Postlar filtri


#فاحشه_شیخ
#پارت1
_ تو ک‌ص محیا رو بخور اونم ک‌ص تورو!
انگشت اشارم رو به لبم چسبوندم و خمار به ک‌ص صورتی محیا زل زدم
_ پس اول من کصش رو میلیسم!
تا به خودم بیام محیا خم شد و زبونشو روی چوچولم کشید
طوری با مهارت زبونشو بین شیارهام میچرخوند انگار یه هرزه واقعیه!
زانوهام رو چنگ زدم و از شدت لذتی که بهم تزریق شد خم شدم.
عماد برای خودش شراب ریخت و همزمان میدید
محیا زبونشو بین شیارهام میچرخوند و دوباره ک‌صم رو میمکید
موهاشو چنگ زدم و سرشو با شدت به ک‌صم فشار دادم
_ تند تر بخور! تند تر اههههههه🔞
تند تر ک‌صم رو لیسید که دیگه نتونستم طاقت بیارم و با ارضا شدنم روی زمین ولو شدم
آبم از دهن و صورت محیا چکه چکه میکرد
_ نوبت توعه!
https://t.me/+U3Ibj1ZfOcc2YjM0
https://t.me/+U3Ibj1ZfOcc2YjM0


فکشو محکم روی بهشت خیسم کشید‌ که از تیزی ریشش ناله ی لرزونم بلند شد
_ احتشاااام، ریشت تیزه؛ آیییی نه!
با فرستادن زبونش توی بدن پر نبضم خودمو عقب کشیدم اما محکم کمرمو گرفت و پایین کشید
_ تکون نخور که می کشمت؛ برای برگشتنت کل تهران و زیر و روکردم،... دیگه هیچ قبرستونی نمیری!
باید می کشتمت اما بجاش رحم کوچولوتو از تخمام پر می کنم و پا بندت می کنم
!
https://t.me/+JW5vflMH1HczMzg0
https://t.me/+JW5vflMH1HczMzg0
https://t.me/+JW5vflMH1HczMzg0
با فرارش، بزگترین شیخ امارات رو آتیشی کرده، اما وقتی پیداش می کنه...🔥🔞


#داداش‌بسیجیم
#part1
از قصد پاهامو از هم باز کردم خشتک شلوارم پاره بود و زیر شلوارمم شورت نپوشیده بودم
زیر چشمی بهش نگاه کردم هنوز حواسش به قرآن خوندن بود
بهشتمو شیو کرده بودم و جوری پاهامو باز کرده بودم که اون سوراخ خوشگل تنگ صورتیم از شلوار جر خورده ام مشخص بود
با شنیدن صدا زدنای بابام سرشو بلند کرد.
تا دیدم سرشو بلند کرده لبخند پر عشوه ایی زدم و پاهامو بیشتر باز کردم نگاهم زوم شلوارش بود
داداش خوشگلم با اینکه ۵ سال ازم کوچیکتر بود اما مردونگی خیلی کلفتی داشت‌ میتونستم از روی شلوارش به خوبی بفهمم که حداقل ۱۹.۲۰ سانت ک.یر توی اون شلوارش خوابیده!
_داداش!
با شنیدن صدام نگاهشو بهم دوخت و نگاهش به اولین چیزی که افتاد خشتک پاره و بهشت صورتیم که حالا خیس خیس شده بود افتاد
سریع صورتش سرخ شد و نگاهش پر از شرم و خجالت شد و نگاهشو ازم دزدید
با خباثت گوشیمو برداشتم و بهش اس،ام اس دادم
_خوشت اومد از اون کلوچه صورتی داداش بسیجیم؟😱👅👇
https://t.me/+RZNbwlJVHK9lOWU0
https://t.me/+RZNbwlJVHK9lOWU0


عروسـهِـ سیزدهـ سالِهـ dan repost
-میخوام ک.صمو تتو کنم بابا جونم ، بهم پول میدی براش؟

از آینه با اخم نگاهم کرد
-کجاتو؟

از روی تخت بلند شدم و از روی شورتکم به شیار ک.صم اشاره کردم.
-اینجارو ، میخوام اسم تورو تتو کنم روش..

+بیجا میکنی ، بری ک.ص و کونتو نشون غریبه بدی اسم منو تتو کنی؟

لبخند شیطونی زدم و آروم گفتم:
-تازه تتو کارشم پسره..

با حرفم سمتم یورش آورد و مچ دستمو پیچوند.
جیغی زدم و درحالی که تو چشمام اشک حلقه زده بود نالیدم:
-دستم..دستم شکست حافظ

+بار آخرت بود همچین حرفی زدی ، من انقدر بی غیرتم؟!

-زر زدم ، دستمو ول کن..

دستمو ول کرد و هولم داد رو تخت.
دوباره پشت میز نشست.
لبخند زیر زیرکی زدم و گفتم:
-پس بذار سینه هامو تتو کنم..

+آیــه!
سوتینمو کنار زدم که ناگهان روی تخت خمم کرد و از پشت..🔞💦
https://t.me/+o2-DLxKOAnY5Mjk8
https://t.me/+o2-DLxKOAnY5Mjk8
https://t.me/+o2-DLxKOAnY5Mjk8

شوگر ددیشو حرصی میکنه تا ک.صشو بگاد..🙈💦


عروسـهِـ سیزدهـ سالِهـ dan repost
-من بهتر بهت ک.ص میدم یا زن چاقت؟ میبینی چقدر ک.ص من از زنت تنگ‌تره؟
اخـــخ تند‌تــــر ، طوری ک.ص تنگمو جر بده که بفهمم منو بیشتر از اون زن گشادت دوست داری.
❌❌❌❌❌❌❌❌🔞🔞🔞🔞🔞
کیان با چشمای سرخ شده و ح**شری به صورت قرمز از شهوتم زل زد و
با شنیدن این حرفم ک.یر کلفت و درازشو محکم‌تر تا ته فرو کرد.... از درد خواستم جیغ بکشم که چهارتا انگشتشو کرد تو دهنم: هـــیش جن*نده ، آروم ناله کن بخاطر جر خوردنت ، زنم اتاق بغلی داره کار میکنه.نزار بفهمه چه جن*ده تنگی هستی ک*ص طلا.
😨🔞😨🔞❌🔞😨
با اشتیاق اشنگشتاشو مک زدم و لا به لاش زمزمه کردم: اومـــم من جن*ده توام ، من زیرخواب توام.من هر*زه تخت توام فقط کیان. بهت ثابت میکنم من ک*ص و ک*ونم تنگ‌تر از زنته.

روی تخت هلش دادم و خودم روی ک*یرش نشستم. با نشستن تند و سریعم ، صدای کش‌اومدن ک*صمو هردو شنیدیم... : هرچقدر ک*ص و کو*نمو پاره کنی بازم تنگ و آبداران
نه مثل ک*ص زنت که شل و آویزون شده...
🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞
کیان فقط با خشونت منو روی ک*یرش بالا پایین میکرد و هیج‌توجهی به حرفام نمیکرد....
نزدیک ار*ضا شدنم که شد ، خواستم با صدای بلند ناله کنم که نیشگونی از چو*چولم گرفت و با تشر گفت: خفه جن*ده پولی ، زنم خونست ، نمیخوام بفهمه توعه جن*ده‌رو که اومده بودی نظافتو گا**ییدم.
تو ارزشت اندازه یه لپ ک*ون زنمم‌نیست!
آبمو خالی کردم تو ک*ص بدردنخور و زشتت ، حالا سی*کتیر.
https://t.me/+lE-OUotSguRkMmQ0
کیان با وجود متاهل بودنش ، نظافت‌چیو گول میزنه تا ک*صشو پاره کنه.خبر نداره که دختره حامله میشه و کیانو مجبور میکنه به عنوان زن دوم بگیرتش😨
https://t.me/+lE-OUotSguRkMmQ0
https://t.me/+lE-OUotSguRkMmQ0


عروسـهِـ سیزدهـ سالِهـ dan repost
_اوووف اصلا نمیشه تو رو خشک خشک کرد... باید خیس بشی و صدای #شالاپ شلوپ تو اتاق پر بشه💦🔞

به پشت خوابیده بودم و ک.ونمو بالا داده بودم. موهامو یه طرف جمع کردم و ضربه ای به ک.ونم زدم که عین ژله تکون خورد.

_اووووم اینا رو باید #خیس کنی تا تو ک.صم بره...
دو تا #پاهامو باز کرد و #لیسی به سوراخ ک.ونم زد که از شدت حشریت رو زبونش ک.ونمو تکون دادم و بالا پایین شدم:

_اهههه جووون بخور بخور بیشتر بخور... اووف چوچ.ولمو #میک بزن تا آبم بیاد...
دست انداخت و یکی از سینه هامو تو مشتش کشید و همزمان که با زبونش تو ک.صم تلمبه میزد، سینه های #بزرگ و درشتمو که تازه برنز کرده بودم میمالوند که یه دفعه دست از ک.ص لیسی کشید.

با چشایی خمار به عقب نگاه کردم که با دیدن ک.یر درازش ناخودآگاه پامو بیشتر باز کردم. #ضربه ای به ک.ونم زد و با دستای مردونش چاک ک.ونمو باز کرد:
_اوووف خیس خیس شدی وقتشه ک.یرمو ببلعی...
اینو گفت و...
https://t.me/+9XeyiEbfYRM3ZTE8
https://t.me/+9XeyiEbfYRM3ZTE8
ورود افراد زیر 21 سال ممنوع است🔞


عروسـهِـ سیزدهـ سالِهـ dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
-مامی من ک.ص میخوام
داشتم غذا میخوردم و با حس انگشتای داغش لای پام چشمام گرد شد جلوی پدر و مادرم داشتم ک.صم رو میمالید
قاشق رو از دستی انداختم و با ابرو اشاره کردم بره زیر میز سریع ببخشیدی گفت و زیر میز رفت و دامنم رو بالا زد و زبون داغش که به خیسی لای پام کشیده شد آه بلندی کشیدم و نگاه بابام بهم افتاد و چشمای خمارمو لحظه ای بستم.
شروین کوچولو زبونش رو تند تند روی ک.ص و چ.وچولم چرخوند و صدای ملچ ملوچش تو آشپزخونه پیچید که مامان گفت:
_صدای چیه؟
رون هام دو طرف سر شروین فشار دادم و سرشو محکم به ک.صم چسبوندم و با صدای لرزونی گفتم:
_هیچی مامان من غذا رو با صدای بلند خوردم.
میدونستم شروین درست نمیتونه نفس بکشه کمی فشار رون هامو برداشتم و نگاهمو به زیر بردم که سر شروین عقب رفت و دور دهنش که آب من بود بیشتر تحریکم کرد.
بابا مشکوک سرش رو زیر میز برد و...🔞💦
https://t.me/+_Yhep9ARfvs0Y2E0
https://t.me/+_Yhep9ARfvs0Y2E0
پسره برای شوگر مامیش زیر میز ک.ص خوری میکنه🙊🦦💦

ک.ص مامانیشو تو آشپزخونه میخوره🙈🔞💦

-دستتو از تو شرتم در بیار
بی توجه به حرفم از زیر چادر تند تند ک.صمو میمالید و بخاطر خیس شدنم صدای شلپ شلپ میومد و با ترس نگاهی به بچه ها کردم
-میخوام جلوی بچه ها ک.صتو بخورم مامانی
تا به خودم بیام شرت و شلوارمو همزمان در اورد  و سرشو زیر چادر برد و زبونش...🔞💦
https://t.me/+_Yhep9ARfvs0Y2E0
https://t.me/+_Yhep9ARfvs0Y2E0
https://t.me/+_Yhep9ARfvs0Y2E0


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
واست بی تابمو بی خوابمو میدونی دلتنگم ..
#ابی


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
اون که یه عمری عاشقت بود حالا دیگه دوست نداره ..


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
گفتم بعد از تو دیوونه میشم


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
معرفی رژ که جون میده برا تابستون.
#𝙏𝙧𝙚𝙣𝙙𝙮_𝙘𝙤𝙨𝙢𝙚𝙩𝙞𝙘𝙨


#𝘽𝙁𝙁


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
ایده استایل شیک بهاری مادر و پسر.
#𝙎𝙩𝙮𝙡𝙞𝙨𝙝 | #𝘾𝙝𝙞𝙘𝙗𝙖𝙗𝙮


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
ایده استایل تینیجری با کتونی سامبا به درخواست شما.
نکته استایل : به جزییات و طرح کفشتون دقت کنین و با کل آیتم هاتون رنگ هاش اگه هماهنگ باشه استایلتون خیلی حرفه ای و همه چیز تموم بنظر میرسید.
#𝙎𝙩𝙧𝙚𝙚𝙩_𝙤𝙪𝙩𝙛𝙞𝙩 | #𝙅𝙤𝙪𝙧𝙣𝙖𝙡𝙞𝙨𝙩𝙨


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
ایده استایل تینیجری با کتونی سامبا به درخواست شما.
نکته استایل : به جزییات و طرح کفشتون دقت کنین و با کل آیتم هاتون رنگ هاش اگه هماهنگ باشه استایلتون خیلی حرفه ای و همه چیز تموم بنظر میرسید.
#𝙎𝙩𝙧𝙚𝙚𝙩_𝙤𝙪𝙩𝙛𝙞𝙩 | #𝙅𝙤𝙪𝙧𝙣𝙖𝙡𝙞𝙨𝙩𝙨


ایده استایل خنک تابستونی با شومیز های رنگِ پاستلی.
نکته این استایل : عینک رنگی داشتن تو استایل تابستونیتون یکی از حرفه ای ترین حرکت تو تابستونه البته با بقیه آیتم ها بخونه رنگش.

اگه میخواین یه تیپ راحت و شیکی تو روزمره تابستون داشته باشین شومیز نخی + شلوار لینن رو بشدت بهتون پیشنهاد میکنم.

#𝙎𝙩𝙧𝙚𝙚𝙩_𝙤𝙪𝙩𝙛𝙞𝙩 | #𝙅𝙤𝙪𝙧𝙣𝙖𝙡𝙞𝙨𝙩𝙨


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
#پوینت_استایلینگ
دو استایل مختلف کژوال و اسمارت کژوال با رنگ بندی مشترک ولی آیتم ها متفاوت.
همینجور که میبینید در استایل کژوال حداقل یک یا دو آیتم پارچه ای هست و بقیه آیتم ها کژوال هستند ولی در استایل کژوال هیچ چیز پارچه ای نمیپوشه.


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
ایده لباس مجلسی کوتاه خامه دوزی مناسب تولدت / دوستات.
پارچه خامه دوزی یکی از پارچه های خنک و راحته که برا تولد و دورهمی های بهار و تابستون انتخاب عالیه.

#𝙈𝙞𝙣𝙞_𝙙𝙧𝙚𝙨𝙨 | #𝙅𝙤𝙪𝙧𝙣𝙖𝙡𝙞𝙨𝙩𝙨 👗


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
ایده استایل ترندی با شومیزهای رنگی نخی یا لینن.
#𝙎𝙩𝙧𝙚𝙚𝙩_𝙤𝙪𝙩𝙛𝙞𝙩 | #𝙅𝙤𝙪𝙧𝙣𝙖𝙡𝙞𝙨𝙩𝙨


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
ایده لباس مجلسی مشکی مخصوص تینیجرا.
#𝙈𝙖𝙭𝙞_𝙙𝙧𝙚𝙨𝙨 | #𝙅𝙤𝙪𝙧𝙣𝙖𝙡𝙞𝙨𝙩𝙨 🥿

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.