اهمیت منتسب بودن به اوغوزخان در میان دولتهای تورکتعصب و احساس تورکگرایی که در دربار ایلخانان و محیط اطراف آن به وجود آمده بود، در آناتولی تا قرن هفدهم به صورت اوغوزگرایی ادامه پیدا کرد. بیان این مطلب که این احساس یکی از عوامل معنوی مهم در پیروزیهای سیاسی عثمانیان به شمار میرفت ، درهرحال عقیده و بینشی نادرست نخواهد بود...
همانگونه که قبلا توضیح داده شد، اساس سلاطین عثمانی به این مسئله که از تبار اوغوزخان و از قبيله «قایی» به شمار می آیند، اهمیت زیادی میدادند. مهر قبيله قایی [IYI] را به عنوان علامت و نشان رسمی خود پذیرفته بودند و شاهزادگان را نیز با نامهایی چون اوغوزخان و قورقوت نامگذاری میکردند.
این مسئله تنها به احساس وابستگی و پیوند این خاندان به اوغوزها ارتباط نداشت، بلکه به حساسیت و علاقه مردم در این خصوص، و رقابت سیاسی موجود در شرق با سلسله قراقوینلوها، به ویژه با آققوینلوها نیز مربوط میگردید. چون همانگونه که قبلا گفته شد، فرمانروایان آققوینلو نیز ادعا میکردند که از نوادگان اوغوزخاناند و بزرگترین این فرمانروایان و رقیب سلطان محمد فاتح، یعنی اوزون حسنبیگ، خود را یگانه فرمانروای تورکان آناتولی میشمرد.
قرار گرفتن فرمانروایی اوغوزها یا تورکها، در دست امرای قبیله قایی موجب گردید آنان به پیش بینی قورقوت آتا [ دده، پیر و ولی بزرگ اوغوزها مبنی بر ادامه فرمانروایی آنها [قاییها] تا روز قیامت به عنوان «پیشگو»، استناد کنند.
همچنین ادعای انتخاب عثمان غازی از طرف امرای اوغوزها به عنوان فرمانروا و نیز قبولاندن این ادعا به جهانشاه قراقوینلو مبنی بر اینکه نسب و تبار سلطان مراد دوم متعبرتر و برتر از نسب خاندان او می باشد، از همین احساس ناشی میشود.
یاووز سلطان سلیم نیز در نامهای که برای تومان (تومن) بیگ سلطان مملوکها فرستاد، نوشته بود که وی جد اندر جد، تا دویست و پنجاه پشت، فرمانروا بوده است. بدین ترتیب، خاندان عثمانی که خود را از تبار و نسل اوغوز خان قلمداد میکرد، حتی در برابر اتباع اصلی اغوزخان، یعنی خانهای کریمه که از نسل چنگیز خان بودند نیز، احساس حقارت نمیکرد.
بدین جهت، دستانها (حماسه های)مذکور، به خاطر موضوعهای مربوط به انساب و نیز حماسههای ددهقورقوت از نظر اینکه عاملی در زنده نگاه داشتن احساس اوغوزگرایی بودند، قابل توجه و اهمیتاند.
چنانکه پیداست یازیجیاوغلو از مؤلفان عثمانی، همان گونه که بحث و فصل مربوط به انساب موجود در جامعالتواریخ را به تورکی ترجمه کرده است، احتمالا برخی اطلاعات مربوط به قورقوت آتا را نیز از بخش مربوط به تاریخ تورکها در همان اثر برگرفته است. میدانیم که مولانا روحی این ترجمه یازیجیاوغلی را به حد کافی مورد استفاده قرار داده است. یازیجی اوغلی، همچنین از اوغوز نامهای به زبان تورکی سخن میگوید که باید همان دستان اوغوز قاغان باشد که در دسترس ماست.
شكرالله، معاصر مؤلف مذکور نیز که در زمان سلطان مراد دوم به عنوان ایلچی نزد جهانشاه قراقوینلو رفت، در تبریز و در دربار جهانشاه، تاریخی از اوغوزها را، به زبان اویغوری، مشاهده کرده بود. ابوبکر تهرانی، مورخ آققوینلوها هم، هنگام نوشتن شجره این خاندان که آن را به اوغوزخان و نوح (ع) رسانده است، بحث مربوط به انساب جامعالتواریخ را مورد استفاده قرار داده است.
به نظر میرسد قاجارها آخرین سلسله ترک نژاد ایران نیز، به اوغوزها که آنها را اجداد و نیاکان خود به شمار میآوردند، توجه و علاقه نشان میدادند. به همین جهت، میرزا ابوالقاسم بحث مربوط به انساب را مأخذ قرار داده، رسالهای درباره طوایف منسوب به قبایل اوغوز که در زمان خود وی در منطقه میان ایران و تورکمنهای ماورای [شرق] خزر بودند، به رشته تحریر درآورده است.
#داستانهای_حماسی_تورک
«فاروق سومئر، اوغوزها (تاریخ، تشکیلات طایفهای و حماسهها)، انتشارات: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، صفحات ۵۴۸ - ۵۴۶»
@TurkUygarligi