❇️ زمینههای تحوّل در آموزشوپرورش
✍🏼 محمدعلی سوره ـ كارشناسی ارشد علوم سیاسی
🔸 روزهای نخستین مهرماه است و شور و شعف دانشآموزان، خصوصاً بچه دبستانیها، حال و هوای پاییزی را نشاط و شادابی دوباره میبخشد. خندههای پرمهر، گریههای معصومانه، بازیگوشیهای کودکانه و حس کنجکاوانه، همه حاکی از سپهر و فضای بسیار دلانگیز و امیدبخش است و نیازمند نگاه و نگرشی نو و ارادهای برای تحولی بنیادین و معنادار.
🔸دنیای قرن بیستویکم به لطف اینترنت و هوش مصنوعی، به سرعت در حال تغییر است و این تغییرات بر همهی عرصههای زندگی، ازجمله آموزشوپرورش، بسیار تأثیرگذار است. تحول در ساختار آموزشی برای سازگاری با این تغییرات، نیازمند عزم و ارادهی جدّی است، تا بتواند نقش حیاتی خود را در راستای توسعه فردی و اجتماعی ایفا کند. در این فرایند، دانشآموزان و معلّمان باید به مهارتها و دانش روز مجهز شوند تا برای موفقیت در زندگی تلاش کنند و جامعه را از مساعدت و کمکهای خود بهرهمند سازند؛ پس موفقیت جامعه، در گرو توجّه و اهتمام به زیرساختهای آموزشوپرورش است.
🔸یکی از ضعفهای ساختاری آموزشوپرورش این است که غالباً در برابر تغییرات مقاومت میکند و برای پذیرفتن نوآوریهای جدید آمادگی لازم را ندارد، در حقّ دانشآموزان عدالت رعایت نمیشود و بسیاری از آنها بهویژه دانشآموزان مناطق محروم، خانوادههای کمدرآمد یا اقلیّتها، از آموزشهای مناسب و باکیفیت محروم هستند. سیستمهای آموزشی با نوآوری، خلّاقیت و ایجاد فرصتهای برابر برای همهی دانشآموزان با چالشهای جدّی روبرو، و در ارائهی خدمات و امکانات بسیار ناتوان هستند.
🔸دانشآموزان در این دنیای پرآشوب، متزلزل و بیثبات چگونه از هویتهای گوناگون خود محافظت میکنند؟ چه عِرقی نسبت به هویت محلّی و ملّی خود دارند؟ فرهنگ مشارکتجو و همیار را چگونه و با چه راهکاری آموزش خواهند دید؟
🔸معضل و چالش دیگر آموزشوپرورش، زمانی وارد چرخهی بحران شد که در استخدام و بهکارگیری نیروها اهمال جدّی صورت گرفت و هماکنون هم در حال اجراست. به تعبیری در راستای استخدام نیروها، بدون ملاحظه، مؤلّفههای مورد نیاز آموزشوپرورش صرفاً برای پرکردن جاهای خالی و رفع کمبود معلّم اقدام شد که در وضعیت کنونی سهم بسزایی دارد؛ مثلاً استخدام افراد بالای سی سال جویای کار و یا افرادی که سالیانی است در بازار مشغول امرار معاش هستند، توانستهاند تا حدودی زندگی خود را اداره کنند و فرزندانی را به جامعه تحویل دهند، در آزمونهای مختلف استخدامی پذیرفته شدهاند و باید بقیّهی عمر را در جایی بگذرانند که با آن بیگانهاند و فاقد هر نوع تربیت آموزشی هستند. برای بعضی از این عزیزان، آنچه مهم است بیمه و حقوق ثابت است؛ گرچه به اعتراف برخی از همین افراد، در بازار آزاد، هم راحتتر به درآمد مورد نظرشان میرسیدند و هم نگران محدودیتهای اعمالی آموزشوپرورش نبودهاند. همچنین آزادههای عزیزی که حقّ زیادی بر گردن ما دارند و عمر جوانی و میانسالی خود را در اسارت رژیم بعثی، با همهی بدبختیها و مصائب و سختیهایش تحمل کردهاند؛ پس از آنکه سرفرازانه به آغوش میهن بازگشتند، امیدوار بودند تا اندکی بیاسایند و بقیّهی دوران زندگی را در آسایش و آرامش بگذرانند، امّا با استخدام در آموزشوپرورش دوباره اسیر قانون و مقررّات کمرونق و دستوپاگیرش شدند و میبایست باقیماندهی عمرشان را در جایی هزینه میکردند که اصلاً هیچ سنخیتی با روح و روان آنان ندارد.
🔸نیروهایی که با سازوکارهای اجرایی و مدیریتی آموزشوپرورش تربیت نشوند نخواهند توانست پیشرو، منادی و مبلّغ فرهنگ آموزشی باشند. کسی که سالها از این سیستم دور بوده و یا به فرهنگ و ادبیات بازار خو گرفته و یا در مشاغلی غیر از مشاغل آموزشی و تربیتی، آموزش دیده و با مؤلّفهها و شاخصهای آموزشی نامأنوس و بیگانه است، چگونه میتواند به فرهنگ آموزشوپرورش خدمت کند و در تربیت فرزندان این مرز و بوم، موفّق عمل کند؟ و این در حالی است که سالیانه چندهزار نفر از جوانان مستعد، خلّاق و علاقهمند به خدمت، در این مملکت فارغالتّحصیل میشوند و بیکار و بدون شغل در کوچهپسکوچههای شهرها سرگردانند و یا تصمیم به مهاجرت میگیرند.
🔸 آموزشوپرورش به عنوان اولویّت سیاستگذاری دولتها در نظام جمهوری اسلامی آنچنان که باید باشد، مورد توجّه نبوده و به آن پرداخته نشده است؛ به عنوان مثال، میتوان از میزان بودجهای که در ساختار بودجهبندی برای آموزشوپرورش در نظر گرفته شده یاد کرد که خود گویای همه چیز است. (این معضل میتواند یکی از اقدامات خوبی باشد که دولت پزشکیان در بودجه امسال، نگاه ترمیمی به آن داشته باشد و به نوعی یکی از وعدههای عدالت آموزشی را محقّق کند.)👇🏽
✍🏼 محمدعلی سوره ـ كارشناسی ارشد علوم سیاسی
🔸 روزهای نخستین مهرماه است و شور و شعف دانشآموزان، خصوصاً بچه دبستانیها، حال و هوای پاییزی را نشاط و شادابی دوباره میبخشد. خندههای پرمهر، گریههای معصومانه، بازیگوشیهای کودکانه و حس کنجکاوانه، همه حاکی از سپهر و فضای بسیار دلانگیز و امیدبخش است و نیازمند نگاه و نگرشی نو و ارادهای برای تحولی بنیادین و معنادار.
🔸دنیای قرن بیستویکم به لطف اینترنت و هوش مصنوعی، به سرعت در حال تغییر است و این تغییرات بر همهی عرصههای زندگی، ازجمله آموزشوپرورش، بسیار تأثیرگذار است. تحول در ساختار آموزشی برای سازگاری با این تغییرات، نیازمند عزم و ارادهی جدّی است، تا بتواند نقش حیاتی خود را در راستای توسعه فردی و اجتماعی ایفا کند. در این فرایند، دانشآموزان و معلّمان باید به مهارتها و دانش روز مجهز شوند تا برای موفقیت در زندگی تلاش کنند و جامعه را از مساعدت و کمکهای خود بهرهمند سازند؛ پس موفقیت جامعه، در گرو توجّه و اهتمام به زیرساختهای آموزشوپرورش است.
🔸یکی از ضعفهای ساختاری آموزشوپرورش این است که غالباً در برابر تغییرات مقاومت میکند و برای پذیرفتن نوآوریهای جدید آمادگی لازم را ندارد، در حقّ دانشآموزان عدالت رعایت نمیشود و بسیاری از آنها بهویژه دانشآموزان مناطق محروم، خانوادههای کمدرآمد یا اقلیّتها، از آموزشهای مناسب و باکیفیت محروم هستند. سیستمهای آموزشی با نوآوری، خلّاقیت و ایجاد فرصتهای برابر برای همهی دانشآموزان با چالشهای جدّی روبرو، و در ارائهی خدمات و امکانات بسیار ناتوان هستند.
🔸دانشآموزان در این دنیای پرآشوب، متزلزل و بیثبات چگونه از هویتهای گوناگون خود محافظت میکنند؟ چه عِرقی نسبت به هویت محلّی و ملّی خود دارند؟ فرهنگ مشارکتجو و همیار را چگونه و با چه راهکاری آموزش خواهند دید؟
🔸معضل و چالش دیگر آموزشوپرورش، زمانی وارد چرخهی بحران شد که در استخدام و بهکارگیری نیروها اهمال جدّی صورت گرفت و هماکنون هم در حال اجراست. به تعبیری در راستای استخدام نیروها، بدون ملاحظه، مؤلّفههای مورد نیاز آموزشوپرورش صرفاً برای پرکردن جاهای خالی و رفع کمبود معلّم اقدام شد که در وضعیت کنونی سهم بسزایی دارد؛ مثلاً استخدام افراد بالای سی سال جویای کار و یا افرادی که سالیانی است در بازار مشغول امرار معاش هستند، توانستهاند تا حدودی زندگی خود را اداره کنند و فرزندانی را به جامعه تحویل دهند، در آزمونهای مختلف استخدامی پذیرفته شدهاند و باید بقیّهی عمر را در جایی بگذرانند که با آن بیگانهاند و فاقد هر نوع تربیت آموزشی هستند. برای بعضی از این عزیزان، آنچه مهم است بیمه و حقوق ثابت است؛ گرچه به اعتراف برخی از همین افراد، در بازار آزاد، هم راحتتر به درآمد مورد نظرشان میرسیدند و هم نگران محدودیتهای اعمالی آموزشوپرورش نبودهاند. همچنین آزادههای عزیزی که حقّ زیادی بر گردن ما دارند و عمر جوانی و میانسالی خود را در اسارت رژیم بعثی، با همهی بدبختیها و مصائب و سختیهایش تحمل کردهاند؛ پس از آنکه سرفرازانه به آغوش میهن بازگشتند، امیدوار بودند تا اندکی بیاسایند و بقیّهی دوران زندگی را در آسایش و آرامش بگذرانند، امّا با استخدام در آموزشوپرورش دوباره اسیر قانون و مقررّات کمرونق و دستوپاگیرش شدند و میبایست باقیماندهی عمرشان را در جایی هزینه میکردند که اصلاً هیچ سنخیتی با روح و روان آنان ندارد.
🔸نیروهایی که با سازوکارهای اجرایی و مدیریتی آموزشوپرورش تربیت نشوند نخواهند توانست پیشرو، منادی و مبلّغ فرهنگ آموزشی باشند. کسی که سالها از این سیستم دور بوده و یا به فرهنگ و ادبیات بازار خو گرفته و یا در مشاغلی غیر از مشاغل آموزشی و تربیتی، آموزش دیده و با مؤلّفهها و شاخصهای آموزشی نامأنوس و بیگانه است، چگونه میتواند به فرهنگ آموزشوپرورش خدمت کند و در تربیت فرزندان این مرز و بوم، موفّق عمل کند؟ و این در حالی است که سالیانه چندهزار نفر از جوانان مستعد، خلّاق و علاقهمند به خدمت، در این مملکت فارغالتّحصیل میشوند و بیکار و بدون شغل در کوچهپسکوچههای شهرها سرگردانند و یا تصمیم به مهاجرت میگیرند.
🔸 آموزشوپرورش به عنوان اولویّت سیاستگذاری دولتها در نظام جمهوری اسلامی آنچنان که باید باشد، مورد توجّه نبوده و به آن پرداخته نشده است؛ به عنوان مثال، میتوان از میزان بودجهای که در ساختار بودجهبندی برای آموزشوپرورش در نظر گرفته شده یاد کرد که خود گویای همه چیز است. (این معضل میتواند یکی از اقدامات خوبی باشد که دولت پزشکیان در بودجه امسال، نگاه ترمیمی به آن داشته باشد و به نوعی یکی از وعدههای عدالت آموزشی را محقّق کند.)👇🏽