محمود فرجامی dan repost
پاس گل طلایی برای محدودیت اینترنت در ایران
(محمود فرجامی)
نمونهها فراوان است که هر وقت جناح حاکم سرکوبگر در ایران میخواهد برای محدودیت یا سرکوب تازهای -که بین هواداران خودش هم ناموجه است- توجیه یا زمینهسازی فکری کند، پاس گلی از «آنطرف» میرسد. مثلا در روزگاری که همه چیز اینقدر عیان نبود، وقتی میخواستند خاتمی که هنوز مقبولیتی در حد تاثیرگذاری در انتخابات داشت را محصور و محدودتر کنند خانم خبرنگاری که سابقا دور و بر او و اصلاحطلبان میپلکید و بعد از شاخهای اپوزوسیون در صدای آمریکا شد فیلمی که غیرقانونی و آفدریکورد ضبط شده بود را در آورد از آوازخوانی ناگهانیاش مقابل حجتالاسلام!
برای محدودیت و سانسور اینترنت در ایران هیچ نیازی نیست از نمایندگان این مجلس فاسد و ننگ بشر دنبال مدرک بود. برای همین روزها و کارها دستچین شدهاند و مفتخرند به پلیدی و مردمآزاری، بستن اینستاگرام که کاری نیست. مساله پاس گلهایی است که باید از «آنطرف» به موقع برسد و ظاهرا دارد اینبار در وقت طلایی میرسد:
مهدی رستمپور مدعی شده که بخاطر ریپورت گروهی از سلبریتیهای اینستاگرامی، و فالوئرهایشان، اینستاگرام اکانت او را محدود کرده. تا اینجا چیزی عجیب نیست و وقتی یک نفر درست و نادرست هر کس دم دستش میرسد را به دزدی و کلاهبرداری و تجاوز متهم میکند و فالوئرهای آنها را گوسفند میخواند چندان هم نباید تعجب کند از واکنش آنها. فکر کن هنرمندی، حتی در سطح بختیاری باشی و ببینی یکی که اوج هنرش در ایران آویزان بودن به همان صداوسیمایی بود که الان تو را به خاطرش سرزنش میکند و شارلاتان میخواند، چه میکنی؟ یا اصلا ابلهی در حد آن مردک مزلف که با پول بابا و قمار و دزدی، هزاران پست از مدل برزیلی و ویلای کرایهای و عضلات تزریقی گذاشته باشی و بعد سالها شاخ شده باشی و ببینی یکی که با سیزده پست، سیصد هزار فالوئر دارد تو را متهم میکند به خرید و دزدی لایک و فالوئر!
کاری نداریم که رستمپور روی موج سوار شد و ماجرا را ربط داد به خوزستان (که جدا باید اینجا هم گفت مظلوم خوزستان!) اما نکته بهتانگیز و پاس گل ماجرا این است که او رسما نوشت یک کارمند اینستاگرام اطلاعات و حتی شماره آیپی ریپورتکنندهها را به او داده!
پاس گل از این بهتر؟ فرض بعید که آدمهای منطقی و باشرفی هنوز توی سیستم باشند و با تعطیلی اینستاگرام در ایران مخالف؛ الان همان دستنشاندگان جنتی در بهارستان این را مدرک کنند که: «این دیگر حرف ما نیست؛ خودت ببین چه راحت کارمند اینستاگرام محرمانهترین اطلاعات کاربران ایرانی را به کارمند عربستان سعودی میدهد» چه جوابی دارد بدهد؟
من مثل بسیاری از روزنامهنگاران قدیمی اعتقاد ندارم که حقوقبگیران صدا و سیما و سپاه و فارس که یکشبه پناهنده و اپوزوسیون شدند و با فحاشی به این و آن مورد توجه قرار گرفتند الزاما نفوذی و حقوقبگیر صاحبکاران سابقند؛ شاید برای بعضیها اینطور نباشد. با رستمپور هم حرفی ندارم و همچنان میتواند در جواب هر انتقادی طرف را به کلاهبرداری و تجاوز و شارلاتانیزم و نوکری ج ا ا (و هر چه بوده یا آرزو دارد باشد!) متهم کند. بالاخره اگر مدرک ندارد، همچنان چتر امنیتی که دارد، در رسانهای کار میکند که ظاهرا هیچ پرنسیب و محدودیت کاری و اخلاقی و صنفی برای کارکنانش قایل نیست و حقوقبگیر دولتیست که با اره و اسید سراغ منتقدان می آید.
من فقط از شما میپرسم اینطور پاس گلهای طلایی را چطور میشود تفسیر کرد؟ و اگر ادعا استثنائا درست باشد چطور میشود در چنین فضای بیدروپیکری نفس کشید؟
بیچاره مردمانی گیرافتاده بین افسران جنگنرم سپاه و کارمندان دستودلباز اینستاگرام!
@farjamimahmud
(محمود فرجامی)
نمونهها فراوان است که هر وقت جناح حاکم سرکوبگر در ایران میخواهد برای محدودیت یا سرکوب تازهای -که بین هواداران خودش هم ناموجه است- توجیه یا زمینهسازی فکری کند، پاس گلی از «آنطرف» میرسد. مثلا در روزگاری که همه چیز اینقدر عیان نبود، وقتی میخواستند خاتمی که هنوز مقبولیتی در حد تاثیرگذاری در انتخابات داشت را محصور و محدودتر کنند خانم خبرنگاری که سابقا دور و بر او و اصلاحطلبان میپلکید و بعد از شاخهای اپوزوسیون در صدای آمریکا شد فیلمی که غیرقانونی و آفدریکورد ضبط شده بود را در آورد از آوازخوانی ناگهانیاش مقابل حجتالاسلام!
برای محدودیت و سانسور اینترنت در ایران هیچ نیازی نیست از نمایندگان این مجلس فاسد و ننگ بشر دنبال مدرک بود. برای همین روزها و کارها دستچین شدهاند و مفتخرند به پلیدی و مردمآزاری، بستن اینستاگرام که کاری نیست. مساله پاس گلهایی است که باید از «آنطرف» به موقع برسد و ظاهرا دارد اینبار در وقت طلایی میرسد:
مهدی رستمپور مدعی شده که بخاطر ریپورت گروهی از سلبریتیهای اینستاگرامی، و فالوئرهایشان، اینستاگرام اکانت او را محدود کرده. تا اینجا چیزی عجیب نیست و وقتی یک نفر درست و نادرست هر کس دم دستش میرسد را به دزدی و کلاهبرداری و تجاوز متهم میکند و فالوئرهای آنها را گوسفند میخواند چندان هم نباید تعجب کند از واکنش آنها. فکر کن هنرمندی، حتی در سطح بختیاری باشی و ببینی یکی که اوج هنرش در ایران آویزان بودن به همان صداوسیمایی بود که الان تو را به خاطرش سرزنش میکند و شارلاتان میخواند، چه میکنی؟ یا اصلا ابلهی در حد آن مردک مزلف که با پول بابا و قمار و دزدی، هزاران پست از مدل برزیلی و ویلای کرایهای و عضلات تزریقی گذاشته باشی و بعد سالها شاخ شده باشی و ببینی یکی که با سیزده پست، سیصد هزار فالوئر دارد تو را متهم میکند به خرید و دزدی لایک و فالوئر!
کاری نداریم که رستمپور روی موج سوار شد و ماجرا را ربط داد به خوزستان (که جدا باید اینجا هم گفت مظلوم خوزستان!) اما نکته بهتانگیز و پاس گل ماجرا این است که او رسما نوشت یک کارمند اینستاگرام اطلاعات و حتی شماره آیپی ریپورتکنندهها را به او داده!
پاس گل از این بهتر؟ فرض بعید که آدمهای منطقی و باشرفی هنوز توی سیستم باشند و با تعطیلی اینستاگرام در ایران مخالف؛ الان همان دستنشاندگان جنتی در بهارستان این را مدرک کنند که: «این دیگر حرف ما نیست؛ خودت ببین چه راحت کارمند اینستاگرام محرمانهترین اطلاعات کاربران ایرانی را به کارمند عربستان سعودی میدهد» چه جوابی دارد بدهد؟
من مثل بسیاری از روزنامهنگاران قدیمی اعتقاد ندارم که حقوقبگیران صدا و سیما و سپاه و فارس که یکشبه پناهنده و اپوزوسیون شدند و با فحاشی به این و آن مورد توجه قرار گرفتند الزاما نفوذی و حقوقبگیر صاحبکاران سابقند؛ شاید برای بعضیها اینطور نباشد. با رستمپور هم حرفی ندارم و همچنان میتواند در جواب هر انتقادی طرف را به کلاهبرداری و تجاوز و شارلاتانیزم و نوکری ج ا ا (و هر چه بوده یا آرزو دارد باشد!) متهم کند. بالاخره اگر مدرک ندارد، همچنان چتر امنیتی که دارد، در رسانهای کار میکند که ظاهرا هیچ پرنسیب و محدودیت کاری و اخلاقی و صنفی برای کارکنانش قایل نیست و حقوقبگیر دولتیست که با اره و اسید سراغ منتقدان می آید.
من فقط از شما میپرسم اینطور پاس گلهای طلایی را چطور میشود تفسیر کرد؟ و اگر ادعا استثنائا درست باشد چطور میشود در چنین فضای بیدروپیکری نفس کشید؟
بیچاره مردمانی گیرافتاده بین افسران جنگنرم سپاه و کارمندان دستودلباز اینستاگرام!
@farjamimahmud