#پارت_۵۰۲
(رامش)
صبح بعد از رفتن هومن به سرکار از هلیا خداحافظی کردم و به طرف خونه خودم راه افتادم...یه سه چهار ماهی میشد که سری به اونجا نزدم...دلم حتی برای در آهنی درب و داغونش که صدای قیژ ویژ میداد هم دلم تنگ شده بود...بعد چند دقیقه وارد محلمون شدم… دور و اطراف رو با دقت دید زدم…لبخندی روی لبم نشست…واقعاً دلم تنگ شده بودا؟انگار یه سالی میشد که اینجا نیومده بودم...وارد کوچه مون شدم و چند قدم جلو تر رفتم…خواستم به سمت در خونه بردم که یکدفعه یاد خاله اینا افتادم...بهتره اول یه سری به اونجا بزنم ببینم اوضاعشون چطوره...دستم رو روی زنگ خونشون گذاشتم و فشار دادم...چند لحظه بعد صدای خاله بلند شد
_کیه؟!!!
_منم خاله رامش…در رو باز کن
صدای دمپایی اومد و بعد در باز شد...با دیدن خاله گفتم:
_سلام چه خبر ها؟
با دیدنم متعجب گفت:
_رامش تویی؟ چی شده که برگشتی؟
_اومدم یه سری بزنم و…
سریع پرید وسط حرفم
_وای بر من بیرونت کردن؟
اخمام توی هم رفت.
_نه
_راستش رو بگو دختر نکنه چون زدن داغونت کردن گفتن دیگه به دردشون نمیخوری و هری؟
پوزخندی زدم…هه خاله ما را باش الان داره ته محبتشو برام رو میکنه
_شما نگران نباش همچین چیزی نیست.
_خیلی خب بیا داخل
(رامش)
صبح بعد از رفتن هومن به سرکار از هلیا خداحافظی کردم و به طرف خونه خودم راه افتادم...یه سه چهار ماهی میشد که سری به اونجا نزدم...دلم حتی برای در آهنی درب و داغونش که صدای قیژ ویژ میداد هم دلم تنگ شده بود...بعد چند دقیقه وارد محلمون شدم… دور و اطراف رو با دقت دید زدم…لبخندی روی لبم نشست…واقعاً دلم تنگ شده بودا؟انگار یه سالی میشد که اینجا نیومده بودم...وارد کوچه مون شدم و چند قدم جلو تر رفتم…خواستم به سمت در خونه بردم که یکدفعه یاد خاله اینا افتادم...بهتره اول یه سری به اونجا بزنم ببینم اوضاعشون چطوره...دستم رو روی زنگ خونشون گذاشتم و فشار دادم...چند لحظه بعد صدای خاله بلند شد
_کیه؟!!!
_منم خاله رامش…در رو باز کن
صدای دمپایی اومد و بعد در باز شد...با دیدن خاله گفتم:
_سلام چه خبر ها؟
با دیدنم متعجب گفت:
_رامش تویی؟ چی شده که برگشتی؟
_اومدم یه سری بزنم و…
سریع پرید وسط حرفم
_وای بر من بیرونت کردن؟
اخمام توی هم رفت.
_نه
_راستش رو بگو دختر نکنه چون زدن داغونت کردن گفتن دیگه به دردشون نمیخوری و هری؟
پوزخندی زدم…هه خاله ما را باش الان داره ته محبتشو برام رو میکنه
_شما نگران نباش همچین چیزی نیست.
_خیلی خب بیا داخل