#شیخ_عرب🧸🍼🍫
#پارت_297
ناخواسته نگاهم روی دست چپش کشیده شد که بسته شده بود و این حرف شاپور برام ثابت شد.
_بزنش!
با صدای دستوری شاپور نگاه از دست مروارید کندم و متعجب بهش دادم.
با ابرو اشاره کرد و مروارید بهت زده یه قدم عقب برداشت که شاپور با خشم غرید:
_تکون بخوری پات رو میشکنم... بزنش ملودی!
شاپور بهم قدرت میداد...
بهم غرور میداد...
بهم خشم و عشق میداد...
با حرفش انگار جون گرفتم که دستم بالا رفت و با نهایت قدرت تو گوش مروارید زدم و صداش باعث شد روحم ارضا بشه.
با نفس نفس لبخندی زدم و به صورت کج شده ناباور مروارید زل زدم.
_این سیلی رو زنم بهت زد ولی دفعه دیگه ببینم نزدیکمی یا داری تو شرکتم پرسه میزنی خودم وارد بازی میشم میدونی که ضرب دست من جوریه حداقل یک هفته خونه نشینی.
نگاهی به هتل انداخت و دستم رو دوباره گرفت و با تمسخر ادامه داد:
_بار و بندیل خودت و شوهرت جمع کن برو پی زندگیت... متاسفانه هرزه بازیات نه تنها خودت رو نابود کرد بلکه شوهرتم بیکار شد.
با هیجان کف دستم عرق کرد.
دستم رو به طرف ماشین کشوند و بهم اشاره کرد پشت فرمون بشینم و خودش هم کنارم نشست.
با غرور و هیجان به سرشکستگی مروارید نگاه کردم تو خیره چشم هاش، ماشین رو روشن و حرکت کردم.
#پارت_297
ناخواسته نگاهم روی دست چپش کشیده شد که بسته شده بود و این حرف شاپور برام ثابت شد.
_بزنش!
با صدای دستوری شاپور نگاه از دست مروارید کندم و متعجب بهش دادم.
با ابرو اشاره کرد و مروارید بهت زده یه قدم عقب برداشت که شاپور با خشم غرید:
_تکون بخوری پات رو میشکنم... بزنش ملودی!
شاپور بهم قدرت میداد...
بهم غرور میداد...
بهم خشم و عشق میداد...
با حرفش انگار جون گرفتم که دستم بالا رفت و با نهایت قدرت تو گوش مروارید زدم و صداش باعث شد روحم ارضا بشه.
با نفس نفس لبخندی زدم و به صورت کج شده ناباور مروارید زل زدم.
_این سیلی رو زنم بهت زد ولی دفعه دیگه ببینم نزدیکمی یا داری تو شرکتم پرسه میزنی خودم وارد بازی میشم میدونی که ضرب دست من جوریه حداقل یک هفته خونه نشینی.
نگاهی به هتل انداخت و دستم رو دوباره گرفت و با تمسخر ادامه داد:
_بار و بندیل خودت و شوهرت جمع کن برو پی زندگیت... متاسفانه هرزه بازیات نه تنها خودت رو نابود کرد بلکه شوهرتم بیکار شد.
با هیجان کف دستم عرق کرد.
دستم رو به طرف ماشین کشوند و بهم اشاره کرد پشت فرمون بشینم و خودش هم کنارم نشست.
با غرور و هیجان به سرشکستگی مروارید نگاه کردم تو خیره چشم هاش، ماشین رو روشن و حرکت کردم.