شعر با محتوای بوسه و لب، شاعری با زبان خاقانی
عملیّات غیرممکن هفت! عملیّات غیرانسانی!
سبکِ آنک لبان قند شما! سبکِ گیسوی تابدار رها!!
لای فردوسی و منوچهری مانده در دورهی خراسانی
بیت اوّل: حدیث بلبل و گل، بیت سوّم: شکایتِ از فقر
بیت پنجم: معاشقه با زن، بیت هشتم: شراب لیوانی!
مانده از عهد دایناسور، باقی!! غرق در سبکهای اوراقی
بحث ترتیبدادن ساقی وسطش آیههای قرآنی!
شعر گفتن ز آخرین دیدار! شعر گفتن ز روزهای بهار!
شعر گفتن ز هجر و دوری یار!! روی یک دختر خیابانی
اوّلِ اسمِ عاشقان غزل است! آخرین قالب جهان غزل است!
حک شده بر کتیبهی کوروش غزلی از زمان ساسانی!!
واژههایی بدون بیادبی: چه شبی! چه ستارهای! چه لبی!
غزلی با قوافی عربی در رثای غرور ایرانی!
باز هم بحث آدم و حوّا، یا که نه! بحث ساحل و دریا
گفتنِ شعری از شب غمها وسط جشن، توی مهمانی
غزلی زیر آفتابِ تموز! نغمهی ساز در حوالی سوز!
وسط روزنامهی امروز: خبر دوستان زندانی
خبر هر رسانهای بودن! شاعر قهوهخانهای بودن!
گفتن از بیوفایی دلدار، داخل رختخواب با Honey!!
گریهی بیشکیب ابر بهار! نالهی آسمان به بانگ هَزار!
اینهمه وصف، اینهمه تکرار ریده در روزهای بارانی
شاعر سکس و بنگ و خواب و عرق، شاعر روزنامهی بر حق
مظهر بیسوادی مطلق، سمبل ادّعا و نادانی
منم و آنچه گفتم و میشد، منم و هی نصیحتِ بیخود
نرود میخ آهنین در سنگ، آب در مغزهای سیمانی
بحث داغ قصیده یا که غزل! فرق مابین جوشش و کوشش!!...
من پُر از خستگیِ تا ابدم توی این واژههای پایانی...
مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
عملیّات غیرممکن هفت! عملیّات غیرانسانی!
سبکِ آنک لبان قند شما! سبکِ گیسوی تابدار رها!!
لای فردوسی و منوچهری مانده در دورهی خراسانی
بیت اوّل: حدیث بلبل و گل، بیت سوّم: شکایتِ از فقر
بیت پنجم: معاشقه با زن، بیت هشتم: شراب لیوانی!
مانده از عهد دایناسور، باقی!! غرق در سبکهای اوراقی
بحث ترتیبدادن ساقی وسطش آیههای قرآنی!
شعر گفتن ز آخرین دیدار! شعر گفتن ز روزهای بهار!
شعر گفتن ز هجر و دوری یار!! روی یک دختر خیابانی
اوّلِ اسمِ عاشقان غزل است! آخرین قالب جهان غزل است!
حک شده بر کتیبهی کوروش غزلی از زمان ساسانی!!
واژههایی بدون بیادبی: چه شبی! چه ستارهای! چه لبی!
غزلی با قوافی عربی در رثای غرور ایرانی!
باز هم بحث آدم و حوّا، یا که نه! بحث ساحل و دریا
گفتنِ شعری از شب غمها وسط جشن، توی مهمانی
غزلی زیر آفتابِ تموز! نغمهی ساز در حوالی سوز!
وسط روزنامهی امروز: خبر دوستان زندانی
خبر هر رسانهای بودن! شاعر قهوهخانهای بودن!
گفتن از بیوفایی دلدار، داخل رختخواب با Honey!!
گریهی بیشکیب ابر بهار! نالهی آسمان به بانگ هَزار!
اینهمه وصف، اینهمه تکرار ریده در روزهای بارانی
شاعر سکس و بنگ و خواب و عرق، شاعر روزنامهی بر حق
مظهر بیسوادی مطلق، سمبل ادّعا و نادانی
منم و آنچه گفتم و میشد، منم و هی نصیحتِ بیخود
نرود میخ آهنین در سنگ، آب در مغزهای سیمانی
بحث داغ قصیده یا که غزل! فرق مابین جوشش و کوشش!!...
من پُر از خستگیِ تا ابدم توی این واژههای پایانی...
مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2