک آن که دوستم بود و برای جشن های عروسی اختصاص داشت واجاره می داد با این بهانه که جشن فارغ التحصیلی دانشجویان وقرار است چند استاد در اینجا سخنرانی کنند را اجاره کردم البته مالک از اصل کار خبر نداشت که بعدا برای او مشکل ساز شد.
سخنرانی در آنجا شروع شد ودانشجویان و مردم هم بعدا با اطلاع رسانی به محل آمدند و جناب اشکوری سخنرانی خویش را شروع کردند و به پایان رسانند و متعاقب آن هم جناب رحمانی سخنرانی نمودند. در این اثنا بنده بین سالن و محوطه بیرونی سالن در رفته آمد بودم چون نیروهای امنیتی بعد از لحظاتی متوجه اصل موضوع شده و در تکاپوی ممانعت از سخنرانیها بر آمدند. با هر تلاش وسعی که بود توانستیم جلسه را بدون تنش وآشوب به پایان برسانیم.
همان شب جناب اشکوری به تهران عزیمت کردند. جناب رحمانی و دوست مشترک و ملی مذهبی ما جناب لدونی یادش بخیر که الان در امریکا هستند وبا همدیگر جمعیت اهواز را می گرداندیم به اتفاق آقای رحمانی به سمت شهرکرد واصفهان عزیمت کردند. فردای آن روز من ماندم دایره اماکن و نیروی انتظامی وسین جین های آنان و پلمپ آن محل که به هر طریقی بود آن را از پلمپ در آوردیم ودردسر فراوانی برای مالک آن ایجاد کرد.
این اولین دیدار حضوری من با جناب اشکوری بود دیداری پر از خاطره، البته بعدا با استاد در منزلشان در سال۸۵ دیداری دیگر داشتم درست بعد از آزادی از زندان به دیدار ایشان شتافتم و بعدها در جلسات ملی مذهبی هم دیدارها بیشتر شد تا آنکه استاد پس از اتفاقات سال ۸۸ به خارج عزیمت کردند. الان هم از طریق فضای مجازی مزاحم ایشان هستم و از ایشان تلمذ بسیار می نمایم ممنون ومتشکر ایشان هستم.
وجود این نازنین برای نسل پرسشگر امروزی و در وادی قلب حقیقت و رویدادهای تاریخی و سیاسی وپرورش اندیشه های نوین وتازه پر اهمیت ولازم است. باید تا می توانیم از این سترگ اندیشه ناب استفاده بهینه نمود برای راه گشایی مسیر حرکت رو به جلوی مملکت ونباید از این امر غفلت نمود اهمیت اساسی این مردان بزرگ این است که باید اندیشه ها را صیقل داد تا نسل جدید پر دانش برآیند.
ادامه 👇👇👇
#علی_شریعتی
#عبدالمجید_الهامی
#یوسفی_اشکوری
@NewHasanMohaddesi
♦️[خاطراتی در بارهی شریعتی]
✍دکتر عبدالمجید الهامی
۲۶ آذر ۱۴۰۳
دکتر محدثی عزیز خاطره ای از دیدار با جناب استاد اشکوری بازگو کردند و شرایط سخت دهه ۶۰ ونام شریعتی ودوستداران او را توصیف کردند که واقعا سخت بود. جناب اشکوری هم به ان پاسخ دادند ویادی از ان نمودند. بنده هم بد ندیدم تا خاطری از ان دوران را بیان کنم. که در دوره تحصیل دانشگاه با بازگو کردن مکرر نام دکتر شریعتی در سخنان خود بچه های بسیجی را واداشت تا عنوان کنند اگر نام شریعتی بار دیگر ببری از پله های دانشگاه به پایین پرت می شوی این یاداشت در سال ۹۸ نگاشته شده است.
هفتاد سالگی اندیشه آزادگی
سال های۵۹و۶۰ با نام جناب اشکوری بعنوان نماینده آشنا شدم وایشان را با صفت طیف شریعتی وبازرگان شناختم، این بماند تا سال۷۰ و آشنای با مجله احیا وروشنگریها ایشان وبعد مجله ایران فردا که در سال۷۱ تاسیس شد وجناب اشکوری از موسسان اصلی و از اعضای شورای سردبیری آن بود.
این مجله با هدایت مهندس سحابی وایشان خط فکری جدیدی که غیبت آن در آن سالها محسوس بود را پایه گذاشتند وپایه گذار واساس بوجود آمدن طیف بزرگ یا نحله ملی مذهبی با نماد ایران فردا شد. از این طریق آبشخور فکری ما نسل سرگردان در وادی ایران همانند کرات به دور هسته ی سخت جذب نمود وبنیان گذار اندیشه ی شد که تا بامروز تلؤلو آن نمایان وآشکاراست.
با جناب اشکوری اول بار در سال۷۷ در اهواز و در منزل خود که میزبان ایشان بودم از نزدیک آشنا شدم. در آن سال به مناسبت بزرگداشت دکتر شریعتی مراسمی در اهواز برگزار کردیم و از آقای اشکوری بعنوان رئیس دفتر اندیشه های شریعتی دعوت کردیم تا سخنران اصلی این مراسم باشند که با روی گشاده علیرغم مشکلات پذیرفتند البته در آن مراسم هم جناب تقی رحمانی دعوت داشتند. آقای رحمانی جزو دفتر اندیشه های دکتر شریعتی و هیآت تحریریه ایران فردا بودند.
آقای اشکوری از صبح در منزل ما حضور به هم رساندند وبخاطر گرمای طاقت فرسای اهواز و اینکه ایشان به دیابت مبتلا بودند وانسولین مصرف می کردند، گرمای اهواز هم شدیدا طاقت فرسا وقابل تحمل نبود مزید علت سختی شرایط بود، اما جناب اشکوری اظهار ناراحتی نمی کردند. از صبح هم در منزل برنامه خصوصی با اعضای جمعیت ملی مذهبی اهواز بود، آقای اشکوری به گفتگو با دوستان پرداختند.
بعد از ناهار متوجه شدیم سالنی را که به اینکار اختصاص داده بودیم مجوز آن از طرف نیروهای امنیتی لغو شده و از برگزاری جلسه سخنرانی در آن مکان ممانعت شده، سریعا جای دیگر با وساطت مالک آن که دوستم بود و برای جشن های عروسی اختصاص داشت واجاره می داد با این بهانه که جشن فارغ التحصیلی دانشجویان وقرار است چند استاد در اینجا سخنرانی کنند را اجاره کردم البته مالک از اصل کار خبر نداشت که بعدا برای او مشکل ساز شد.
سخنرانی در آنجا شروع شد ودانشجویان و مردم هم بعدا با اطلاع رسانی به محل آمدند و جناب اشکوری سخنرانی خویش را شروع کردند و به پایان رسانند و متعاقب آن هم جناب رحمانی سخنرانی نمودند. در این اثنا بنده بین سالن و محوطه بیرونی سالن در رفته آمد بودم چون نیروهای امنیتی بعد از لحظاتی متوجه اصل موضوع شده و در تکاپوی ممانعت از سخنرانیها بر آمدند. با هر تلاش وسعی که بود توانستیم جلسه را بدون تنش وآشوب به پایان برسانیم.
همان شب جناب اشکوری به تهران عزیمت کردند. جناب رحمانی و دوست مشترک و ملی مذهبی ما جناب لدونی یادش بخیر که الان در امریکا هستند وبا همدیگر جمعیت اهواز را می گرداندیم به اتفاق آقای رحمانی به سمت شهرکرد واصفهان عزیمت کردند. فردای آن روز من ماندم دایره اماکن و نیروی انتظامی وسین جین های آنان و پلمپ آن محل که به هر طریقی بود آن را از پلمپ در آوردیم ودردسر فراوانی برای مالک آن ایجاد کرد.
این اولین دیدار حضوری من با جناب اشکوری بود دیداری پر از خاطره، البته بعدا با استاد در منزلشان در سال۸۵ دیداری دیگر داشتم درست بعد از آزادی از زندان به دیدار ایشان شتافتم و بعدها در جلسات ملی مذهبی هم دیدارها بیشتر شد تا آنکه استاد پس از اتفاقات سال ۸۸ به خارج عزیمت کردند. الان هم از طریق فضای مجازی مزاحم ایشان هستم و از ایشان تلمذ بسیار می نمایم ممنون ومتشکر ایشان هستم.
وجود این نازنین برای نسل پرسشگر امروزی و در وادی قلب حقیقت و رویدادهای تاریخی و سیاسی وپرورش اندیشه های نوین وتازه پر اهمیت ولازم است. باید تا می توانیم از این سترگ اندیشه ناب استفاده بهینه نمود برای راه گشایی مسیر حرکت رو به جلوی مملکت ونباید از این امر غفلت نمود اهمیت اساسی این مردان بزرگ این است که باید اندیشه ها را صیقل داد تا نسل جدید پر دانش برآیند.
ادامه 👇👇👇
#علی_شریعتی
#عبدالمجید_الهامی
#یوسفی_اشکوری
@NewHasanMohaddesi