حرفی از تو در میان نیست
لب مردمان گشوده ست
شوق یک خواب عمیق
ترس مردان را ربوده ست
ناله های مادران یادت هست؟
تاول پاهایشان یادت هست؟
جیغ نارس از گلوی دختران، یادت هست؟
ما هم امروز برای پدری فرزندیم
ما هم از چوبه ی دار تا ابد میترسیم
از شما کان جلوه ها بالای منبر کردی
چه پنهان
ما هم این جان حقیر در دو سه خط میبازیم
هی که جولنگه سیمرغ به یادت آمد..
ما هم از لقمه ی بیش تر از دهان میرنجیم
ما هم از دوختن لب به زبان می ترسیم
مردم از وعده ی هرروز کمی می کاهند
ما هم از سرخ رخ سیر شما میپرسیم
طعم خون با لب و دندان شما میسازد؟
چکه چکه عرق کارگری میچسبد؟
یک شهرِ علی کوفه ی متروک شده ست
صد شهر به تیغ تو مگر میبازد؟
موج بی باک ز برج ستم افراشته تر
ما هم آخر لب آسمان خود میبوسیم
از آب که خالی بشود اقیانوس
کوسه ای غلت زند ما ماهیان میرقصیم
لب مردمان گشوده ست
شوق یک خواب عمیق
ترس مردان را ربوده ست
ناله های مادران یادت هست؟
تاول پاهایشان یادت هست؟
جیغ نارس از گلوی دختران، یادت هست؟
ما هم امروز برای پدری فرزندیم
ما هم از چوبه ی دار تا ابد میترسیم
از شما کان جلوه ها بالای منبر کردی
چه پنهان
ما هم این جان حقیر در دو سه خط میبازیم
هی که جولنگه سیمرغ به یادت آمد..
ما هم از لقمه ی بیش تر از دهان میرنجیم
ما هم از دوختن لب به زبان می ترسیم
مردم از وعده ی هرروز کمی می کاهند
ما هم از سرخ رخ سیر شما میپرسیم
طعم خون با لب و دندان شما میسازد؟
چکه چکه عرق کارگری میچسبد؟
یک شهرِ علی کوفه ی متروک شده ست
صد شهر به تیغ تو مگر میبازد؟
موج بی باک ز برج ستم افراشته تر
ما هم آخر لب آسمان خود میبوسیم
از آب که خالی بشود اقیانوس
کوسه ای غلت زند ما ماهیان میرقصیم