#آهو_مرشدی
#طلا
#پارت_122
_سلام؛کجایی؟؟
_بیرونم، یعنی دارم میرم پانسیون
_نرو اونجا
_بله؟
_اسنپ بگیر بیا اینجا
بند کولهمو تو مشتم گرفتم و لب گزیدم
_چرا؟
_چی چرا؟نمیخوای نبات ببینی؟
هول زده خندیدم
_مگه میشه نخوام؟
_پس بیا
_باشه..باشه الان اسنپ میگیرم میام
_نبات بیتابی میکنه..به گمونم دلش برای مامانش تنگ شده
شاید به رو نیاره ولی الان معلوم شد یه حسایی بهت داره...حتی با بنفشه هم آروم نشد!
انگار به انگار مادر یه بچه بودم
پاهامو به زمین کوبیدم و با ذوق گفتم
_واقعا میگی؟
_اره...صبح میگفت مامان...همون کلمه ای که آرزوش داری از نبات بشنوی
_وای خدا جون باورم نمیشه!مامان براش بمیره
من الان خودمو میرسونم
مالک راس میگه؟یعنی باور کنیم نبات مامانش میخواد؟؟!!🤩👀
نگم از پارت بعدی...😭⚡️
🔗🔗🔗🔗🔗
🤍3 ماه جلوتر از اینجا
🔗بیانیباز و بدونسانسور
🤍بههمراهوانشاتمختصاعضایvip 🔞
🔗پارتگذاری بسیار منظم
🤩هزینه vip🤩
برحسب توان و حمایتتون
مبلغ 🔗🔗 تا 🔗🔗
🤩6219861965562696
محمدی/بانکسامان
فیش همراه با اسم رمان برای لاله بفرستید و بلافاصله لینک 🚨 طلا دریافت کنید
🔗@LALE_ADMINN🔗
#طلا
#پارت_122
_سلام؛کجایی؟؟
_بیرونم، یعنی دارم میرم پانسیون
_نرو اونجا
_بله؟
_اسنپ بگیر بیا اینجا
بند کولهمو تو مشتم گرفتم و لب گزیدم
_چرا؟
_چی چرا؟نمیخوای نبات ببینی؟
هول زده خندیدم
_مگه میشه نخوام؟
_پس بیا
_باشه..باشه الان اسنپ میگیرم میام
_نبات بیتابی میکنه..به گمونم دلش برای مامانش تنگ شده
شاید به رو نیاره ولی الان معلوم شد یه حسایی بهت داره...حتی با بنفشه هم آروم نشد!
انگار به انگار مادر یه بچه بودم
پاهامو به زمین کوبیدم و با ذوق گفتم
_واقعا میگی؟
_اره...صبح میگفت مامان...همون کلمه ای که آرزوش داری از نبات بشنوی
_وای خدا جون باورم نمیشه!مامان براش بمیره
من الان خودمو میرسونم
مالک راس میگه؟یعنی باور کنیم نبات مامانش میخواد؟؟!!🤩👀
نگم از پارت بعدی...😭⚡️
🔗🔗🔗🔗🔗
🤍3 ماه جلوتر از اینجا
🔗بیانیباز و بدونسانسور
🤍بههمراهوانشاتمختصاعضایvip 🔞
🔗پارتگذاری بسیار منظم
🤩هزینه vip🤩
برحسب توان و حمایتتون
مبلغ 🔗🔗 تا 🔗🔗
🤩6219861965562696
محمدی/بانکسامان
فیش همراه با اسم رمان برای لاله بفرستید و بلافاصله لینک 🚨 طلا دریافت کنید
🔗@LALE_ADMINN🔗