مرا راضی کن (میمی و سالواتوره) VIP dan repost
#پارت_۱۱۶
#جلد_سوم_ادیسه_تاریک
#مرا_راضی_کن
خدایا... این دیگه از کجا اومد؟ یعنی اون لعنتی کیه؟
وینسنت یه آهی با خشونت بیرون میده و ادامه میده:
«آره، این شخص خیلی با ما کار میکنه که فهمیده. اون لارنس تا جایی که من میدونم با افراد زیادی مراوده داشت. شرکتشون یه شرکت بزرگ بینالمللی بود. که البته تمام شعبههاشون تعطیل یا توقیف شده. اما اینجا یه نفر کارتهاشو خوب بازی کرده تا منو به زیر بکشه. و در کنار اینا، همهی شما رو هم با من به زیر بکشه.»
پاپا بند بند انگشتهاشو قولنج میکنه و با عصبانیت میگه:
«حالا باید بفهمیم این جاسوس کیه. کارمون الان اینه. کی اینکارو کرده و چرا اینکارو کرده؟»
من میگم:
«در مورد فونتینها چطور؟ از طرف اونا هم تهدید شدیم. اگه این دو خانواده با هم علیه ما متحد بشن باید چکار کنیم؟»
وینسنت شونههاش رو بالا میندازه و دندونهاشو به هم فشار میده.
«تا اونجا که من میدونم اونا هیچ اتحادی با استفانو ندارن. اونا به همون اندازه که از ما متنفرن از همدیگه هم متنفرم.»
ولی باید بیشتر حواسمون باشه. درسته استفانو پورتالیو و فونتینها از هم متنفرن، اما عملکردشون یکسانه. هر دوتاشون تمایل دارن به تنهایی وارد عمل بشن و علاقهای به هیچ اتحادی با خانوادههای دیگه ندارن.
تنها تفاوت بین اونا اینه که استفانو و خانوادهش گانگسترهای وحشتناکی هستن که اگه تصمیم بگیرن کسی رو از بین ببرن واسهشون مهم نیست اینوسط چقدر آدم کشته بشه.
این روش به تنهایی به اندازهی کافی قدرتمندشون کرده که از هر اتحادی بی نیاز بشن. و به کسی جز خودشون متکی نباشن.
اما فونتینها، اونا به دولت مرتبطن. از طریق ارتباطاتی که پیدا کردن خودشونو قدرتمند کردن. اما بازم ارتباط با سیاستمدارها آدم رو محدود میکنه و نمیتونن دست به هر خشونتی بزنن.
هیچوقت هم نفهمیدیم ارتباطشون با حکومت در چه سطحی و به چه افرادی گره خورده. کاملا محرمانه عمل میکنن. و این به این معنیه که فونتینها در هنگام از بین بردن دشمنانشون باید محتاطانه عمل کنن و به نرمی پا پیش بذارن. یا اصلا این کار رو به عدهی دیگهای واگذار کنن.
برای همینه که نمیتونن مستقیم سراغ ما بیان. پس احتمالا میخوان از طریق افراد دیگهای ما رو از دور خارج کنن.
اونا با مجموعهای از گنگسترها معاملات کثیف انجام میدن. معاملاتی مثل قاچاق اسلحه، مواد مخدر و فحشا.
#جلد_سوم_ادیسه_تاریک
#مرا_راضی_کن
خدایا... این دیگه از کجا اومد؟ یعنی اون لعنتی کیه؟
وینسنت یه آهی با خشونت بیرون میده و ادامه میده:
«آره، این شخص خیلی با ما کار میکنه که فهمیده. اون لارنس تا جایی که من میدونم با افراد زیادی مراوده داشت. شرکتشون یه شرکت بزرگ بینالمللی بود. که البته تمام شعبههاشون تعطیل یا توقیف شده. اما اینجا یه نفر کارتهاشو خوب بازی کرده تا منو به زیر بکشه. و در کنار اینا، همهی شما رو هم با من به زیر بکشه.»
پاپا بند بند انگشتهاشو قولنج میکنه و با عصبانیت میگه:
«حالا باید بفهمیم این جاسوس کیه. کارمون الان اینه. کی اینکارو کرده و چرا اینکارو کرده؟»
من میگم:
«در مورد فونتینها چطور؟ از طرف اونا هم تهدید شدیم. اگه این دو خانواده با هم علیه ما متحد بشن باید چکار کنیم؟»
وینسنت شونههاش رو بالا میندازه و دندونهاشو به هم فشار میده.
«تا اونجا که من میدونم اونا هیچ اتحادی با استفانو ندارن. اونا به همون اندازه که از ما متنفرن از همدیگه هم متنفرم.»
ولی باید بیشتر حواسمون باشه. درسته استفانو پورتالیو و فونتینها از هم متنفرن، اما عملکردشون یکسانه. هر دوتاشون تمایل دارن به تنهایی وارد عمل بشن و علاقهای به هیچ اتحادی با خانوادههای دیگه ندارن.
تنها تفاوت بین اونا اینه که استفانو و خانوادهش گانگسترهای وحشتناکی هستن که اگه تصمیم بگیرن کسی رو از بین ببرن واسهشون مهم نیست اینوسط چقدر آدم کشته بشه.
این روش به تنهایی به اندازهی کافی قدرتمندشون کرده که از هر اتحادی بی نیاز بشن. و به کسی جز خودشون متکی نباشن.
اما فونتینها، اونا به دولت مرتبطن. از طریق ارتباطاتی که پیدا کردن خودشونو قدرتمند کردن. اما بازم ارتباط با سیاستمدارها آدم رو محدود میکنه و نمیتونن دست به هر خشونتی بزنن.
هیچوقت هم نفهمیدیم ارتباطشون با حکومت در چه سطحی و به چه افرادی گره خورده. کاملا محرمانه عمل میکنن. و این به این معنیه که فونتینها در هنگام از بین بردن دشمنانشون باید محتاطانه عمل کنن و به نرمی پا پیش بذارن. یا اصلا این کار رو به عدهی دیگهای واگذار کنن.
برای همینه که نمیتونن مستقیم سراغ ما بیان. پس احتمالا میخوان از طریق افراد دیگهای ما رو از دور خارج کنن.
اونا با مجموعهای از گنگسترها معاملات کثیف انجام میدن. معاملاتی مثل قاچاق اسلحه، مواد مخدر و فحشا.