Noma’lum dan repost
#پارت_45
#ااووف #جر خوردم پسر دایی اخ اه بسه
_ناناز #خانوم یکم باز تر کن اروم باش
یکم دیگش مونده
سر مردونشو تف زده و با شهوت ادامه داد:
_اوووف خیلی تنگی دختر تقصیر من چیه
_اونجات خیلی بزرگه #نازیم الان پاره میشه امیر
اگه خون بیاد مامانم دعوام میکنه
اگه میدونستم زن و #شوهر بازی انقد درد داره باهات بازی نمیکردم
_باشه خوشگلم عسلم تو فقط #شل بگیر یکم دیگش مونده الان تموم میشه
دوباره سر #مردونشو چرب کرد و یهو داد داخل که خون از #بهشتم جاری شد
_با گریه گفتم:
_دیدی خرابش کردی
مگه نگفتی خون نمیاد حالا چکار کنم
مستانه خندید و #ضربه ای به ک..ونم زد و گفت:
_پردتو زدم دیگه زن من شدی
دیگه هر وقت دلت زن و شوهر بازی خواست بیا اتاقم تا راحت بکنم تو #تپلت
ذوق کردم ولی #نانازم خیلی درد میکرد که امیر رفت بین پامو واسم خوردش و...
#اووف_پسر_داییش_به_بهونه_آبنبات_اونجاشو_میچپونه_تو_دهنه_دختره
❌❌🔞🔞🔞🔞
https://t.me/+Ho-XQDrNP_VjMTFk
https://t.me/+Ho-XQDrNP_VjMTFk
#ااووف #جر خوردم پسر دایی اخ اه بسه
_ناناز #خانوم یکم باز تر کن اروم باش
یکم دیگش مونده
سر مردونشو تف زده و با شهوت ادامه داد:
_اوووف خیلی تنگی دختر تقصیر من چیه
_اونجات خیلی بزرگه #نازیم الان پاره میشه امیر
اگه خون بیاد مامانم دعوام میکنه
اگه میدونستم زن و #شوهر بازی انقد درد داره باهات بازی نمیکردم
_باشه خوشگلم عسلم تو فقط #شل بگیر یکم دیگش مونده الان تموم میشه
دوباره سر #مردونشو چرب کرد و یهو داد داخل که خون از #بهشتم جاری شد
_با گریه گفتم:
_دیدی خرابش کردی
مگه نگفتی خون نمیاد حالا چکار کنم
مستانه خندید و #ضربه ای به ک..ونم زد و گفت:
_پردتو زدم دیگه زن من شدی
دیگه هر وقت دلت زن و شوهر بازی خواست بیا اتاقم تا راحت بکنم تو #تپلت
ذوق کردم ولی #نانازم خیلی درد میکرد که امیر رفت بین پامو واسم خوردش و...
#اووف_پسر_داییش_به_بهونه_آبنبات_اونجاشو_میچپونه_تو_دهنه_دختره
❌❌🔞🔞🔞🔞
https://t.me/+Ho-XQDrNP_VjMTFk
https://t.me/+Ho-XQDrNP_VjMTFk