انار اما، خون است
خون قدسی ملکوت،
خون زمین است
مجروح از سوزن سیلاب ها،
خون تند بادهاست که می آیند
از قله ی سختی که بر آن چنگ درافکنده اند،
خون اقیانوس برآسوده و
خون دریاچه ی خفته.
ماقبل تاریخ خونی که در رگ ما جاری ست
در آن است.
انگاره ی خون است
محبوس در حبابی سخت و ترش
که به شکلی مبهم
طرح دلی را دارد و هیاءت جمجمه ی انسانی را.
انار شکسته!
تو یکی شعله یی در دل شاخ و برگ،
خواهر جسمانی ونوسی
و خنده ی باغچه در باد!
پروانه گان به گرد تو جمع می آیند
چرا که آفتاب ات می پندارند،
و از هراس آن که بسوزند
کرمکان حقیر از تو دوری می گزینند.
تو نور حیاتی و
ماده گی، میان میوه ها.
ستاره یی روشن، که برق می زند
بر کناره ی جویبار عاشق.
#لورکا #شاملو
باشد که نورانی شود ایران و این شب ظلمانی بیش از این نپاید.
@nasserkaramii
خون قدسی ملکوت،
خون زمین است
مجروح از سوزن سیلاب ها،
خون تند بادهاست که می آیند
از قله ی سختی که بر آن چنگ درافکنده اند،
خون اقیانوس برآسوده و
خون دریاچه ی خفته.
ماقبل تاریخ خونی که در رگ ما جاری ست
در آن است.
انگاره ی خون است
محبوس در حبابی سخت و ترش
که به شکلی مبهم
طرح دلی را دارد و هیاءت جمجمه ی انسانی را.
انار شکسته!
تو یکی شعله یی در دل شاخ و برگ،
خواهر جسمانی ونوسی
و خنده ی باغچه در باد!
پروانه گان به گرد تو جمع می آیند
چرا که آفتاب ات می پندارند،
و از هراس آن که بسوزند
کرمکان حقیر از تو دوری می گزینند.
تو نور حیاتی و
ماده گی، میان میوه ها.
ستاره یی روشن، که برق می زند
بر کناره ی جویبار عاشق.
#لورکا #شاملو
باشد که نورانی شود ایران و این شب ظلمانی بیش از این نپاید.
@nasserkaramii