عروسـهِـ سیزدهـ سالِهـ dan repost
_اوووف اصلا نمیشه تو رو خشک خشک کرد... باید خیس بشی و صدای #شالاپ شلوپ تو اتاق پر بشه💦🔞
به پشت خوابیده بودم و ک.ونمو بالا داده بودم. موهامو یه طرف جمع کردم و ضربه ای به ک.ونم زدم که عین ژله تکون خورد.
_اووووم اینا رو باید #خیس کنی تا تو ک.صم بره...
دو تا #پاهامو باز کرد و #لیسی به سوراخ ک.ونم زد که از شدت حشریت رو زبونش ک.ونمو تکون دادم و بالا پایین شدم:
_اهههه جووون بخور بخور بیشتر بخور... اووف چوچ.ولمو #میک بزن تا آبم بیاد...
دست انداخت و یکی از سینه هامو تو مشتش کشید و همزمان که با زبونش تو ک.صم تلمبه میزد، سینه های #بزرگ و درشتمو که تازه برنز کرده بودم میمالوند که یه دفعه دست از ک.ص لیسی کشید.
با چشایی خمار به عقب نگاه کردم که با دیدن ک.یر درازش ناخودآگاه پامو بیشتر باز کردم. #ضربه ای به ک.ونم زد و با دستای مردونش چاک ک.ونمو باز کرد:
_اوووف خیس خیس شدی وقتشه ک.یرمو ببلعی...
اینو گفت و...
https://t.me/+9XeyiEbfYRM3ZTE8
https://t.me/+9XeyiEbfYRM3ZTE8
ورود افراد زیر 21 سال ممنوع است🔞
به پشت خوابیده بودم و ک.ونمو بالا داده بودم. موهامو یه طرف جمع کردم و ضربه ای به ک.ونم زدم که عین ژله تکون خورد.
_اووووم اینا رو باید #خیس کنی تا تو ک.صم بره...
دو تا #پاهامو باز کرد و #لیسی به سوراخ ک.ونم زد که از شدت حشریت رو زبونش ک.ونمو تکون دادم و بالا پایین شدم:
_اهههه جووون بخور بخور بیشتر بخور... اووف چوچ.ولمو #میک بزن تا آبم بیاد...
دست انداخت و یکی از سینه هامو تو مشتش کشید و همزمان که با زبونش تو ک.صم تلمبه میزد، سینه های #بزرگ و درشتمو که تازه برنز کرده بودم میمالوند که یه دفعه دست از ک.ص لیسی کشید.
با چشایی خمار به عقب نگاه کردم که با دیدن ک.یر درازش ناخودآگاه پامو بیشتر باز کردم. #ضربه ای به ک.ونم زد و با دستای مردونش چاک ک.ونمو باز کرد:
_اوووف خیس خیس شدی وقتشه ک.یرمو ببلعی...
اینو گفت و...
https://t.me/+9XeyiEbfYRM3ZTE8
https://t.me/+9XeyiEbfYRM3ZTE8
ورود افراد زیر 21 سال ممنوع است🔞