"تناقض منافعِ سنّت در اقلیتها"
انتخابات ۲۰۲۴ ايالات متحده نکتههای ریز و درشت بسیاری دارد. مهمترین چیز برای من، رابطۀ حزب دموکرات با سنّت است.
اساساً حزب دموکرات را به پیشرو بودن و پا گذاشتن روی خط قرمزهای عرف معمول میشناسیم. ستارگان هالیوودی و فعالان سیاسی مایل به چپ و غیره جُملگی یا از آن حمایت میکنند یا حداقل مقابلاش نمیایستند. یکی از ویژگیهای این نوع سیاست رواداری برابر اقلیتهای مذهبی و جمعیتیِ مهاجران و شهروندان آمریکاست. مثلاً لاتینتبارها یا مسلمانان و غیره. حتی در دوگانۀ حقوق مرد و حقوق زن نیز حزب دموکرات همواره مدعی صیانت از حقوق زنان بوده. خصوصاً در مسئلۀ سقط جنین. حال اما میبینیم که اکثریت رأی همان اقلیتها از قضا به سبد رأی جمهویخواهان رفته.
دلیل اصلی این مسئله از نظر من همان 'پیشرو' بودن دموکراتهاست. در منطق آنها اگر ما سیاستی مترقی داشته باشیم ممکن نیست 'تبعیض' قائل شویم. همانقدر باید مسلمانان نمازخوان را مورد توجه قرار دهیم که همجنسگرایان رژهدوست را پشتیبانی میکنیم و با اینکه از حقوق مهاجران مکزیکی نمیگذریم دست در دستِ اسرائیلیها برای 'دفاع از خود' در غزه داریم.
تکثرگرایی حزب دست آخر بر ضد خود عمل میکند. زیرا تودۀ مردم هنوز درک درستی از چهگونگی عقلانی بودن چنین منطقی ندارند. آنکس که میخواهد همه را خوشحال کند، هیچکس را خوشحال نمیکند. بنابراين حتی اکثریت رأی هریس در نسبت با ترامپ خود رأی سلبی -و نه ایجابی- میشود و دوام نمیآورد.
لاتینتبارها و مسلمانان به چشم میبینند که ارزشهای شخصیشان درون تکثرگرایی حل خواهد شد. از سویی نیز به فرودستانی که قصد پیوستن به خودشان را دارند به دید تحقیر نگاه میکنند. مهاجران جدید، حتی اگر هموطنشان باشند، نوعی رقیب برای غارت منابع بیشتر هستند. وقتی سقط جنین و مسائل آزادیهای جنسی هم کنارش میگذارید باز ترامپ برگ برنده دارد: اقتصاد تعرفهمحور.
ترامپ سالهاست با تأکید بر اقتصاد صنعتی تولیدی در برابر اقتصاد سهامی مونتاژمحور سعی در جذب رأی کارگران دارد. شدیدتر کردن رقابت با چین برای کمربند زنگار خبری مسرتبخش است. تازه هنوز هم برگ برندههای ترامپ تمام نشده. یکی دیگر از این کارتها نامشخص بودن سیاستهای حزب دموکرات است که از طریق جذب جنگطلبان سابق جمهوریخواه مانند دیک چنی و غیره میکوشید رأی قسمت 'نخبۀ' حزب رقیب را جمع کند. اما همانطور که مشخص شد، چنین اتفاقی نیوفتاد. خود جمهوریخواهان هم متوجه شدند بدون عوامگرایی توان پیروزی ندارند. وگرنه ترامپ چهرهای همهپسند بین نئوکانها و کلاسیکهای حزب نبوده و نیست.
وضعیت امپراتوری جهانگیر آمریکا بر همهجای این کُره تأثیر ملموس دارد و حقاش بیش از توجهات صرفاً انتخاباتیست. امروز مهمترین مسئله در آینده حل همین تناقض بزرگ در آمریکاست. آیا حزب دموکرات میتواند تکثرگرایی را به بطن جامعه بیاورد؟ آیا بهشکلی مشخصتر به سمت جناحی از این رقابت خواهد چرخید؟ به میزان زاد و ولد نگاه کنید، چهقدر از آن را دانشجویان مترقی دیگریپذیر تشکیل میدهند؟ نگاه سامانههای آموزشی آمریکا که هنوز در مناطقی سر تدریس کردن یا نکردن نظریۀ داروین بحث میکنند آیندۀ روشنی نشانمان نمیدهد -هرچند که چنین سطحی از آزادی عمل برای خود ما یک رویاست و نه فاجعه-.
راه حل برای دموکراتها، دل کندن از تأکید صرف بر دفاع از هویت اقلیتها و طرح برنامههای انضمامیست. این شکست -خصوصاً در سقوط تعداد رأی کُلی- درسی برای دیگر ترقیخواهان است تا با نیوفتادن در چالۀ فاشیست و شیطانسازی صرفِ رقیب، بر این آگاه باشند که مردم نهایتاً منافع شخصی کوتاهمدت خود را چیزی مانند 'بهخطر افتادن دموکراسی' در آیندهای دور، ترجیح میدهند.
@startreatments
انتخابات ۲۰۲۴ ايالات متحده نکتههای ریز و درشت بسیاری دارد. مهمترین چیز برای من، رابطۀ حزب دموکرات با سنّت است.
اساساً حزب دموکرات را به پیشرو بودن و پا گذاشتن روی خط قرمزهای عرف معمول میشناسیم. ستارگان هالیوودی و فعالان سیاسی مایل به چپ و غیره جُملگی یا از آن حمایت میکنند یا حداقل مقابلاش نمیایستند. یکی از ویژگیهای این نوع سیاست رواداری برابر اقلیتهای مذهبی و جمعیتیِ مهاجران و شهروندان آمریکاست. مثلاً لاتینتبارها یا مسلمانان و غیره. حتی در دوگانۀ حقوق مرد و حقوق زن نیز حزب دموکرات همواره مدعی صیانت از حقوق زنان بوده. خصوصاً در مسئلۀ سقط جنین. حال اما میبینیم که اکثریت رأی همان اقلیتها از قضا به سبد رأی جمهویخواهان رفته.
دلیل اصلی این مسئله از نظر من همان 'پیشرو' بودن دموکراتهاست. در منطق آنها اگر ما سیاستی مترقی داشته باشیم ممکن نیست 'تبعیض' قائل شویم. همانقدر باید مسلمانان نمازخوان را مورد توجه قرار دهیم که همجنسگرایان رژهدوست را پشتیبانی میکنیم و با اینکه از حقوق مهاجران مکزیکی نمیگذریم دست در دستِ اسرائیلیها برای 'دفاع از خود' در غزه داریم.
تکثرگرایی حزب دست آخر بر ضد خود عمل میکند. زیرا تودۀ مردم هنوز درک درستی از چهگونگی عقلانی بودن چنین منطقی ندارند. آنکس که میخواهد همه را خوشحال کند، هیچکس را خوشحال نمیکند. بنابراين حتی اکثریت رأی هریس در نسبت با ترامپ خود رأی سلبی -و نه ایجابی- میشود و دوام نمیآورد.
لاتینتبارها و مسلمانان به چشم میبینند که ارزشهای شخصیشان درون تکثرگرایی حل خواهد شد. از سویی نیز به فرودستانی که قصد پیوستن به خودشان را دارند به دید تحقیر نگاه میکنند. مهاجران جدید، حتی اگر هموطنشان باشند، نوعی رقیب برای غارت منابع بیشتر هستند. وقتی سقط جنین و مسائل آزادیهای جنسی هم کنارش میگذارید باز ترامپ برگ برنده دارد: اقتصاد تعرفهمحور.
ترامپ سالهاست با تأکید بر اقتصاد صنعتی تولیدی در برابر اقتصاد سهامی مونتاژمحور سعی در جذب رأی کارگران دارد. شدیدتر کردن رقابت با چین برای کمربند زنگار خبری مسرتبخش است. تازه هنوز هم برگ برندههای ترامپ تمام نشده. یکی دیگر از این کارتها نامشخص بودن سیاستهای حزب دموکرات است که از طریق جذب جنگطلبان سابق جمهوریخواه مانند دیک چنی و غیره میکوشید رأی قسمت 'نخبۀ' حزب رقیب را جمع کند. اما همانطور که مشخص شد، چنین اتفاقی نیوفتاد. خود جمهوریخواهان هم متوجه شدند بدون عوامگرایی توان پیروزی ندارند. وگرنه ترامپ چهرهای همهپسند بین نئوکانها و کلاسیکهای حزب نبوده و نیست.
وضعیت امپراتوری جهانگیر آمریکا بر همهجای این کُره تأثیر ملموس دارد و حقاش بیش از توجهات صرفاً انتخاباتیست. امروز مهمترین مسئله در آینده حل همین تناقض بزرگ در آمریکاست. آیا حزب دموکرات میتواند تکثرگرایی را به بطن جامعه بیاورد؟ آیا بهشکلی مشخصتر به سمت جناحی از این رقابت خواهد چرخید؟ به میزان زاد و ولد نگاه کنید، چهقدر از آن را دانشجویان مترقی دیگریپذیر تشکیل میدهند؟ نگاه سامانههای آموزشی آمریکا که هنوز در مناطقی سر تدریس کردن یا نکردن نظریۀ داروین بحث میکنند آیندۀ روشنی نشانمان نمیدهد -هرچند که چنین سطحی از آزادی عمل برای خود ما یک رویاست و نه فاجعه-.
راه حل برای دموکراتها، دل کندن از تأکید صرف بر دفاع از هویت اقلیتها و طرح برنامههای انضمامیست. این شکست -خصوصاً در سقوط تعداد رأی کُلی- درسی برای دیگر ترقیخواهان است تا با نیوفتادن در چالۀ فاشیست و شیطانسازی صرفِ رقیب، بر این آگاه باشند که مردم نهایتاً منافع شخصی کوتاهمدت خود را چیزی مانند 'بهخطر افتادن دموکراسی' در آیندهای دور، ترجیح میدهند.
@startreatments