سلام
یه دفعه من و شوهرم و خواهرشوهرم وهمسرشون تو یه ماشین رفته بودیم مسافرت تو راه یه جا مسجد بود شوهرم ایستاد برای نماز منم پریود😞 آروم به شوهرم جوری که کسی نفهمه گفتم آخه دم مسجد ایستادی که من نمیتونم بیام تو ، آقا مهدی میفهمه زشته برو جایی که مسجد نباشه
اونم گفت دیگه نمیشه ، دم در بایست تا بیاییم
خلاصه رفتن توی مسجد منم خودمو به یه بهانه الکی سرگرم کردم
یه دفعه شوهرم از مسجد داد زد خانم بیا توی حیاط پرسیدم اشکالی نداره ، مثلا میخواستم شوهرخواهرشوهرم نفهمه که همه مردم فهمیدن از خجالت اب شدم😫😫😢😢
یه دفعه من و شوهرم و خواهرشوهرم وهمسرشون تو یه ماشین رفته بودیم مسافرت تو راه یه جا مسجد بود شوهرم ایستاد برای نماز منم پریود😞 آروم به شوهرم جوری که کسی نفهمه گفتم آخه دم مسجد ایستادی که من نمیتونم بیام تو ، آقا مهدی میفهمه زشته برو جایی که مسجد نباشه
اونم گفت دیگه نمیشه ، دم در بایست تا بیاییم
خلاصه رفتن توی مسجد منم خودمو به یه بهانه الکی سرگرم کردم
یه دفعه شوهرم از مسجد داد زد خانم بیا توی حیاط پرسیدم اشکالی نداره ، مثلا میخواستم شوهرخواهرشوهرم نفهمه که همه مردم فهمیدن از خجالت اب شدم😫😫😢😢