سلام
یه خاطره بگم....
چند وقت پیش ما رفتیم مسافرت منم کلا زود به زود جیشم میگیره
هرچی اطراف نگاه کردیم خبری از دستشویی نبود قبلشم اونقد شوهرم نگه داشته بود ماشینو دیگه روم نمیشد چیزی بگم
کنار یه بلوار نگه داشت بره خرید کنه چند ردیفم کنار هم ماشین پارک کرده بودن منم پیاده شدم به بهانه پیاده روی تکیه دادم به یه ماشین و شروع کردم وایساده شاشیدن و اطراف رو نگاه میکردم و زمین رو آبیاری میکردم
وای یهو دیدم ماشین جلوییم یه مردی درشت هیکل صندلی رو خوابونده درست چشمش تو خشتک منه داره میخنده😂😂
وای مگه این شاش بند میومد انگار شیر فلکه ترکیده بود بدنم یخ زده بود حالا نمیتونم برم بشینم توی ماشین خودمون زیر ذره بین یارو بودم
خلاصه نگم براتون که مردک چه نیشخندی تحویل من داد ولی یاد گرفتم هر قدر شوهرم غر بزنه باهاش روراست باشم و خواستمو ازش بخوام
یه خاطره بگم....
چند وقت پیش ما رفتیم مسافرت منم کلا زود به زود جیشم میگیره
هرچی اطراف نگاه کردیم خبری از دستشویی نبود قبلشم اونقد شوهرم نگه داشته بود ماشینو دیگه روم نمیشد چیزی بگم
کنار یه بلوار نگه داشت بره خرید کنه چند ردیفم کنار هم ماشین پارک کرده بودن منم پیاده شدم به بهانه پیاده روی تکیه دادم به یه ماشین و شروع کردم وایساده شاشیدن و اطراف رو نگاه میکردم و زمین رو آبیاری میکردم
وای یهو دیدم ماشین جلوییم یه مردی درشت هیکل صندلی رو خوابونده درست چشمش تو خشتک منه داره میخنده😂😂
وای مگه این شاش بند میومد انگار شیر فلکه ترکیده بود بدنم یخ زده بود حالا نمیتونم برم بشینم توی ماشین خودمون زیر ذره بین یارو بودم
خلاصه نگم براتون که مردک چه نیشخندی تحویل من داد ولی یاد گرفتم هر قدر شوهرم غر بزنه باهاش روراست باشم و خواستمو ازش بخوام