عروسـهِـ سیزدهـ سالِهـ dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
-مامی من ک.ص میخوام
داشتم غذا میخوردم و با حس انگشتای داغش لای پام چشمام گرد شد جلوی پدر و مادرم داشتم ک.صم رو میمالید
قاشق رو از دستی انداختم و با ابرو اشاره کردم بره زیر میز سریع ببخشیدی گفت و زیر میز رفت و دامنم رو بالا زد و زبون داغش که به خیسی لای پام کشیده شد آه بلندی کشیدم و نگاه بابام بهم افتاد و چشمای خمارمو لحظه ای بستم.
شروین کوچولو زبونش رو تند تند روی ک.ص و چ.وچولم چرخوند و صدای ملچ ملوچش تو آشپزخونه پیچید که مامان گفت:
_صدای چیه؟
رون هام دو طرف سر شروین فشار دادم و سرشو محکم به ک.صم چسبوندم و با صدای لرزونی گفتم:
_هیچی مامان من غذا رو با صدای بلند خوردم.
میدونستم شروین درست نمیتونه نفس بکشه کمی فشار رون هامو برداشتم و نگاهمو به زیر بردم که سر شروین عقب رفت و دور دهنش که آب من بود بیشتر تحریکم کرد.
بابا مشکوک سرش رو زیر میز برد و...🔞💦
https://t.me/+_Yhep9ARfvs0Y2E0
https://t.me/+_Yhep9ARfvs0Y2E0
پسره برای شوگر مامیش زیر میز ک.ص خوری میکنه🙊🦦💦
ک.ص مامانیشو تو آشپزخونه میخوره🙈🔞💦
-دستتو از تو شرتم در بیار
بی توجه به حرفم از زیر چادر تند تند ک.صمو میمالید و بخاطر خیس شدنم صدای شلپ شلپ میومد و با ترس نگاهی به بچه ها کردم
-میخوام جلوی بچه ها ک.صتو بخورم مامانی
تا به خودم بیام شرت و شلوارمو همزمان در اورد و سرشو زیر چادر برد و زبونش...🔞💦
https://t.me/+_Yhep9ARfvs0Y2E0
https://t.me/+_Yhep9ARfvs0Y2E0
https://t.me/+_Yhep9ARfvs0Y2E0
داشتم غذا میخوردم و با حس انگشتای داغش لای پام چشمام گرد شد جلوی پدر و مادرم داشتم ک.صم رو میمالید
قاشق رو از دستی انداختم و با ابرو اشاره کردم بره زیر میز سریع ببخشیدی گفت و زیر میز رفت و دامنم رو بالا زد و زبون داغش که به خیسی لای پام کشیده شد آه بلندی کشیدم و نگاه بابام بهم افتاد و چشمای خمارمو لحظه ای بستم.
شروین کوچولو زبونش رو تند تند روی ک.ص و چ.وچولم چرخوند و صدای ملچ ملوچش تو آشپزخونه پیچید که مامان گفت:
_صدای چیه؟
رون هام دو طرف سر شروین فشار دادم و سرشو محکم به ک.صم چسبوندم و با صدای لرزونی گفتم:
_هیچی مامان من غذا رو با صدای بلند خوردم.
میدونستم شروین درست نمیتونه نفس بکشه کمی فشار رون هامو برداشتم و نگاهمو به زیر بردم که سر شروین عقب رفت و دور دهنش که آب من بود بیشتر تحریکم کرد.
بابا مشکوک سرش رو زیر میز برد و...🔞💦
https://t.me/+_Yhep9ARfvs0Y2E0
https://t.me/+_Yhep9ARfvs0Y2E0
پسره برای شوگر مامیش زیر میز ک.ص خوری میکنه🙊🦦💦
ک.ص مامانیشو تو آشپزخونه میخوره🙈🔞💦
-دستتو از تو شرتم در بیار
بی توجه به حرفم از زیر چادر تند تند ک.صمو میمالید و بخاطر خیس شدنم صدای شلپ شلپ میومد و با ترس نگاهی به بچه ها کردم
-میخوام جلوی بچه ها ک.صتو بخورم مامانی
تا به خودم بیام شرت و شلوارمو همزمان در اورد و سرشو زیر چادر برد و زبونش...🔞💦
https://t.me/+_Yhep9ARfvs0Y2E0
https://t.me/+_Yhep9ARfvs0Y2E0
https://t.me/+_Yhep9ARfvs0Y2E0