#سوال_از_اشو
چرا گفتههایتان متناقض است؟
#پاسخ
نمیتوانم جز این باشم
من حقیقت را به شما نمیگویم
زیرا حقیقت را نمیتوان به کلام آورد
من فقط از کلمهها برای بیدار ساختن شما استفاده میکنم
درست مثل این است که شما سریع به خواب میروید، و من زنگ را به صدا درمیآورم
چیزی به نام واقعی و غیرواقعی در صدای زنگ وجود ندارد، ولی به شما کمک میکند از خواب بیدار شوید.
بنابراین نمیتوانم متناقضگو نباشم، زیرا باید افراد بسیاری را با اذهان و آگاهیهای مختلف بیدار کنم
من زنگی را به صدا درمیآورم که شاید به بیدار شدن بعضیها کمک کند.
و برعکس این زنگ ممکن است برای بعضیها مثل لالایی باشد و آنها را به رویای شیرینی فرو ببرد
پس آنها برای بیدار شدن به چیز دیگری نیاز دارند. ممکن است با فرود آوردن ضربهای به سرشان و یا ریختن آب سرد روی آنها یا تکان دادن شدید، بتوان آنها را بیدار کرد.
افراد مختلف نیاز به روشهای مختلفی دارند تا بیدار شوند
اگر روشی با شکست مواجه شود، روش دیگری را امتحان میکنم؛ ولی هرگز رهایتان نمیکنم
باید ساختار نفسانی شما را در هم بریزم
بنابراین امروز ممکن است چیزی بگویم و فردا یک چیز دیگر
من حقیقت را به شما نشان نمیدهم، من فقط شوق و انگیزهای در شما به وجود میآورم که شما را به جستجو و کاوش وادارد.
اگر زیاد نامتناقض و سازگار باشم، شما جستجویتان را متوقف میکنید
و با خود میاندیشید که:
"چه احتیاجی دارم؟باگوان همه چیز را میداند و من میتوانم به او اعتقاد داشته باشم"
این همان اتفاقی است که برای مسیحیها، بوداییها، جینیها روی داده است.
"بودا میداند، نیاز نیست که من بدانم. میتوانم به او اعتماد کنم."
اما حقیقتی که بر من آشکار شده، متعلق به شما نیست
هیچ راهی وجود ندارد که بتوان آن را به دیگری انتقال داد
حقیقت امری کاملاً شخصی است.
تمام استادان خواستهاند که آن را به شما ارائه دهند. من نیز میخواهم که حقیقت بر شما آشکار گردد، ولی راهی برای انتقال آن به شما وجود ندارد.
تنها کاری که میتوان کرد این است که
اشتیاق جستجو را در شما بیدار سازم؛
چنان شور و اشتیاق فراوانی که تمام بارها و قیود غیرضروری زندگی را کنار گذاشته و در سفر درونی خود شروع به حرکت کنید و شهامتی پیدا کنید که
بتوانید از تمام عقاید، اصول فلسفی و دینی، آسایش خاطر و احساس امنیت خود دست بشویید و بر ذهن خود تسلط یافته و به درون ابر هستی و ناشناختهها فرو رفته و در آن محو گردید.
من نمیخواهم با ارائه عقاید تعصبآمیز شما را متعهد سازم
من هر روز و هر لحظه به رد عقاید و افکار خود ادامه میدهم.
به تدریج متوجه میشوید که نیازی نیست که به عقیدهی خاصی بچسبید. حال این عقیده مربوط به من، بودا، مسیح و یا هر کس دیگری که میخواهد باشد.
زمانی که هیچگونه فکر و عقیدهی خاصی در ذهنتان باقی نماند، مذهب همچون بهار از درون هستیتان جوانه خواهد زد و خدا را خواهید یافت.
#اشو
@oshoi
چرا گفتههایتان متناقض است؟
#پاسخ
نمیتوانم جز این باشم
من حقیقت را به شما نمیگویم
زیرا حقیقت را نمیتوان به کلام آورد
من فقط از کلمهها برای بیدار ساختن شما استفاده میکنم
درست مثل این است که شما سریع به خواب میروید، و من زنگ را به صدا درمیآورم
چیزی به نام واقعی و غیرواقعی در صدای زنگ وجود ندارد، ولی به شما کمک میکند از خواب بیدار شوید.
بنابراین نمیتوانم متناقضگو نباشم، زیرا باید افراد بسیاری را با اذهان و آگاهیهای مختلف بیدار کنم
من زنگی را به صدا درمیآورم که شاید به بیدار شدن بعضیها کمک کند.
و برعکس این زنگ ممکن است برای بعضیها مثل لالایی باشد و آنها را به رویای شیرینی فرو ببرد
پس آنها برای بیدار شدن به چیز دیگری نیاز دارند. ممکن است با فرود آوردن ضربهای به سرشان و یا ریختن آب سرد روی آنها یا تکان دادن شدید، بتوان آنها را بیدار کرد.
افراد مختلف نیاز به روشهای مختلفی دارند تا بیدار شوند
اگر روشی با شکست مواجه شود، روش دیگری را امتحان میکنم؛ ولی هرگز رهایتان نمیکنم
باید ساختار نفسانی شما را در هم بریزم
بنابراین امروز ممکن است چیزی بگویم و فردا یک چیز دیگر
من حقیقت را به شما نشان نمیدهم، من فقط شوق و انگیزهای در شما به وجود میآورم که شما را به جستجو و کاوش وادارد.
اگر زیاد نامتناقض و سازگار باشم، شما جستجویتان را متوقف میکنید
و با خود میاندیشید که:
"چه احتیاجی دارم؟باگوان همه چیز را میداند و من میتوانم به او اعتقاد داشته باشم"
این همان اتفاقی است که برای مسیحیها، بوداییها، جینیها روی داده است.
"بودا میداند، نیاز نیست که من بدانم. میتوانم به او اعتماد کنم."
اما حقیقتی که بر من آشکار شده، متعلق به شما نیست
هیچ راهی وجود ندارد که بتوان آن را به دیگری انتقال داد
حقیقت امری کاملاً شخصی است.
تمام استادان خواستهاند که آن را به شما ارائه دهند. من نیز میخواهم که حقیقت بر شما آشکار گردد، ولی راهی برای انتقال آن به شما وجود ندارد.
تنها کاری که میتوان کرد این است که
اشتیاق جستجو را در شما بیدار سازم؛
چنان شور و اشتیاق فراوانی که تمام بارها و قیود غیرضروری زندگی را کنار گذاشته و در سفر درونی خود شروع به حرکت کنید و شهامتی پیدا کنید که
بتوانید از تمام عقاید، اصول فلسفی و دینی، آسایش خاطر و احساس امنیت خود دست بشویید و بر ذهن خود تسلط یافته و به درون ابر هستی و ناشناختهها فرو رفته و در آن محو گردید.
من نمیخواهم با ارائه عقاید تعصبآمیز شما را متعهد سازم
من هر روز و هر لحظه به رد عقاید و افکار خود ادامه میدهم.
به تدریج متوجه میشوید که نیازی نیست که به عقیدهی خاصی بچسبید. حال این عقیده مربوط به من، بودا، مسیح و یا هر کس دیگری که میخواهد باشد.
زمانی که هیچگونه فکر و عقیدهی خاصی در ذهنتان باقی نماند، مذهب همچون بهار از درون هستیتان جوانه خواهد زد و خدا را خواهید یافت.
#اشو
@oshoi