فرهنگ، تاریخ و تمدّن تورک


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: Edutainment


این کانال تلاش دارد با نشر مطالبی مفید اعضای خود را در سطحی عمومی و اولیه با فرهنگ، تاریخ و تمدن تورک آشنا کند.

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
Edutainment
Statistics
Posts filter


عصر طلایی تورک

از هزاران سال پیش تا اواخر قرن ١٨ همواره یک ویا چند دولت یا امپراتوری بزرگ تورک بر بخش بزرگی از جهان حاکمیت داشته‌اند.

قرون ۱۵ و ۱۶ از طرف مورخین بعنوان عصر طلایی حاکمیت تورکان بر سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا قلمداد می‌گردد که شواهد حاکی از آنست که تا اواخر قرن ١٧ ادامه داشته است.

این نقشه حدود جغرافیایی سه دولت بزرگ تورک عثمانی، صفوی و بابوری را در اواخر عصر طلایی تورک (قرن ١٧) نشان می‌دهد. البته در دوره مذکور به غیر از این دولتهای بزرگ، دولتهای کوچک دیگری نیز در تورکیستان و سیبری وجود داشتند.

با قدرت پیدا نمودن بریتانیا، ابتدا انگلیسی‌ها به دولت تورک بابوری در هندوستان به سال ۱۸۵۸ میلادی خاتمه دادند. سپس با انواع حیل و سیاستهای مزورانه نهایتاً با کودتای سوم اسفند ١٢٩٩ اصطبل‌دار سفارت انگلیس را بر ایران حاکم کرده و دولت تورک قاجار را ساقط نمودند.

لیکن علیرغم حملات همه‌جانبه متفقین یعنی دول بریتانیا، فرانسه، ایتالیا، روسیه (تا نوامبر ١٩١٧) و... در جنگ جهانی اول برای پایان دادن به حاکمیت تورک‌ها بر آناتولی، اقتدار تورکها با استقرار جمهوری مدرن تورکیه توسط آتاتورک تداوم یافت.

@TurkUygarligi


سخنان آتاتورک درباره وقایع سال ١٩١۵


🔴 قتل عام ارامنه توسط تورک‌ها (ادعای به اصطلاح نسل‌کشی که ادعا می‌شود تورک‌ها انجام داده‌اند) شامل شایعات ساختگی و تعدادی دروغ و تهمت است که قبلاً منتشر شده است. این موارد به هیچ وجه صحت ندارد. برای مستندسازی این حقیقت، با کمال میل می‌پذیریم که کمیته‌های بی‌طرف، امور تحقیق (تحقیق برای افشای حقیقت) را با آزادی کامل در کشور ما انجام دهند.


🔴 شکی نیست که گفته‌ها درباره کشتار ارامنه با حقیقت همخوانی ندارد. برعکس در نواحی جنوبی، ارامنه که با حمایت نیروهای بیگانه مسلح شده بودند با دریافت این حمایت، برای حمله به مسلمانان تشویق شدند. آنها با ایده انتقام، سیاست کشتار و تخریب بی‌رحمانه را در همه جا دنبال می‌کردند. وقوع حوادث فاجعه بار در مرعش (قهرمان ماراش) نیز به همین دلیل بود. ارامنه با حمایت نیروهای خارجی و با استفاده از توپخانه و سلاح‌های سنگین، شهر قدیمی و مسلمان مرعش را ویران کرده بودند. هزاران مادر و کودک بی‌گناه و بی‌پناه تا حد مرگ شکنجه شدند. این ارامنه بودند که مرتکب این جنایت بی‌سابقه تاریخی شدند. مسلمانان فقط برای حفظ ناموس و جان خود مقاومت کردند و از خود دفاع کردند. در جریان نسل کشی مرعش که بیست روز به طول انجامید، آمریکایی‌هایی که همراه مسلمانان در این شهر بودند به دفتر نمایندگی خود در استانبول تلگرافی ارسال کردند که این تلگراف به شکلی غیرقابل انکار، عاملان این فاجعه را آشکار می‌کند.

@TurkUygarligi




نادرشاه، تورکیت و زبان تورکی

نادرشاه ‌شخصا بر تورک بودن خود مباهات و در هر فرصتی بر آن تاکید می‌کرد. نادرشاه ‌واقف بود که‌ تورکیت و داشتن ریشه‌ی تورانی مشترک، حلقه‌ی اتصال واقعی از یک سو بین تورکان ساکن در ایران-آزربایجان-عراق با عثمانلیان، اوزبیکان تورکستان- آسیای میانه ‌و تورکان حاکم بر هند (بابوریان)؛ و از سوی دیگر با تاریخ تورک و گذشته‌ی تورک‌سالار است. از همین رو او خواستار استفاده‌ی ابزاری از این واقعیت به ‌صورت عاملی تعیین کننده‌ در روابط سیاسی- دیپلوماتیک و مناسبات بین المللی دولت افشاری با دولت‌های تورک منطقه‌ بود. هدف نادرشاه‌ از کاربرد کانسپت اصلیت تورکی-ریشه‌ی تورانی مشترک، مجاب ساختن دولت‌های تورک منطقه ‌به ‌ترک مخاصمه‌ و در عوض پذیرفتن متقابل حق حاکمیت سلاطین خویشاوند تورک از سوی یک‌دیگر، مصالحه و نزدیکی و هم‌زیستی و هم‌کاری و هم‌یاری و اتحاد و اتفاق آن‌ها به عنوان فرزندان یک خانواده بود.


نادرشاه ‌مسلط به ‌سه‌ لهجه‌های اساسی زبان تورکی زمانه‌ی خود یعنی تورکی اوغوزی (متداول در جغرافیای دول عثمانلی و افشاری) و تورکی شرقی (جغتایی) بود. یعنی ‌نادرشاه ‌افشار کاملا باسواد در زبان تورکی بود و به ‌تورکی هم می‌نوشت. زبان مکالمه‌ و کاری روزمره‌ی نادرشاه ‌تورکی بود. او در همه‌ی عرصه‌ها و در خطاب به‌ همه‌ از هر ملیت و مذهب، در خطاب به ‌نظامیان و مامورین دیوانی و مقامات دینی و در دیدارهای رسمی ‌و غیر رسمی، در نطق‌ها و سخن‌رانی‌های خود، در مناسبات دیپلوماتیک با سفرا و حکام و سلاطین خارجی منحصرا به‌ زبان تورکی صحبت می‌نمود. او که ‌علاقه‌ای به ‌زبان فارسی نداشت صرفا در اواخر عمر شروع به ‌یادگیری زبان فارسی - شاید من باب تفنن- کرد. نادرشاه‌ هیچ سخن‌رانی و گفته‌ای به ‌زبان فارسی ندارد. آنچه‌ در کتب تاریخ ایرانی و فارسی به ‌نقل از نادرشاه ‌افشار و به ‌زبان فارسی آمده، اکثرا جعلی و بی پایه‌ و در مواردی ترجمه‌ی گفته‌های اصلی وی که ‌به‌ تورکی بودند است.


مشروعیت تورکی و حقانیت حاکمیت تورک‌ها-موغول‌ها بر منطقه:

نادرشاه ‌مانند دیگر سلاطین تورک، بنیان‌های مشروعیت سیاسی خود را از انتساب به‌ طوائف تورک و اسطوره‌های تورک ابن یافث و اوغوزخان و متابعت از تؤره و یاسای تورک – موغول و ... می‌گرفت؛ ‌حاکمیت بر منطقه ‌را حق طبیعی و موهبتی الاهی برای سلاطین تورک –موغول، حاکمیت بر ایران و عراق و ... را حق مشروع تورک، و خود را تالی اوغوزخان، چنگیز و تیمور می‌دانست. تاکید مکرر نادرشاه ‌بر تورکیت و افشاریت و اصلیت و ماهیت تورکی دولت افشاری،... در مکتوبات و وثیقه‌های قورولتای‌های موغان و نجف و ... همه ‌به ‌دلیل مشروعیت‌آوری آن‌ها است.

@TurkUygarligi


۲۳ نیسان (آوریل) از سوی مصطفی کمال آتاتورک، بنیانگذار جمهوری تورکیه با تکیه بر این باور که «کودکان امروز سازندگان فردای کشور هستند» همزمان با تاسیس اولین مجلس (به سال ١٩٢٠) به عنوان «روز حاکمیت ملی و عید کودکان» نامگذاری شد.

این روز تنها عیدی است که در جهان بنام و برای کودکان جشن گرفته می‌شود.

@TurkUygarligi


تورکولوگ کره‌ای: علاقه به زبان تورکی در خاور دور رو به افزایش بوده و در کره‌جنوبی زبان راهبردی است


تورکولوگ اهل کره جنوبی با بیان اینکه زبان تورکی از سال ۲۰۱۶ به‌عنوان «زبان راهبردی» در کره‌جنوبی شناخته شده و دولت پشتیبانی مالی گسترده‌ای از آموزش آن انجام می‌دهد، گفت که علاقه به زبان تورکی و غذاهای تورکی در خاور دور رو به افزایش است.


پروفسور اوه چونگ جین، رئیس بخش مطالعات تورکیه-آذربایجان در دانشگاه زبان‌های خارجی هانکوک کره‌جنوبی اعلام کرد که علاقه به زبان تورکی و غذاهای تورکی در خاور دور رو به افزایش است.

او که برای برگزاری سمینار و کنفرانس‌ به تورکیه سفر کرده است، در گفتگو اظهار داشت: در سخنرانی‌هایم از وزیدن «نسیم تورکی» می‌گویم. تورکیه باید سریال‌ها، فیلم‌ها و موسیقی خود را بیشتر معرفی کند. این نسیم می‌تواند در آسیای میانه و شرق آسیا گسترش یابد، این ظرفیت وجود دارد.

وی با اشاره به اینکه تورکیه در کره‌ جنوبی به‌عنوان «برادر خونی» شناخته می‌شود، از جذابیت پروژه‌ها و روابط اقتصادی دو کشور برای دانشجویان سخن گفت.

او همچنین خاطرنشان کرد که زبان تورکی از سال ۲۰١۶ به‌عنوان «زبان راهبردی» در کره‌جنوبی شناخته شده و دولت پشتیبانی مالی گسترده‌ای از آموزش آن انجام می‌دهد.

وی افزود که علاقه‌مندی به غذاهای تورکی نیز در حال افزایش است و رستوران‌های تورکی بیشتری در کره جنوبی افتتاح می‌شود. به گفته او، باید از ظرفیت نهادهایی مانند مؤسسه یونس امره (YEE) برای معرفی بیشتر فرهنگ و زبان تورکی استفاده شود.

وی در پایان با تأکید بر نرخ بالای اشتغال فارغ‌التحصیلان رشته تورکی در کره جنوبی گفت: تورکیه باید زبان خود را بیشتر معرفی کند. من برای این موضوع تلاش می‌کنم.

@TurkUygarligi


اهمیت منتسب بودن به اوغوزخان در میان دولت‌های تورک



تعصب و احساس تورک‌گرایی که در دربار ایلخانان و محیط اطراف آن به وجود آمده بود، در آناتولی تا قرن هفدهم به صورت اوغوزگرایی ادامه پیدا کرد. بیان این مطلب که این احساس یکی از عوامل معنوی مهم در پیروزی‌های سیاسی عثمانیان به شمار می‌رفت ، درهرحال عقیده و بینشی نادرست نخواهد بود...

همان‌گونه که قبلا توضیح داده شد، اساس سلاطین عثمانی به این مسئله که از تبار اوغوزخان و از قبيله «قایی» به شمار می آیند، اهمیت زیادی می‌دادند. مهر قبيله قایی [IYI] را به عنوان علامت و نشان رسمی خود پذیرفته بودند و شاهزادگان را نیز با نام‌هایی چون اوغوزخان و قورقوت نامگذاری می‌کردند.

این مسئله تنها به احساس وابستگی و پیوند این خاندان به اوغوزها ارتباط نداشت، بلکه به حساسیت و علاقه مردم در این خصوص، و رقابت سیاسی موجود در شرق با سلسله قراقوینلوها، به ویژه با آق‌قوینلوها نیز مربوط می‌گردید. چون همانگونه که قبلا گفته شد، فرمانروایان آق‌قوینلو نیز ادعا می‌کردند که از نوادگان اوغوزخان‌اند و بزرگترین این فرمانروایان و رقیب سلطان محمد فاتح، یعنی اوزون حسن‌بیگ، خود را یگانه فرمانروای تورکان آناتولی می‌شمرد.

قرار گرفتن فرمانروایی اوغوزها یا تورکها، در دست امرای قبیله قایی موجب گردید آنان به پیش بینی قورقوت آتا [ دده، پیر و ولی بزرگ اوغوزها مبنی بر ادامه فرمانروایی آنها [قایی‌ها] تا روز قیامت به عنوان «پیشگو»، استناد کنند.

همچنین ادعای انتخاب عثمان غازی از طرف امرای اوغوزها به عنوان فرمانروا و نیز قبولاندن این ادعا به جهانشاه قراقوینلو مبنی بر اینکه نسب و تبار سلطان مراد دوم متعبرتر و برتر از نسب خاندان او می باشد، از همین احساس ناشی می‌شود.

یاووز سلطان سلیم نیز در نامه‌ای که برای تومان (تومن) بیگ سلطان مملوک‌ها فرستاد، نوشته بود که وی جد اندر جد، تا دویست و پنجاه پشت، فرمانروا بوده است. بدین ترتیب، خاندان عثمانی که خود را از تبار و نسل اوغوز خان قلمداد می‌کرد، حتی در برابر اتباع اصلی اغوزخان، یعنی خان‌های کریمه که از نسل چنگیز خان بودند نیز، احساس حقارت نمی‌کرد.

بدین جهت، دستان‌ها (حماسه های)مذکور، به خاطر موضوع‌های مربوط به انساب و نیز حماسه‌های دده‌قورقوت از نظر اینکه عاملی در زنده نگاه داشتن احساس اوغوزگرایی بودند، قابل توجه و اهمیت‌اند.

چنانکه پیداست یازیجی‌اوغلو از مؤلفان عثمانی، همان گونه که بحث و فصل مربوط به انساب موجود در جامع‌التواریخ را به تورکی ترجمه کرده است، احتمالا برخی اطلاعات مربوط به قورقوت آتا را نیز از بخش مربوط به تاریخ تورک‌ها در همان اثر برگرفته است. می‌دانیم که مولانا روحی این ترجمه یازیجی‌اوغلی را به حد کافی مورد استفاده قرار داده است. یازیجی اوغلی، همچنین از اوغوز نامه‌ای به زبان تورکی سخن می‌گوید که باید همان دستان اوغوز قاغان باشد که در دسترس ماست.

شكرالله، معاصر مؤلف مذکور نیز که در زمان سلطان مراد دوم به عنوان ایلچی نزد جهانشاه قراقوینلو رفت، در تبریز و در دربار جهانشاه، تاریخی از اوغوزها را، به زبان اویغوری، مشاهده کرده بود. ابوبکر تهرانی، مورخ آق‌قوینلوها هم، هنگام نوشتن شجره این خاندان که آن را به اوغوزخان و نوح (ع) رسانده است، بحث مربوط به انساب جامع‌التواریخ را مورد استفاده قرار داده است.

به نظر می‌رسد قاجارها آخرین سلسله ترک نژاد ایران نیز، به اوغوزها که آنها را اجداد و نیاکان خود به شمار می‌آوردند، توجه و علاقه نشان می‌دادند. به همین جهت، میرزا ابوالقاسم بحث مربوط به انساب را مأخذ قرار داده، رساله‌ای درباره طوایف منسوب به قبایل اوغوز که در زمان خود وی در منطقه میان ایران و تورکمن‌های ماورای [شرق] خزر بودند، به رشته تحریر درآورده است.

#داستانهای_حماسی_تورک

«فاروق سومئر، اوغوزها (تاریخ، تشکیلات طایفه‌ای و حماسه‌ها)، انتشارات: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، صفحات ۵۴۸ - ۵۴۶»

@TurkUygarligi


در تاریخ تورک، بعد از چنگیزخان همیشه دو منبع کسب مشروعیت برای خاقانی که بر تخت می‌نشست وجود داشت:
یکی از نوادگان اوغوزخان بودن و دیگری از نسل چنگیزخان بودن.

یعنی منتسب بودن به این دو شخص از مهم‌ترین شروط کسب مشروعیت برای خاقان تورک بود.

@TurkUygarligi


کفش چرمی تورکی ٢٣٠٠ ساله

این کفش چرمی مربوط به سده سوم پیش از میلاد، در یک گورستان در پازیریک در کوه‌های التای یافت شده است.

این اثر بی‌نظیر که به خوبی حفظ شده دارای تزئیناتی شامل برگ طلا و سنگ پیریت (FeS2) و همچنین مهره‌های شیشه‌ای در کف کفش است.

این کفش در موزه ارمیتاژ در سنت پترزبورگ نمایش داده می‌شود.

@TurkUygarligi


عریضه سفارت عثمانی در زمان قاجار


در این گزارش که از تهران به استانبول ارسال گردیده است، گفته می‌شود که احتیاجی به سرویس مترجمان به زبان فارسی در هئیت نمایندگی و سفارت عثمانی در ایران نیست، زیرا که دربار و اغلب اهالی توانا به تکلم در زبان تورکی‌اند و زبان عمومی تهران نیز تورکی است.

هم‌چنین ذکر می‌شود که هئیت نمایندگی انگلستان نیز در ایران مألوف به تکلم دو زبان تورکی و فارسی است.

منبع:
Osmanlı Arşivi Daire Başkanlığı. Yayın Nu: 111, s 32

@TurkUygarligi


پروبوا سوبیانتو رئیس جمهور اندونزی طی سخنرانی در مجلس ملی کبیر تورکیه:

در جوانی‌ام قهرمانان من مصطفی کمال آتاتورک و سلطان محمد فاتح بودند.

@TurkUygarligi


نگاهی به وقایع نوروز ۱۴۰۴ از زاویه‌ی فرهنگ مداراگرایانه مردم تورک اورمیه

نادر تیموری

  🔴 بخش اول

  🔴 بخش دوم

  🔴 بخش سوم

@TurkUygarligi


نگاهی به وقایع نوروز ۱۴۰۴ از زاویه‌ی فرهنگ مداراگرایانه مردم تورک اورمیه (۳/۳)

نادر تیموری

یعنی می‌توان گفت متهم نمودن ملت تورک اورمیه که با اقلیت‌ها به شکلی مثال زدنی رفتار مداراگرایانه، سرشار از تساهل و تسامح و تلرانس دارد، به تفرقه‌افکنی و قومیت‌گرایی، بی‌انصافی محض بوده و نسبت دادن این ادعاهای غیر اخلاقی و بیشرمانه است به مردم بافرهنگ اورمیه، وصله ناجوری است که به هیچ عنوان شایسته اهالی تورک اورمیه نمی‌باشد.

به گواه شاهدان عینی در اعتراضات صدها هزار نفری (در حدود نیم میلیون) روز دوم فروردین، همه اقشار مردم اورمیه اعم از پیر و جوان، زن و مرد، مذهبی و غیر مذهبی، سیاسی و غیر سیاسی، ملی‌گرا و غیر ملی‌گرا و... حضور داشتند. اگر فقط نیروهای حرکت ملی تورک بودند، شاید می‌شد در خصوص ادعای سخیف قومیت‌گرایی شرکت کنندگاه مراسم بحث نمود. لیکن حضور کلیه اقشار و آحاد جامعه، ادعاهای جانبدارانه و بشدت ایدئولوژیک مذکور را منتفی می‌نماید. نتیجه اینکه کلیه به اصطلاح تحلیل‌هایی که رفتار عکس‌العملی مردم تورک اورمیه در ۲ فروردین ۱۴۰۴ به تحرکات، تحریکات و ادعاهای زیاده خواهانه و توسعه طلبانه برگزارکنندگان مراسم ۲۸ اسفند ۱۴۰۳ را تفرقه افکنانه و قومیت گرایانه ارزیابی کردند، آبکی، کم عمق، فاقد بصیرت و تحریفگر واقعیت هستند.

در میان این به اصطلاح تحلیلگران، گروهی هستند که با وجود واقف بودن به حقیقت، دست به تحریف و جعل واقعیت می‌زنند. تکلیف این گروه معلوم است. به قول برتولت برشت: آنکه حقیقت را نمی‌داند، نادان است. ولی آنکه حقیقت را می‌داند و کتمان می‌کند، جنایتکار است. گروه دیگر که نه اورمیه و تاریخش را می‌شناسند و نه از فرهنگ آن و حتی ترکیب جمعیتی اورمیه اطلاعی دارند، ساده لوحانه به  صدور حکم می‌پردازند و مردم مظلوم اورمیه را محکوم می‌کنند که آرامش را در «شهر رنگین کمان اقوام» بر هم زده و اختلاف پراکنی نموده‌اند.

اولاً اورمیه رنگین کمان اقوام نیست. اورمیه یک شهر تورک است که مانند همه شهرهای دنیا دارای اقلیت‌های قومی و مذهبی هم می‌باشد.

دوماً قبل از اینکه اهالی مداراگر اورمیه مورد بازخواست قرار گیرند، باید افراد و گروه‌هایی که در مراسم ۲۸ اسفند ۱۴۰۳ شعارهای تهاجمی و حاوی ادعای ارضی سر داده و پرچم مخوف‌ترین گروه تروریستی دنیا یعنی پ‌ک‌ک را برافراشته‌اند، جوابگو باشند، نه مردم مظلوم اورمیه که به دلیل نگرانی از کشتار و قتل عام خود آینده، در عکس العمل به رفتار فاشیستی مراسم مذکور، دست به اعتراض زدند.

در نهایت تلنگری هم بزنیم به افراد مغرضی که از دور دستی بر آتش دارند و بدون آگاهی از شرایط و تاریخ منطقه و بدون شناخت سوابق دو طرف، تنها با تأسی از احساسات ضدتورک خود، یکی از طرف‌ها یعنی ملت مظلوم تورک اورمیه را (که حق هم با اوست) به صورتی غیرمنصفانه و غیرعادلانه مورد تعدی قرار می‌دهند. این حضرات باید بدانند که هیزم ریختن به آتش اختلافات قومی با حمایت احساسی و بناحق از طرف مقصر موضع، نه تنها به خیر و صلاح مملکت نیست، بلکه می‌تواند نقشی منفی در جلوگیری از رقم خوردن حوادث احتمالی فلاکت بار در آینده بازی کنند.

@TurkUygarligi


نگاهی به وقایع نوروز ۱۴۰۴ از زاویه‌ی فرهنگ مداراگرایانه مردم تورک اورمیه (٢/٣)

نادر تیموری


فرهنگ متعالی اهالی تورک اورمیه

هر تورک اهل اورمیه مطمئناً ده‌ها بار با افرادی مختلف از اقصاء نقاط ایران برخورد داشته که به محض اینکه از اورمیه‌ای بودنش آگاه شده‌اند، رفتاری محبت‌آمیز و بسیار صمیمی در پیش گرفته‌اند و جملاتی در وصف شهر اورمیه و اهالی مهربان آن صرف کرده‌اند. در حقیقت هر شخصی که یک بار پایش به اورمیه رسیده و چندین روز در این شهر مهمان شده باشد، تا آخر عمر خود نمی‌تواند مهر و صفا، خوبی و مهربانی، مهمان نوازی و رفتار مداراگرایانه تورک‌های اورمیه را فراموش کند. این رفتار آکنده از مداراگرایی مبتنی بر تلرانس و تساهل اهالی اورمیه را اقلیت‌های آشوری، ارمنی، یهودی و باصطلاح کرد نیز با پوست و استخوان درک نموده‌اند و در واقع یکی از دلایل مهاجرت‌پذیر بودن اورمیه، همین فرهنگ والای مردمان آن است. در اورمیه نمی‌توان فردی را یافت نماید که ادعا نماید من به علت داشتن دین، مذهب یا قومیت متفاوت، در معرض رفتار تبعیض‌آمیز تورک‌ها قرار داشته‌ام و یا احساس دیگری و بیگانه‌بودن نموده و خود را تحت فشار احساس کرده‌ام. احساسی که تجربه کردن آن حتی در دنیای مدرن در مهدهای دموکراسی جهان مانند آلمان، فرانسه، انگلیس و... هم بعید بنظر می‎رسد. یعنی اورمیه از این نظر نه تنها در ایران و خاورمیانه، بلکه در کل دنیا بی‌نظیر است. برای روشن‌تر شدن موضوع چند مثال ساده می‌آورم که نیازی هم برای اثبات آن نیست و هرکس چرخی در اورمیه زده باشد، مطمئناً شاهد این موارد بوده است:

۱. در عروسی‌های تورک‌های اورمیه علاوه بر اینکه موسیقی و رقص تورکی اجرا می‌شود، جهت احترام به مهمانان و در صورت درخواست آنان موسیقی فارسی و کردی هم توسط گروه‌های موسیقی تورک اجرا می‌گردد. حال اینکه در عروسی‌های مربوط به کردها، اجرای موسیقی تورکی (منطقه آذربایجان که ساکن آن هستند) به هیچ وجه دیده نمی‌شود!

٢. صاحبان تورک شرکت‌ها، کافه‌ها، مغازه‌ها، کارواش‌ها و... افراد کرد بسیاری را به کار می‌گیرند، بدون اینکه به ریشه قومی فرد مورد نظر حتی فکر نمایند. برعکس در رستوران‌ها، کافه‌ها، مغازه‌ها و محل‌های کاری که صاحب آن کرد باشد، شاهد آن نخواهیم بود که حتی یک کارگر تورک به کار گرفته شود!

٣. هرگز یک تورک اورمیه در انجام خریدهای خود از مغازه‌ها به ریشه قومی صاحب آن دقت نمی‌کند، حال اینکه کردها در شرایط مساوی اگر دو مغازه که صاحبان آن یکی تورک و دیگری کرد باشد، حتماً از مغازه کرد خرید می‌کنند!

۴. اگر داده‌ها و منابع تاریخی را به کناری بنهیم، علیرغم اینکه نام تمامی محله‌های اورمیه مانند نووگئچر (نام تحریف شده کنونی پنجراه)، یئدی دگیرمان، چالاباشی (چارباش)، دوه‌چیلر، آلتمیش (۶۰) تنف، دره‌چایی، دوققوز پیلله و... تورکی است و حتی سنگ قبور هم گواهی می‌دهند که اورمیه یک شهر تورک است، از اهالی این شهر رفتار و گفتاری که دل اقلیت‌های تازه به دوران رسیده را خدشه‌دار کند، مشاهده نشده است. حال اینکه بسیار دیده می‌شود که نه تنها گروه‌ها و تشکیلات‌های کردی با انتشار نقشه کردستان بزرگ که بخش اعظمی از سرزمین تورک‌ها و آذربایجان غربی را شامل می‌شود، ادعای ارضی و مالکیت بر اورمیه و سایر مناطق تورک نشین را به زبان می‌آورند، بلکه در جمع‌های دوستانه نیز کردها تحت تاثیر تبلیغات دروغین به همسایه‌ها و دوستان تورک خود می‌گویند: اورمیه مال ماست و روزی شما را از این شهر بیرون خواهیم کرد. از حالا فکری به حال خود بکنید! دوستی تعریف می‌کرد در قائله سمیتقو، شخصی کرد که در قصبه قولنجی (واقع در 45 کیلومتری شمال اورمیه) در منزل یک تورک سال‌ها به نوکری پرداخته بود، پس از پیوستن به افراد سمیتقو، همان خانه را تاراج می‌کند. صاحب خانه به وی گلایه می‌کند: تو دیگر چرا؟ نوکر اسبق و یغماگر جدید جواب می‌دهد: اگر من تاراج نکنم، فرد دیگری تاراج خواهد کرد، چه بهتر که من خانه شما را به تاراج ببرم!

البته اگر در میان تورک‌ها هم به صورت منفرد (نه عمومی و مربوط به کل اهالی)، موردی برخلاف آنچه فوقاً اشاره شد، رؤیت شده باشد، در حقیقت یک رفتار عکس‌العملی است که ناشی از زیاده خواهی و ادعاهای غیر دوستانه طرف مقابل بوده و قابل فهم و اغماض است. زیرا انسان‌ها در شرایطی که خود را مورد حمله و تعرض احساس نمایند، مجبور به حفظ امنیت خود، خانواده و جامعه‌شان هستند و طبیعتاً ممکن است رفتاری از خود بروز دهند که در شرایط عادی و نرمال هرگز از خود نشان نمی‌دهند و جزو فرهنگشان نیست!

@TurkUygarligi


نگاهی به وقایع نوروز ۱۴۰۴ از زاویه‌ی فرهنگ مداراگرایانه مردم تورک اورمیه (۱/۳)

نادر تیموری

مقدمه

بعد از وقایع نوروز ۱۴۰۴ اورمیه، شاهد دو نوع آنالیز در خصوص اتفاقات مذکور بودیم، گروه اول: افراد منصف، واقع‌گرا، طرفدار حقیقت، دورنگر و متنفر از زیاده خواهی و توسعه طلبی طرف شروع کننده منازعه بودند که تحلیلی عقلانی از وقایع را ارائه داده و به ریشه‌یابی معضل پرداختند. از نظر ایشان عکس العمل مردم اورمیه زنگ خطری است که باید دولتمردان و سیاسیون آن را به درستی شنیده و با اتخاذ سیاست‌های صحیح طرف دیگر منازعه را از ادامه خواست‌های غیرمنطقی، تنش‌زا، غیرعقلانی، غیر منطبق بر واقعیت‌های تاریخی و وضعیت موجود منطقه و ادعاهای بر هم زننده آرامش بخش استراتژیکی از کشور در شرایط حساس کنونی جهان، باز دارند.

اما گروه دوم: شامل تمام طیف‌ها اعم از ملی، مذهبی، چپ، طرفدار پ‌ک‌ک، پژاک، پ‌ی‌د و... منسوب به اقلیت کورمانج ساکن در اورمیه و کورمانج‌ها و سوران‌های استان آذربایجان غربی و سایر گروه‌های خُرد (که به اشتباه همگی خود را  باصطلاح کُرد می‌نامند ولی زبان همدیگر را متوجه نمی‌شوند) در ایران و حتی خارج از ایران، تمام گروه‌های ایرانی اپوزیسیون و غیر اپوزیسیون، سایت‌ها و شبکه‌های تلویزیونی فارسی زبان خارج از کشور، سایت‌های فارسی زبان داخلی و غیره بودند که تمام کاسه کوزه‌ها را بر سر ملت مظلوم تورک اورمیه شکستند؛ ملتی که بزرگترین دغدغه‌اش فقط عدم تکرار کشتارهای ۱۵۰ - ١٠٠ سال اخیر توسط دسته‌جات و چته‌های مسلح توسعه طلب (ارمنی، آشوری و باصطلاح کرد) در اورمیه و شهرهای اطراف است! چنانچه می‌دانیم دسته‌جات مسلح مذکور که به کشتار تورک‌ها در استان آذربایجان غربی پرداختند نیز همگی چشم طمع در خاک اورمیه داشتند و ادعا می‌کردند اورمیه متعلق به آنهاست.

در روزهای گذشته شاهد بودیم گروه دوم که به علت داشتن قدرت و تریبون تبلیغاتی، بیش از ۹۰ درصد فضای رسانه‌ای در این موضوع را اشغال کرده، بدون ارائه تحلیلی ریشه‌ای در خصوص اعتراض اهالی اورمیه، مردم با فرهنگ این شهر را تفرقه افکن، نژادپرست، ملعبه گروه‌های ناسیونالیستی تورک و غیره قلمداد نمود؛ در حالی که تحلیل گران واقع‌گرا یعنی گروه اول، فقط در صفحات شخصی فیسبوک، کانال‌های تلگرامی و چندین سایت اینترنتی که برد تبلیغاتی زیادی ندارند، به ارائه آنالیز موضوع پرداختند، لیکن صدای مظلومیت ملت تورک اورمیه در میان هیاهوی تبلیغاتی و جعلیات دروغین مقصرین واقعی اتفاقات و حامیان غیر منصف‌شان از سمع و نظر افکار عمومی کشور و دنیا پنهان ماند.

قضیه چه بود؟

اورمیه به گواه اسناد و مدارک متقن تاریخی، شهری تورک‌نشین است که تا همین ۵۰ سال پیش بیش از ۹۰ درصد جمعیت آن را تورک‌ها تشکیل می‌دادند و اتفاقاً اقلیت‌های اصلی شهر یهودی‌ها و آشوریان بودند که بنا به دلایلی که از حوصله این نوشتار خارج است در سال‌های اخیر جمعیت‌شان کاهش یافته، در حالیکه نفوس اقلیت باصطلاح کرد در شهر افزایشی غیر طبیعی داشته است که بیشتر حاصل مهاجرت‌های دهه ۷۰ و ۹۰ میلادی سوران‌ها از عراق به استان آذربایجان غربی و مهاجرت سازمان یافته کورمانج‌ها و سوران‌ها از مناطق دیگر به این شهر و استان آذربایجان غربی است.

خاطره تاریخی اهالی اورمیه کشتارها و قتل عام‌های متعددی همچون وقایع جیلولوق، غائله اسماعیل سمیتقو، شیخ عبیدالله نهری (شمدینلی) و غیره را از تاریخ یکصد و پنجاه سال اخیر خود به یاد دارد و طبیعی است زمانی که شاهد توسعه‌طلبی، زیاده‌خواهی و ادعاهای ارضی از طرف گروه‌های مورد حمایت تروریست‌های پ‌ک‌ک، پژاک، پ‌ی‌د و غیره بوده و نزدیک شدن تهدیدات مشابه وقایع تلخ سال‌های گذشته را حس نماید، از پس مراسمی که در آن پرچم تروریست‌های پ‌ک‌ک برافراشته شده و شعارهای «اورمیه کردستان است» سر داده شده، به شدت نگران گشته و به این اقدامات بی‌شرمانه عکس‌العمل نشان دهد. آیا چیزی طبیعی‌تر از حساس شدن مردم اورمیه به تحرکات زیاده‌خواهانه گروه‌های فاشیست که آشکارا تورک‌های اورمیه را به کشتار و آواره نمودن از وطنشان تهدید می‌کنند و اظهار نگرانی و گلایه‌مندی از طرف تورک‌های خوش نیت اورمیه در قالب سر دادن شعارهایی که بغض ناشی از ده‌ها سال صبر مداراگرایانه در مقابل زیاده‌خواهان را بیان می‌دارد، می‌تواند وجود داشته باشد؟ البته که خیر!

یعنی حرکت اعتراضی مردم اورمیه، تنها یک «رفتار عکس‌العملی» بود در مقابل نمک به حرامی طلبکارانه تازه به دوران رسیده‌ها. اگر بدنبال قباحت و مقصر می‌گردیم، باید یقه برگزارکنندگان مراسم به اصطلاح نوروزی ۲۸ اسفند سال ۱۴۰۳ را بگیریم که با اهتزاز پرچم پ‌ک‌ک و دادن شعارهای حاوی ادعاهای ارضی بر علیه صاحبخانه خود، احساسات پاک تورکان اورمیه را جریحه‌دار نمودند.

@TurkUygarligi


روزنامه عصر ایران در مقاله منتشره در روز  هفدهم فروردین ١۴٠۴، اورمیه را شهری با جمعیت بیش از ۹۰ درصد تورک معرفی نمود:

بر اساس آمار غیررسمی پژوهشگران دانشگاه تهران (پروژه زبان‌های بومی ایران، ۱۳۹۷)، بیش از ۹۰٪ مردم اورمیه زبان مادری خود را تورکی اعلام کرده‌اند. در بازارها، مدارس غیررسمی، رسانه‌های محلی و جمع‌های خانوادگی، زبان تورکی حضوری کاملاً زنده و پایدار دارد.

داده‌های این پژوهش از طریق مصاحبه، پرسش‌نامه و مشاهدات میدانی در مناطق مختلف شهری و روستایی گردآوری شده‌اند و به‌خوبی نشان‌دهنده اصالت و پیوستگی تاریخی زبان تورکی در بافت اجتماعی ارومیه هستند.

@TurkUygarligi


واسیلی نیکیتین که با مأموریت جعل تاریخ بر علیه ملت تورک و تاریخ سازی در راستای منافع روس، در سالهای جنگ جهانی اول کنسول روسیه در اورمیه بود در خاطرات خود به قربانی بودن مردم بی‌دفاع و صلح‌جوی تورک اورمو اعتراف می‌کند:

باید اقرار کنم که در این جا کشیشان بر خلاف وظیفه رفتار می‌کردند و در عملیات خلاف وجدان و عدالت حمایت قونسول را نیز تقاضا می‌نمودند و از افراد تحت الحمایه‌ خود افواج (نظامی) تشکیل می‌دادند... من تصدیق دارم که این کشیشان پیوسته در این صدد بودند که خندق بسیار عمیقی در میان مسلمان و مسیحی حفر کنند و برای مسیحیان امتیازاتی قائل شوند.

در میان مسلمانان و مسیحیان جنگ شدیدی در کوچه‌های اورمیه بروز کرد که پس از سه شبانه‌روز به نفع مسیحیان خاتمه یافت. دنباله‌ این جنگ بسیار تاثرآور بود، زیرا که سبعیت ضعیف [آسوری‌ها] در هنگامی که غالب می‌گردد حدی ندارد.

درست مثل این است که یک موجود مفید بی اذیت [تورک‌های اورمیه] را با وحشی‌گری محو و اعدام نمایند، در صورتی که هیچ‌گونه مخالفتی بروز نداده و وسایل مقاومت هم نه‌داشته است. در واقع مثل این است که کودک زیبای ناتوانی را با قساوت قلب کشته باشند.

@TurkUygarligi


بابر شاه (بابور شاه)
(بخش دوم)


۵. دیوان شعر
قسمت اعظم اشعار دیوان بابور به تورکی است، اما چند شعر فارسی هم در آن آمده‌است. انواع شعر او عبارت است از: غزل، مثنوی، رباعی، قطعه، تویوغ (از قوالب شعری خاصِ زبان تورکی)، معما، و مفردات. نمونه ای از اشعار وی:

قدیمنی فیراق مئحنتی یای قیلدی
کؤنلوم غم و اندوه اوتی‌نه یاقیلدی
حالیم‌نی صباغه آیتیپ ایردیم ای گؤل
بیلمه‌ن سنگه شرح قیلمادی یا قیلدی

معنی:
محنت فراق قد من را به شکل کمان درآورد
دلم از آتش غم و اندوه سوخت
حالم را به باد صبا گفتم، ای گل
نمی‌دانم برای تو شرح داد یا نه



طالع اوقو جانیمغا بلالیق بولدی
هر ایشنی کیم ائیلدیم خطالیق بولدی
اوز یئرنی قویوب هیند’به ساری یوزلندیم
یا رب نه تئییم کی اوز قارالیق بولدی

معنی:
تیر طالع بر جانم بلا شد
هر کاری که کردم همه خطا شد
جای خود را رها کرده و به هند روانه شدم
یا رب چه گویم که روسیاهی شد


بابور در فن شعر از هیچ‌ یک از شاعران لهجه تورکی شرقی قرن نهم/ پانزدهم، حتی از نوایی، فرودست تر نیست. او عقاید و عواطف خود را به زبانی ساده و سبکی خالی از تکلف بیان می‌کند. در دیوانش ترانه‌های عاشقانه و صوفیانه و خَمریّه، و شعرهایی با مضامین عادی روزمره در کنار یکدیگر قرار گرفته‌است. شعر بابور تاحدی از شعر شاعران متقدم به‌ویژه نوایی متأثر است، اما از هرگونه تقلید صرف عاری است. با این‌که بابور تا حدی به شعر متصنّع و هنرنمایی‌های شاعرانه گرایش داشته و با این‌که به تبعیت از سنتِ رایج ادبیات تورکی و فارسی در آن روزگار، معمیّات بسیار نیز سروده‌است (۵۲ معمّا در دیوانش آمده‌است)، قسمت اعظم اشعارش ساده و بی پیرایه و طبیعی است. در دیوانش تعدادی تویوغ به چشم می‌خورد.

رباعیات معدودش در نهایت شیوایی است و در میان «تورکو»ها یا ترانه‌های عامیانه‌اش، یک قطعه شعر هجایی نیز هست. بابور شعر فارسی نیز می‌سرود و در دیوانش بیش از بیست قطعه شعر فارسی وجود دارد، اما علاقه‌اش به زبان مادری موجب شده که شعر تورکی را به شعر فارسی رجحان دهد. علاوه بر این، غالباً در اشعارش به ارزش قوم تورک اشاره دارد و افتخار می‌کند که خود فردی از آنان است. بابور در این باره از آن جریان فکری و ادبی خاص تبعیت می‌کند که در طول قرن پیش با نوایی آغاز شده بود و علاوه بر خراسان، در همه دربارهای تیموریان سخت مورد عنایت بود. نفوذ ادبی بابور موجب شد که گروهی شاعرِ تورکی سرای، هم در میان فرزندان او و هم در میان درباریانِ ایشان ظهور کند. به هر حال، مسلّم است که در تاریخ ادبیات باید در میان سرایندگان شعر در لهجه تورکی شرقی پس از نوایی مقامی والا به بابور اختصاص یابد.

بابور در هندوستان و خراسان راه‌ها و کاروانسراهای بیشمار احداث نموده و به‌عمران و آبادی نیز بسیار خدمت کرده است.

#پادشاهان_دانشمند_و_هنرمند_تورک

@TurkUygarligi


بابر شاه (بابور شاه)
(بخش اول)


ظهیرالدین محمد بابور (١۵٣٠-١۴٨٣) بنیانگذار و اولین حاکم امپراتوری تورک بابوری (گورکانیان هند)، که تبار وی از طرف پدر به امیر تیمور و از طرف مادر به چنگیز خان میرسد، پس از لشکرکشی های خود به هند از سال ١۵١٩ کنترل کل شمال هند را در دست گرفت و در سال ١۵٢۶ به سلطنت دهلی پایان داد و امپراطوری تورک بابور را در جغرافیای افغانستان، پاکستان و شمال هندوستان امروزی تأسیس کرد.

بابور شاه خدمات مهمی به ادبیات عمومی تورک بخصوص تورکی شرقی (تورکی چاغاتای) کرد. بابورنامه کتابی است که بابور شاه به لهجه تورکی شرقی نوشت و حاوی توصیف اقدامات وی به ترتیب زمانی است، یکی از شاهکارهای نثر ادبیات تورکی محسوب می شود. بابور شاه، که مبدع فرم نوشتاری معروف به خط بابوری است، پس از علیشیر نوایی بزرگترین شاعر ادبیات تورکی شرقی نیز محسوب می شود.

آثار:

۱. بابورنامه

ظهیرالدین محمد بابور خدمات برجسته‌ای به‌علم و ادب نمود. مجموعه کاملی از یادداشت‌های بابور بدست ما رسیده که به بابورنامه معروف است و در آن به‌ لهجه تورکی شرقی شرح‌حال زندگی خود، فتوحات و رسم جهانداری را آورده‌است. این کتاب بعدها توسط عبدالرحیم خان جانان و به فرمان اکبر شاه بزرگترین امپراتور هند و از نوادگان بابور به فارسی برگردانده شد که به توزوک بابوری معروف است.

۲. عروض رساله‌سی (رساله عروض)

مدتها از طریق بابورنامه و برخی از نسخه‌های دیوان بابور و منتخب التواریخ بَداؤنی معلوم شده بود که بابور رساله‌ای در عروض به زبان تورکی شرقی نوشته‌است. اما این رساله تا ۱۹۲۳ که محمد فؤاد کؤپرولو نسخه دستنویس آن را در پاریس پیدا کرد، ناشناخته بود. این رساله در باب برخی از قوالب عروضی است که شاعران تورک به کار برده‌اند، اطلاعات موجود در این کتاب از آنچه در میزان الاوزان نوایی آمده کامل‌تر است و اهمیتش نیز در همین است. بابور مثال‌هایی از اوزان و بحور رایج تورکی و فارسی آورده و گاهی هم مثال‌هایی از شعر خود در آن‌ها گنجانده‌است، اما شواهدی که از بحور ابداعی خود آورده صرفاً تورکی است. بابور در پایان دیوان خود اشاره می‌کند که رساله عروض را دو یا سه سال پیش از فراغت از فتحِ هندوستان (حدود ۹۳۴ – ۹۳۲ قمری) به پایان رسانده‌است.

۳. مُبَیَّن

رساله‌ای در قالب مثنوی در بحر خفیف مخبون (فَعِلاتُن مَفاعِلُن فَعِلُن) که بنابر آنچه در عروض رساله سی آمده، در ۹۲۸/۱۵۲۱ خاتمه یافته‌است. او در این رساله، هم به مباحثی در فقه حنفی و هم به موضوعاتی در باب لشکرکشی پرداخته‌است. این کتاب صرفاً جنبه تعلیمی و آموزشی دارد و از مطاوی آن استنباط می‌شود که بابور به علم فقه عنایت داشته و در مذهب حنفی راسخ بوده‌است.

۴. ترجمه رساله والدیه

رساله‌ای است در اخلاق صوفیه، تألیف خواجه عبیدالله اَحرار، صوفیِ بزرگِ آسیای مرکزی و مرشد روحانی تیموریان. چنان‌که از عنوان آن پیداست، خواجه عبیدالله آن را با اصرارِ پدرِ خود نگاشته‌است. بابور آن را در ۹۳۵/۱۵۲۹ به تورکی شرقی برگردانده و هم‌اکنون ضمیمه دیوان اوست. این رساله منظوم و در قالب مثنوی است و در ۲۴۳ بیت، در بحر رمل (فَعِلاتُن فَعِلاتُن فَعِلُن)، سروده شده‌است. با اینکه اشعار آن ساده و مطبوع است، و اهمیت آن از لحاظ دلالت بر گرایش بابور به تصوف است.

#پادشاهان_دانشمند_و_هنرمند_تورک


@TurkUygarligi


ژان پُل رو تورکولوگ فرانسوی:

با اطمینان می‌توان گفت که امیر تیمور در سطح بالایی «شعور ملی تورک» برای خاندان خود و جانشینانش به یادگار گذاشت. حتی بابور شاه نوه نسل پنجم او در هند، به تورکی صحبت می‌کرد، این زبان را بسیار دوست داشت، به تورکی شعر می‌سرود و در راه ارتقاء تورکی فعالیت می‌کرد. بابور شاه با شعور ملی تورک حرکت می‌کرد.

@TurkUygarligi

20 last posts shown.