♦️با اکثریت مادون گفتوگو چه کنیم؟ (از مجموعهی چه باید کرد/۱) قسمت اوّل
✍️حسن محدثیی گیلوایی
۲۰ شهریور ۱۴۰۳
سالهای طولانی است که در فضای مجازی (وبلاگ، تلگرام، و اینستاگرام) مینویسم و چندین سال است به پیشنهاد مخاطبان، گروه گفتوگو را در تلگرام راه انداخته ام و نحوهی تعاملات افراد را در این گروه تقریباً هر روز مشاهده میکنم. آنچه در تمام این سالها دیدم، این بود که اکثریت افراد مورد مشاهدهی من در این فضاها، مادون گفتوگو هستند و هنوز به مرحلهی بلوغ گفتوگو نرسیدند.
گفتوگوی افراد با هم در سطوح مختلف نوعی تعامل اجتماعی است. بررسیی انواع تعاملات اجتماعی در ذیل مطالعات جامعهشناختی قرار میگیرد. وقتی در این تعاملات دقت میکنیم درمییابیم که تعاملات گفتوگویی عمر کوتاهی دارند و زنجیرهی تعامل در هر گفتوگو بسیار کوتاه است و از چند رفت و برگشت بالاتر نمیرود. میدانیم که هر تعامل گفتوگویی دستکم دو طرف دارد. در اغلب موارد، افراد فاقد گشودهگی برای گفتوگو هستند. آنهایی هم که واجد حداقلی از گشودهگی به روی دیگری هستند، بهآسانی اقدام به آغازگری نمیکنند. آغازگری برای گفتوگو برای بسیاری از افراد دشوار است. این است که در درون یک گروه مجازی هم که در آن چه بسا افراد چندان هم را نمیشناسند و تعامل بسیار کمهزینهتر است، فقط معدودی از افراد هستند که اقدام به آغازگری میکنند. آغازگری برای گفتوگو نیازمند حداقلی از انرژیی عاطفی است. از این رو، میبینیم که از گروه تقریباً دویست نفری فقط چند نفر آغازگری میکنند و بقیه در سکوت بهسر میبرند.
بسیاری از افرادی که از انرژیی عاطفیی اولیه برای شروع گفتوگو برخوردار اند و آغازگری را انجام میدهند، نگاهشان به دیگری نگاهی از بالا به پایین است. طرف مقابل را در موقعیت فرودستی میبینند و خود را بهمنزلهی فرادستی که واجد حق پیشینیی فرادستی است، تلقّی میکنند. امّا میدانیم که یکی از پیشنیازهای گفتوگو بهرسمیت شناختن دیگری بهمنزلهی طرف برابر با خویش است.
بسیاری از افراد اساساً «دیگری» را بهمنزلهی «دیگری» بهرسمیت نمیشناسند بلکه او را همچون کسی میبینند که میبایست هر چه سریعتر به «ما»ی مورد نظر بپیوندند؛ به ما که اینگونه میاندیشیم یا این منافع خاص را داریم. اینگونه افراد بهنحوی گفتوگو را آغاز می کنند که گویی در مقام داعی (دعوتکننده) قرار گرفته اند. «من با تو گفتوگو میکنم تا تو مثل من فکر کنی و به اردوگاه من بپیوندی یا در جبههی من قرار بگیری»! از این رو خدا نکند دیگری در برابر این دعوت پنهان در گفتوگو مقاومت کند. در همان نخستین رفت و برگشتهای گفتوگو، هیجان افراد بالا میرود و خشم و خشونت چهره مینماید. بهسرعت کلمات از زبان و بیان محترمانه خارج میشوند و هنجارهای زبانیی محترمانه جای خود را به ناهنجاریی زبانی میدهند و خشونت لفظی آغاز میگردد. بیایید به مصادیق یکی از این تعاملات گفتوگویی که بین مخاطبان ام انجام شده، نظر بیاندازیم:
دور اوّل تعامل گفتوگویی:
آغازگر (انتشار جملهای از برتراند راسل): «غیر از تمایلات شدید بشری هیچ معیار اخلاقی وجود ندارد /برتراند راسل)
پاسخگو: جملهی فریبندهای است. لطفاً استدلال کنید بدون اخلاق جوامع چگونه و بر چه سیاقی سامان مییابند؟ یا به بیان ساده: چرا اخلاق ضرورت دارد؟»
دور دوّم تعامل گفتوگویی:
آغازگر پاسخ میدهد: «بهطور مشخص اخلاق و همچنین تمایز بین انسان وحیوان مشتقات دین (ابراهیمی)هستند، وقتی هر کس دین رو میزاره کنار باید چیزهایی هم که ازش گرفته بهش برگردونه.»
پاسخگو ادامه میدهد: در بارهی اخلاق و فلسفهی اخلاق بیشتر بخوانید! حتی فردی مثل نیچه هم اخلاق را رد و نفی نمیکند. اگر دین توانسته باشد به انسانها اخلاقمداری بیاموزد، دست مریزاد دارد. درست نیست با مسائل انسانی و اجتماعی بدون فکر و نیندیشیده و صرفاً واکنشی مواجهه کنیم.»
دور سوّم تعامل گفتوگویی:
آغازگر ادامه میدهد: «در مکتبی که در آن فرقی بین انسان و حیوان نیست و هیچ امر مسلم اخلاقی نداریم حرف از اخلاق نزن».
پاسخگو ادامه میدهد: «کدام مکتب؟ به منابع مربوط مستند کنید!»
دور چهارم تعامل گفتوگویی
آغازگر نوشتهی زیر را از کانال دیگری ارسال میکند و مینویسد: «مکاتب ضد دینی دو سده اخیر در غرب. همچنین بابا داروین هم فراموش نکنید.»
پاسخگو: «این سند نیست. از منابع مکتوب و دیدگاه فیلسوفانی که تصویرشان را وارونه تو پروفایلات گذاشتی استدلال بیار! یاد بگیر ادعا استدلال نیست.»
ادامه دارد. 👇👇👇
🔹تذکّر: دو مفهوم زنجیرهی تعامل و انرژیی عاطفی از من نیست بلکه از جامعهشناس برجستهی امریکایی رندال کالینز است. در ضمن، صحّت انتساب جمله به برتراند راسل باید وارسی شود.
#گفتوگو
#بلوغ_گفتوگو
#تعاملات_گفتوگویی
#اکثریت_مادون_گفتوگو
@NewHasanMohaddesi
✍️حسن محدثیی گیلوایی
۲۰ شهریور ۱۴۰۳
سالهای طولانی است که در فضای مجازی (وبلاگ، تلگرام، و اینستاگرام) مینویسم و چندین سال است به پیشنهاد مخاطبان، گروه گفتوگو را در تلگرام راه انداخته ام و نحوهی تعاملات افراد را در این گروه تقریباً هر روز مشاهده میکنم. آنچه در تمام این سالها دیدم، این بود که اکثریت افراد مورد مشاهدهی من در این فضاها، مادون گفتوگو هستند و هنوز به مرحلهی بلوغ گفتوگو نرسیدند.
گفتوگوی افراد با هم در سطوح مختلف نوعی تعامل اجتماعی است. بررسیی انواع تعاملات اجتماعی در ذیل مطالعات جامعهشناختی قرار میگیرد. وقتی در این تعاملات دقت میکنیم درمییابیم که تعاملات گفتوگویی عمر کوتاهی دارند و زنجیرهی تعامل در هر گفتوگو بسیار کوتاه است و از چند رفت و برگشت بالاتر نمیرود. میدانیم که هر تعامل گفتوگویی دستکم دو طرف دارد. در اغلب موارد، افراد فاقد گشودهگی برای گفتوگو هستند. آنهایی هم که واجد حداقلی از گشودهگی به روی دیگری هستند، بهآسانی اقدام به آغازگری نمیکنند. آغازگری برای گفتوگو برای بسیاری از افراد دشوار است. این است که در درون یک گروه مجازی هم که در آن چه بسا افراد چندان هم را نمیشناسند و تعامل بسیار کمهزینهتر است، فقط معدودی از افراد هستند که اقدام به آغازگری میکنند. آغازگری برای گفتوگو نیازمند حداقلی از انرژیی عاطفی است. از این رو، میبینیم که از گروه تقریباً دویست نفری فقط چند نفر آغازگری میکنند و بقیه در سکوت بهسر میبرند.
بسیاری از افرادی که از انرژیی عاطفیی اولیه برای شروع گفتوگو برخوردار اند و آغازگری را انجام میدهند، نگاهشان به دیگری نگاهی از بالا به پایین است. طرف مقابل را در موقعیت فرودستی میبینند و خود را بهمنزلهی فرادستی که واجد حق پیشینیی فرادستی است، تلقّی میکنند. امّا میدانیم که یکی از پیشنیازهای گفتوگو بهرسمیت شناختن دیگری بهمنزلهی طرف برابر با خویش است.
بسیاری از افراد اساساً «دیگری» را بهمنزلهی «دیگری» بهرسمیت نمیشناسند بلکه او را همچون کسی میبینند که میبایست هر چه سریعتر به «ما»ی مورد نظر بپیوندند؛ به ما که اینگونه میاندیشیم یا این منافع خاص را داریم. اینگونه افراد بهنحوی گفتوگو را آغاز می کنند که گویی در مقام داعی (دعوتکننده) قرار گرفته اند. «من با تو گفتوگو میکنم تا تو مثل من فکر کنی و به اردوگاه من بپیوندی یا در جبههی من قرار بگیری»! از این رو خدا نکند دیگری در برابر این دعوت پنهان در گفتوگو مقاومت کند. در همان نخستین رفت و برگشتهای گفتوگو، هیجان افراد بالا میرود و خشم و خشونت چهره مینماید. بهسرعت کلمات از زبان و بیان محترمانه خارج میشوند و هنجارهای زبانیی محترمانه جای خود را به ناهنجاریی زبانی میدهند و خشونت لفظی آغاز میگردد. بیایید به مصادیق یکی از این تعاملات گفتوگویی که بین مخاطبان ام انجام شده، نظر بیاندازیم:
دور اوّل تعامل گفتوگویی:
آغازگر (انتشار جملهای از برتراند راسل): «غیر از تمایلات شدید بشری هیچ معیار اخلاقی وجود ندارد /برتراند راسل)
پاسخگو: جملهی فریبندهای است. لطفاً استدلال کنید بدون اخلاق جوامع چگونه و بر چه سیاقی سامان مییابند؟ یا به بیان ساده: چرا اخلاق ضرورت دارد؟»
دور دوّم تعامل گفتوگویی:
آغازگر پاسخ میدهد: «بهطور مشخص اخلاق و همچنین تمایز بین انسان وحیوان مشتقات دین (ابراهیمی)هستند، وقتی هر کس دین رو میزاره کنار باید چیزهایی هم که ازش گرفته بهش برگردونه.»
پاسخگو ادامه میدهد: در بارهی اخلاق و فلسفهی اخلاق بیشتر بخوانید! حتی فردی مثل نیچه هم اخلاق را رد و نفی نمیکند. اگر دین توانسته باشد به انسانها اخلاقمداری بیاموزد، دست مریزاد دارد. درست نیست با مسائل انسانی و اجتماعی بدون فکر و نیندیشیده و صرفاً واکنشی مواجهه کنیم.»
دور سوّم تعامل گفتوگویی:
آغازگر ادامه میدهد: «در مکتبی که در آن فرقی بین انسان و حیوان نیست و هیچ امر مسلم اخلاقی نداریم حرف از اخلاق نزن».
پاسخگو ادامه میدهد: «کدام مکتب؟ به منابع مربوط مستند کنید!»
دور چهارم تعامل گفتوگویی
آغازگر نوشتهی زیر را از کانال دیگری ارسال میکند و مینویسد: «مکاتب ضد دینی دو سده اخیر در غرب. همچنین بابا داروین هم فراموش نکنید.»
پاسخگو: «این سند نیست. از منابع مکتوب و دیدگاه فیلسوفانی که تصویرشان را وارونه تو پروفایلات گذاشتی استدلال بیار! یاد بگیر ادعا استدلال نیست.»
ادامه دارد. 👇👇👇
🔹تذکّر: دو مفهوم زنجیرهی تعامل و انرژیی عاطفی از من نیست بلکه از جامعهشناس برجستهی امریکایی رندال کالینز است. در ضمن، صحّت انتساب جمله به برتراند راسل باید وارسی شود.
#گفتوگو
#بلوغ_گفتوگو
#تعاملات_گفتوگویی
#اکثریت_مادون_گفتوگو
@NewHasanMohaddesi