این منتقد سینما، غلبه حواشی بر متن را از دیگر تبعات این رویکرد عنوان میکند و توضیح میدهد: «در چنین شرایطی حواشی بر متن غلبه میکند و درنتیجه میبینیم که انگار برای مخاطب سبک پوشش فلان خانم یا آقای بازیگر بیش از سطح کیفی آثار مهم میشود. وقتی درباره جشن سینمایی صحبت میکنیم که در آن داوری آثار اتفاق میافتد، نباید سطح کیفی بررسیها شاخصها از زیباییشناسی هنر و کار حرفهای به زیبایی هنرمندان تقلیل پیدا کند.» صائمی پیوند سینمای نخبهگرا و سینمای عامهپسند را یکی از اهداف علی معلم در برگزاری این جشن عنوان میکند و ادامه میدهد: «جشن حافظ در آن دوران، ترکیبی از سینماگران فعال مرتبط با سینمای نخبهگرایانه روشنفکرانه در کنار فعالان سینمای عامهپسند بود، آنچنان که در کنار داریوش مهرجویی، حضور بازیگر کمدی عامه پسند را هم شاهد بودیم. این نگاه دوسویه ایجاد یک فضای عادلانه و چند جانبه را فراهم میکرد که همه نوع سلیقهای در آن دیده میشد. اما حالا انگار که این عامه پسندی در اولویت قرار گرفته است و این سبب توسعه یک نگاه بازاری و تجاری و سلبریتیزده شده است. البته این نقد به همه جشنها و حتی مراسمهای رونمایی و فرش قرمزها وارد است؛ اغلب اینها بشدت ذیل گفتمان سلبریتی، هنر را به وجوه پروپاگاندایی تقلیل دادهاند.»
او در ادامه با تأکید بر مناقشهبرانگیز بودن نفس داوری در حوزه سینما به خاطر نسبی بودن معیارهای زیباییشناسی در عین حال میگوید که البته شکلگیری مناسبات پشت پرده تجاری مافیای سینمایی بر داوریها تأثیر میگذارد. صائمی در ادامه میافزاید: «سینمای امروز ما بیش از آنکه به مخاطب متکی باشد، وابسته به مناسبتهای مالی شده و این مناسبتها، فضای سینمایی کشور و هر مناسبتی را که در این فضا هست شکل میدهد. آنقدر بیاعتمادی و شکاف بین مخاطب و سینما ایجاد شده که اعتبار و ارزش جوایز هم از دست رفته است.»
این منتقد سینما البته با اشاره به تأثیر شرایط اجتماعی و سیاسی بر سینما و رویدادهای آن، در کانون توجه قرار گرفتن این رویدادها را گذرا و هیجانی میخواند و در پایان خاطرنشان میکند: «این روزها معیارهای داوری در جامعه گستردهتر مخاطبان سینما تغییر زیادی کرده است. پیش از این سلبریتیها و چهرهها محبوب بودند و شاخصه این محبوبیت جنس بازی آنها یا شهرت بود. الان محبوبیت سینماگران در نسبت آنها با همراهی جامعه تعیین میشود. جایگاه هنرمندان را حتی وزن هنری آنها مشخص نمیکند بلکه واکنش آنها به اتفاقات روز تعیین میکند. در وضعیت تازه تاریخی قرار گرفتهایم و بر این اساس میدان بازی عوض شده و تمام سازکارهای اعتبارسنجی بین مخاطب تغییر کرده است. بنابراین واکنش بخشی از جامعه به تمام این جوایز و جشنها گذراست و معیاری برای قضاوت عمومی نسبت به چهرهها و سلبریتی نیست.»
او در ادامه با تأکید بر مناقشهبرانگیز بودن نفس داوری در حوزه سینما به خاطر نسبی بودن معیارهای زیباییشناسی در عین حال میگوید که البته شکلگیری مناسبات پشت پرده تجاری مافیای سینمایی بر داوریها تأثیر میگذارد. صائمی در ادامه میافزاید: «سینمای امروز ما بیش از آنکه به مخاطب متکی باشد، وابسته به مناسبتهای مالی شده و این مناسبتها، فضای سینمایی کشور و هر مناسبتی را که در این فضا هست شکل میدهد. آنقدر بیاعتمادی و شکاف بین مخاطب و سینما ایجاد شده که اعتبار و ارزش جوایز هم از دست رفته است.»
این منتقد سینما البته با اشاره به تأثیر شرایط اجتماعی و سیاسی بر سینما و رویدادهای آن، در کانون توجه قرار گرفتن این رویدادها را گذرا و هیجانی میخواند و در پایان خاطرنشان میکند: «این روزها معیارهای داوری در جامعه گستردهتر مخاطبان سینما تغییر زیادی کرده است. پیش از این سلبریتیها و چهرهها محبوب بودند و شاخصه این محبوبیت جنس بازی آنها یا شهرت بود. الان محبوبیت سینماگران در نسبت آنها با همراهی جامعه تعیین میشود. جایگاه هنرمندان را حتی وزن هنری آنها مشخص نمیکند بلکه واکنش آنها به اتفاقات روز تعیین میکند. در وضعیت تازه تاریخی قرار گرفتهایم و بر این اساس میدان بازی عوض شده و تمام سازکارهای اعتبارسنجی بین مخاطب تغییر کرده است. بنابراین واکنش بخشی از جامعه به تمام این جوایز و جشنها گذراست و معیاری برای قضاوت عمومی نسبت به چهرهها و سلبریتی نیست.»