#43
نفسمو کلافه بیرون دادم این سودا آخرش منو دیوونه می کرد آخه کار مهمش با من چی می تونست باشه جز این که بخواد برم تو اون خراب شده چون یه مشتری مایه دار سراغمو گرفته!
-ببین سودا من چندبار بهت گفتم که یه مدت می خوام خونه بمونم از بس رابطه داشتم عفونت گرفتم می خوام یکم استراحت کنم بعدش اگه خواستم کارمو ادامه بدم خودم میام سراغت.
کمی مکث کردم و بعد ادامه دادم.
-هر وقت بخوام خودم میام اونجا و سراغت رو میگیرم لازم نیست تو هی زنگ بزنی و سراغمو بگیری.
-دو دقیقه ساکت باش بزار من حرف بزنم عاشق چشم و ابروت که نیستم والا ندیدم یه دختر ج.نده انقدر کلاس بزاره معلوم نیست چه غلطی کردی که این مردک بی خیال نمیشه.
با گفتن این حرف عصبی گوشی رو روی قطع کردم درسته که من کارم تن فروشی بود اما اصلا از این که کسی بهم بگه ج.نده خوشم نمی اومد.
من با میل و رغبت خودم یا به خاطر نیاز جنسی بالام وارد این کار نشده بودم و همش به خاطر این بود که می خواستم رو پای خودم بایستم.
چند بار دیگه هم بهم زنگ زد و بعدش انگار بی خیال شد که صدای پیام گوشیم بلند شد.
با این که گفته بودم نمی خوام حرف هاشو بشنوم اما کنجکاو بودم ببینم مردی که ازش حرف می زنه کیه.
گوشی رو برداشتم و پیامش رو باز کردم.
-اون پسره که دیروز اومده بود و باهات حرف زد دوباره اومده سراغت بیا اینجا میگه کار مهمی باهات داره اگه بخواد پولشو پس بگیره من بهش نمیدم ها خودت باید بیای و راضیش کنی.
نفسمو کلافه بیرون دادم این سودا آخرش منو دیوونه می کرد آخه کار مهمش با من چی می تونست باشه جز این که بخواد برم تو اون خراب شده چون یه مشتری مایه دار سراغمو گرفته!
-ببین سودا من چندبار بهت گفتم که یه مدت می خوام خونه بمونم از بس رابطه داشتم عفونت گرفتم می خوام یکم استراحت کنم بعدش اگه خواستم کارمو ادامه بدم خودم میام سراغت.
کمی مکث کردم و بعد ادامه دادم.
-هر وقت بخوام خودم میام اونجا و سراغت رو میگیرم لازم نیست تو هی زنگ بزنی و سراغمو بگیری.
-دو دقیقه ساکت باش بزار من حرف بزنم عاشق چشم و ابروت که نیستم والا ندیدم یه دختر ج.نده انقدر کلاس بزاره معلوم نیست چه غلطی کردی که این مردک بی خیال نمیشه.
با گفتن این حرف عصبی گوشی رو روی قطع کردم درسته که من کارم تن فروشی بود اما اصلا از این که کسی بهم بگه ج.نده خوشم نمی اومد.
من با میل و رغبت خودم یا به خاطر نیاز جنسی بالام وارد این کار نشده بودم و همش به خاطر این بود که می خواستم رو پای خودم بایستم.
چند بار دیگه هم بهم زنگ زد و بعدش انگار بی خیال شد که صدای پیام گوشیم بلند شد.
با این که گفته بودم نمی خوام حرف هاشو بشنوم اما کنجکاو بودم ببینم مردی که ازش حرف می زنه کیه.
گوشی رو برداشتم و پیامش رو باز کردم.
-اون پسره که دیروز اومده بود و باهات حرف زد دوباره اومده سراغت بیا اینجا میگه کار مهمی باهات داره اگه بخواد پولشو پس بگیره من بهش نمیدم ها خودت باید بیای و راضیش کنی.