چند سال پیش، یه مکانیک نزدیک مغازه بابام بود این بنده خدا تپل بود،هر وقت مینشست ماشین تعمیر کنه پشت شلوارش می اومد پایین 🤦♀🥴 یه مقدار شورتش و پایینتراز کمرش 😵💫 پیدا بود بابای منم حساسسسسس، بهش میگفت" زشته ،زن و دختر مردم رد میشن ،پیدایی😑
اینم چندان محل نمیذاشت، چند باری دوستهاش به شوخی پوست میوه انداخته بودن تو شلوارش😁 یبار که رد میشدم دیدم یه کاغذ چسبونده پشت کمرش روش نوشته لعنت بر پدر و مادر کسی که در این مکان آشغال بریزد🤦♀🥴😁😁😁
اینم چندان محل نمیذاشت، چند باری دوستهاش به شوخی پوست میوه انداخته بودن تو شلوارش😁 یبار که رد میشدم دیدم یه کاغذ چسبونده پشت کمرش روش نوشته لعنت بر پدر و مادر کسی که در این مکان آشغال بریزد🤦♀🥴😁😁😁