• بعد از گذشت چهار سال از ساخت فیلم «خانه پدری» و حرف و حدیثهایی که بر سر حذف صحنۀ ابتدایی این فیلم از سر گذراندید، اکران عمومی آن چقدر برای شما مهم است؟
فیلم زمانی تکمیل میشود که با مخاطبش ارتباط برقرار کند. توقع زیادی نیست که دوست داشته باشم فیلمم دیده شود و به نتیجه برسد. اگر بازخوردها منفی باشد من نتیجه گرفتهام و اگر مثبت باشد باز هم نتیجه گرفتهام. از سوی دیگر هزینههای صرف شدۀ فیلم باید برگردد. این فیلم موضوع حساسیت برانگیزی داشت و من تا حد ممکن سعی کردم به سمت و سوی مخاطره آمیزتر کردن آن نروم و مراقب عواقب کارم باشم، اما ظاهراً سوء تفاهمات مبتنی بر سلیقه و ذائقههای شخصی ساز خودش را میزند. فکر میکنم اگر این صحنه به ظاهر خشنی که دائماً به آن اشاره میکنند از فیلم حذف شود باز هم فیلم را قابل نمایش ندانند و حذف آن صحنه بهانه است. گاهی اوقات مسئولین امر ممکن است فیلمی را دوست داشته باشند و فراتر از ظرفیتش به آن فرصت فروش دهند و گاهی هم به فیلمی، که ممکن است با اقبال مردم مواجه شود، بیاعتنایی کنند و مجال زیادی به آن ندهند.
• در این دوره شاهدیم که بسیاری از کتابهایی که در ارشاد معطل مانده بودند مجوز گرفتند؛ اوضاع برای سینما چطور بوده؟ و آیندۀ سینما را چقدر روشن میبینید؟
کم و بیش اتفاقاتی افتاده. در هر حال قرار بود و قرار است که این دولت نسبت به دولت پیش دوران بسیار متفاوتی داشته باشد. زمانی که دولت پیش، در آخرین روزهای حیاتش، تصمیم به بازگشایی خانه سینما گرفت، دوستان خانه سینما سعی کردند این گشایش جزو افتخارات دولت معذور، که باعث و بانی بسته شدن در خانه سینما شده بود، نشود و به دولت آینده اعتباری ببخشد و همگی امید داشتیم که قرار است فضایی متفاوت را تجربه کنیم. در این ایام اتفاق مهمی که رخ داده تشکیل گروهی به نام هنر و تجربه است که تا این لحظه نشانهها و علائمی مثبت و امیدوار کننده از خود نشان داده. از فیلم «خانه پدری» هم برای نمایش در این گروه دعوت شده. اگر چه سینماهای محدودی خواهد داشت، ولی گاهی اوقات فکر میکنید انگار چارهای ندارید جز اینکه در همین گروه محدود فیلمتان نمایش داده شود. این حرکت برای بخشی از فیلمهای مستقل، که ممکن است به صورت عادی مخاطب نداشته باشند و صاحبان سینما رغبت نکنند که آنها را نمایش دهند، دلخوشی خوبی است.
• یک سینمادار خصوصی برای بقای خود مجبور است که فیلمهایی را اکران کند که مخاطب عام داشته باشد و بفروشد؛ اما شهرداری و حوزه هنری انبوهی سینما در اختیار دارند که مانند یک تاجر عمل میکنند و مانند سینمادار خصوصی به فکر فروش فیلم هستند. اکران محدود فیلم «خانه پدری» در گروه هنر و تجربه موجب میشود که فیلمی که میتواند خوب بفروشد نمایش محدودی داشته باشد و از اکران عمومی در سراسر کشور محروم شود.
در واقع اکران در سینماهای هنر و تجربه اکران اصلی فیلم میشود. شرایط فرهنگی آن چنان نیست که بتوان این نیاز را در عرصۀ سینماداری مستقل و غیر دولتی جستجو کرد. من فکر میکنم صاحب سینما حق دارد دنبال داشتن صندلی خالی کمتری در طول روز باشد و این نشانۀ زیاده خواهی او نیست. در هر حال او هم میخواهد با گردش مالی این چرخه به سودش باشد. این حق طبیعی صاحب سینماست، همانطور که هر تهیه کننده و کارگردانی میخواهد که فیلمش با مخاطبین بیشتری ارتباط برقرار کند. باید امکانی برای حمایت از فیلمهایی که بنیۀ چندانی برای بازگشت سرمایه یا ایجاد چرخه مالی ندارند فراهم شود. زمانی آقای کاوه، مدیر سینما عصر جدید، یکی از سالنهای نمایشش را به این نوع فیلمها اختصاص داده بود که غنیمتی محسوب میشد، ولی آن قدر با دوام نبود که دستکم خیالمان راحت باشد که سالنی هر چند کوچک به این سینما میپردازد؛ و با وجود مقاومتهایی که آقای کاوه میکرد، فشارهای پیرامونی موجب توقف این حرکت شد.
• گاهی اوقات موارد استثنایی پیش میآید و یک آدم خصوصی جسارت اکران این نوع فیلمها را به خرج میدهد.
بله، در سالهای پیش از انقلاب در یکی از محلههای فقیرنشین اهواز سینمایی به اسم «مولنروژ» پارادوکس غریبی داشت. این سینما از حیث ساختار درجه سه بود، اما شاهکارهای سینمایی را نمایش میداد. کف کیفیت فیلمهای آن سینما فیلمهای متوسط قامه بود و هرگز فیلمهای جفنگ هندی و عربی و فارسی را نشان نمیداد. ما علاقهمندان به سینما در اهواز، عمدتاً دوستان سینمای آزاد، شاهکارهای مهم سینما را آن جا دیدیم و اصرار داشتیم هر هفته که فیلمها عوض میشد برویم و اندک نقشی برای بقای آن ایفا کنیم. عشق مدیر آن سینما موجب میشد که صندلیهای خالی را تحمل میکرد، وگرنه اگر فیلمهای هندی را در آن سینما نمایش میداد حتماً هر روز صدها نفر برای تماشای فیلم میآمدند.
فیلم زمانی تکمیل میشود که با مخاطبش ارتباط برقرار کند. توقع زیادی نیست که دوست داشته باشم فیلمم دیده شود و به نتیجه برسد. اگر بازخوردها منفی باشد من نتیجه گرفتهام و اگر مثبت باشد باز هم نتیجه گرفتهام. از سوی دیگر هزینههای صرف شدۀ فیلم باید برگردد. این فیلم موضوع حساسیت برانگیزی داشت و من تا حد ممکن سعی کردم به سمت و سوی مخاطره آمیزتر کردن آن نروم و مراقب عواقب کارم باشم، اما ظاهراً سوء تفاهمات مبتنی بر سلیقه و ذائقههای شخصی ساز خودش را میزند. فکر میکنم اگر این صحنه به ظاهر خشنی که دائماً به آن اشاره میکنند از فیلم حذف شود باز هم فیلم را قابل نمایش ندانند و حذف آن صحنه بهانه است. گاهی اوقات مسئولین امر ممکن است فیلمی را دوست داشته باشند و فراتر از ظرفیتش به آن فرصت فروش دهند و گاهی هم به فیلمی، که ممکن است با اقبال مردم مواجه شود، بیاعتنایی کنند و مجال زیادی به آن ندهند.
• در این دوره شاهدیم که بسیاری از کتابهایی که در ارشاد معطل مانده بودند مجوز گرفتند؛ اوضاع برای سینما چطور بوده؟ و آیندۀ سینما را چقدر روشن میبینید؟
کم و بیش اتفاقاتی افتاده. در هر حال قرار بود و قرار است که این دولت نسبت به دولت پیش دوران بسیار متفاوتی داشته باشد. زمانی که دولت پیش، در آخرین روزهای حیاتش، تصمیم به بازگشایی خانه سینما گرفت، دوستان خانه سینما سعی کردند این گشایش جزو افتخارات دولت معذور، که باعث و بانی بسته شدن در خانه سینما شده بود، نشود و به دولت آینده اعتباری ببخشد و همگی امید داشتیم که قرار است فضایی متفاوت را تجربه کنیم. در این ایام اتفاق مهمی که رخ داده تشکیل گروهی به نام هنر و تجربه است که تا این لحظه نشانهها و علائمی مثبت و امیدوار کننده از خود نشان داده. از فیلم «خانه پدری» هم برای نمایش در این گروه دعوت شده. اگر چه سینماهای محدودی خواهد داشت، ولی گاهی اوقات فکر میکنید انگار چارهای ندارید جز اینکه در همین گروه محدود فیلمتان نمایش داده شود. این حرکت برای بخشی از فیلمهای مستقل، که ممکن است به صورت عادی مخاطب نداشته باشند و صاحبان سینما رغبت نکنند که آنها را نمایش دهند، دلخوشی خوبی است.
• یک سینمادار خصوصی برای بقای خود مجبور است که فیلمهایی را اکران کند که مخاطب عام داشته باشد و بفروشد؛ اما شهرداری و حوزه هنری انبوهی سینما در اختیار دارند که مانند یک تاجر عمل میکنند و مانند سینمادار خصوصی به فکر فروش فیلم هستند. اکران محدود فیلم «خانه پدری» در گروه هنر و تجربه موجب میشود که فیلمی که میتواند خوب بفروشد نمایش محدودی داشته باشد و از اکران عمومی در سراسر کشور محروم شود.
در واقع اکران در سینماهای هنر و تجربه اکران اصلی فیلم میشود. شرایط فرهنگی آن چنان نیست که بتوان این نیاز را در عرصۀ سینماداری مستقل و غیر دولتی جستجو کرد. من فکر میکنم صاحب سینما حق دارد دنبال داشتن صندلی خالی کمتری در طول روز باشد و این نشانۀ زیاده خواهی او نیست. در هر حال او هم میخواهد با گردش مالی این چرخه به سودش باشد. این حق طبیعی صاحب سینماست، همانطور که هر تهیه کننده و کارگردانی میخواهد که فیلمش با مخاطبین بیشتری ارتباط برقرار کند. باید امکانی برای حمایت از فیلمهایی که بنیۀ چندانی برای بازگشت سرمایه یا ایجاد چرخه مالی ندارند فراهم شود. زمانی آقای کاوه، مدیر سینما عصر جدید، یکی از سالنهای نمایشش را به این نوع فیلمها اختصاص داده بود که غنیمتی محسوب میشد، ولی آن قدر با دوام نبود که دستکم خیالمان راحت باشد که سالنی هر چند کوچک به این سینما میپردازد؛ و با وجود مقاومتهایی که آقای کاوه میکرد، فشارهای پیرامونی موجب توقف این حرکت شد.
• گاهی اوقات موارد استثنایی پیش میآید و یک آدم خصوصی جسارت اکران این نوع فیلمها را به خرج میدهد.
بله، در سالهای پیش از انقلاب در یکی از محلههای فقیرنشین اهواز سینمایی به اسم «مولنروژ» پارادوکس غریبی داشت. این سینما از حیث ساختار درجه سه بود، اما شاهکارهای سینمایی را نمایش میداد. کف کیفیت فیلمهای آن سینما فیلمهای متوسط قامه بود و هرگز فیلمهای جفنگ هندی و عربی و فارسی را نشان نمیداد. ما علاقهمندان به سینما در اهواز، عمدتاً دوستان سینمای آزاد، شاهکارهای مهم سینما را آن جا دیدیم و اصرار داشتیم هر هفته که فیلمها عوض میشد برویم و اندک نقشی برای بقای آن ایفا کنیم. عشق مدیر آن سینما موجب میشد که صندلیهای خالی را تحمل میکرد، وگرنه اگر فیلمهای هندی را در آن سینما نمایش میداد حتماً هر روز صدها نفر برای تماشای فیلم میآمدند.