معمولن احساس تنها بودن در جهان با حس نخوتآمیز تکبر و برتری جویی همراه است. من انسانیت را یکسره تحقیر میکنم؛ افراد دور و برم به نظرم پست، زبون، کودن، آزمند، خشن و تنگ نظر میرسند. از تنهایی نمیترسم. آنرا خدایگونه میبینم.
(تونل، ارنستو سوباتو، مصطفی مفیدی)
پ.ن: نویسنده اینجا به خطرناکترین سویهی تنهایی اشاره کرده. آدم تنها به احتمال خیلی زیاد به سمت نخوت و تکبر میره. آدم تنها برای گرفتن زهر تنهایی یه "گور بابای همهی آدمهای آشغال عوضی" ورد زبونشه. این تکبر آخرین سنگر یک فرد تنهاست. نمیشه که آدمها خوب باشن و به من محل ندن. تنها راه کنار اومدن با تنهایی تخریب انسانهاست. بعد وقتی یه جایی در خلوتگاه ذهنش این راز بر او مکشوف میشه که خودش هم جزیی از این نکبت و شرارت جهانه و به هیچ روی مستثنی نیست و تافتهی جدابافته نیست، آخرین سنگرش رو از دست میده و به مرز فروپاشی عصبی نزدیک میشه. خطر جدی انزوا اینه که آدم رو موذیانه به سمت خودبرتربینی سوق میده.
@hafezbajoghli
معمولن احساس تنها بودن در جهان با حس نخوتآمیز تکبر و برتری جویی همراه است. من انسانیت را یکسره تحقیر میکنم؛ افراد دور و برم به نظرم پست، زبون، کودن، آزمند، خشن و تنگ نظر میرسند. از تنهایی نمیترسم. آنرا خدایگونه میبینم.
(تونل، ارنستو سوباتو، مصطفی مفیدی)
پ.ن: نویسنده اینجا به خطرناکترین سویهی تنهایی اشاره کرده. آدم تنها به احتمال خیلی زیاد به سمت نخوت و تکبر میره. آدم تنها برای گرفتن زهر تنهایی یه "گور بابای همهی آدمهای آشغال عوضی" ورد زبونشه. این تکبر آخرین سنگر یک فرد تنهاست. نمیشه که آدمها خوب باشن و به من محل ندن. تنها راه کنار اومدن با تنهایی تخریب انسانهاست. بعد وقتی یه جایی در خلوتگاه ذهنش این راز بر او مکشوف میشه که خودش هم جزیی از این نکبت و شرارت جهانه و به هیچ روی مستثنی نیست و تافتهی جدابافته نیست، آخرین سنگرش رو از دست میده و به مرز فروپاشی عصبی نزدیک میشه. خطر جدی انزوا اینه که آدم رو موذیانه به سمت خودبرتربینی سوق میده.
@hafezbajoghli