#بـــرگ_زیـــــتون🍃
#پارت_سیصد_پنج
نفس نفس زنان کنارم روی تخت دراز کشید و لب زد:
- میای از تهران بریم؟
خمار خواب بودم.
رابطه ای که گذروندیم انرژی زیادی ازم گرفته بود و دلم فقط خواب می خواست.
به سختی پلک هام رو از هم باز کردم و پرسیدم:
- کجا؟
آریو نیم خیز شد سمتم.
ملافه رو تا روی قفسه ی سینه ام بالا کشید و جواب داد:
- میخوام هرچی باقی مونده بفروشم، رستوران رو هم پس بدم برم از صفر شروع کنم.
لبم رو به دندون گرفتم و پچ زدم:
- بازم شرمنده بابت نیما.
با اخم انگشت اشاره اش رو روی لبم فشرد و گفت:
- لازم نیست شرمنده باشی، فقط بگو باهام میای یا نه؟
نفس عمیقی کشیدم و جواب دادم:
- من که قبلا هم گفتم، تصمیم گرفتم ازتون دور بشم.
به نظرم دوری و دوستی بهترین راهه!
آریو خیره به چشم هام پرسید:
- حرف آخرته؟
با تاکید لب زدم:
- حرف اول و آخرمه.
سری تکون داد و زمزمه کرد:
- اوکی.
بعد هم ملافه رو از روی تنم کشید و خودش جایگزین ملافه روی بدنم شد.
لب هاش رو روی گردنم کشید و زیر گوشم پچ زد:
- حس می کنم میتونیم یه راند دیگه ام داشته باشیم.
سکوت کوتاهم رو رضایت برداشت کرده بود و... .
گرچه منم بدم نمیومد از روز و شب های آخرمون برام خاطره ی خوش به جا بمونه!
- بوی تنت معرکه ست نگار.
#پارت_سیصد_پنج
نفس نفس زنان کنارم روی تخت دراز کشید و لب زد:
- میای از تهران بریم؟
خمار خواب بودم.
رابطه ای که گذروندیم انرژی زیادی ازم گرفته بود و دلم فقط خواب می خواست.
به سختی پلک هام رو از هم باز کردم و پرسیدم:
- کجا؟
آریو نیم خیز شد سمتم.
ملافه رو تا روی قفسه ی سینه ام بالا کشید و جواب داد:
- میخوام هرچی باقی مونده بفروشم، رستوران رو هم پس بدم برم از صفر شروع کنم.
لبم رو به دندون گرفتم و پچ زدم:
- بازم شرمنده بابت نیما.
با اخم انگشت اشاره اش رو روی لبم فشرد و گفت:
- لازم نیست شرمنده باشی، فقط بگو باهام میای یا نه؟
نفس عمیقی کشیدم و جواب دادم:
- من که قبلا هم گفتم، تصمیم گرفتم ازتون دور بشم.
به نظرم دوری و دوستی بهترین راهه!
آریو خیره به چشم هام پرسید:
- حرف آخرته؟
با تاکید لب زدم:
- حرف اول و آخرمه.
سری تکون داد و زمزمه کرد:
- اوکی.
بعد هم ملافه رو از روی تنم کشید و خودش جایگزین ملافه روی بدنم شد.
لب هاش رو روی گردنم کشید و زیر گوشم پچ زد:
- حس می کنم میتونیم یه راند دیگه ام داشته باشیم.
سکوت کوتاهم رو رضایت برداشت کرده بود و... .
گرچه منم بدم نمیومد از روز و شب های آخرمون برام خاطره ی خوش به جا بمونه!
- بوی تنت معرکه ست نگار.