💢از مخالفتهای مشتری نترسید
👈تیم کانِر در کتاب خود به نام «91 خطای فروشندگان» مینویسد:
👈فروشندگان حرفهای به خوبی میدانند که مخالفت مشتریان خوب، یک نکتۀ منفی در فرایند فروش نیست، بلکه نشانهای از علاقه به محصول، تمایل به خریدن آن و یا گرفتن اطلاعات بیشتر است. در مقابل، مخالفت مشتریان نامناسب، بیانگر تلاش آنهاست برای این که از دست فروشنده خلاص شوند
👈برای همین، اگر در حال مذاکره با یک مشتری خوب هستیم، باید مخالفت او را «یک سری سوال بیپاسخ» تلقی کنیم نه مقاومت در برابر ما
👈برای مثال، فرض کنید مشتری در مخالفت با ما میگوید «قیمتتان خیلی بالاست». اگر ما یک فروشندۀ خطاکار باشیم، این حرف را یک مخالفت جدی تلقی میکنیم. اما اگر ما یک فروشندۀ حرفهای باشیم، این حرف مشتری را به این سوال ترجمه میکنیم: «چرا من باید برای چنین محصولی این قدر پول بپردازم؟»
👈یا به عنوان مثالی دیگر، فرض کنید مشتری در قبال پیشنهاد ما برای کنار گذاشتن تامینکنندۀ فعلیاش میگوید «ما از این تامینکننده خیلی راضی هستیم و نمیخواهیم او را عوض کنیم»
👈اگر یک فروشندۀ آماتور باشیم، تصور میکنیم مشتری با پیشنهادمان مخالف است. اما اگر یک فروشندۀ حرفهای باشیم، این حرف را به این پرسش ترجمه میکنیم: «این که تامینکنندۀ کنونیمان را کنار بگذاریم و از شما بخریم، چه منافعی برای شرکتمان دارد؟»
👈پس از این به بعد تلاش کنیم به جای ترسیدن از مخالفتهای مشتری، ابتدا آن را به یک سوال ترجمه کنیم و سپس پاسخهای منطقی به آن سوال بدهیم
🔆مارکتینگ آز، مارکتینگ واقعی
✅ @Marketing_AZ
👈تیم کانِر در کتاب خود به نام «91 خطای فروشندگان» مینویسد:
👈فروشندگان حرفهای به خوبی میدانند که مخالفت مشتریان خوب، یک نکتۀ منفی در فرایند فروش نیست، بلکه نشانهای از علاقه به محصول، تمایل به خریدن آن و یا گرفتن اطلاعات بیشتر است. در مقابل، مخالفت مشتریان نامناسب، بیانگر تلاش آنهاست برای این که از دست فروشنده خلاص شوند
👈برای همین، اگر در حال مذاکره با یک مشتری خوب هستیم، باید مخالفت او را «یک سری سوال بیپاسخ» تلقی کنیم نه مقاومت در برابر ما
👈برای مثال، فرض کنید مشتری در مخالفت با ما میگوید «قیمتتان خیلی بالاست». اگر ما یک فروشندۀ خطاکار باشیم، این حرف را یک مخالفت جدی تلقی میکنیم. اما اگر ما یک فروشندۀ حرفهای باشیم، این حرف مشتری را به این سوال ترجمه میکنیم: «چرا من باید برای چنین محصولی این قدر پول بپردازم؟»
👈یا به عنوان مثالی دیگر، فرض کنید مشتری در قبال پیشنهاد ما برای کنار گذاشتن تامینکنندۀ فعلیاش میگوید «ما از این تامینکننده خیلی راضی هستیم و نمیخواهیم او را عوض کنیم»
👈اگر یک فروشندۀ آماتور باشیم، تصور میکنیم مشتری با پیشنهادمان مخالف است. اما اگر یک فروشندۀ حرفهای باشیم، این حرف را به این پرسش ترجمه میکنیم: «این که تامینکنندۀ کنونیمان را کنار بگذاریم و از شما بخریم، چه منافعی برای شرکتمان دارد؟»
👈پس از این به بعد تلاش کنیم به جای ترسیدن از مخالفتهای مشتری، ابتدا آن را به یک سوال ترجمه کنیم و سپس پاسخهای منطقی به آن سوال بدهیم
🔆مارکتینگ آز، مارکتینگ واقعی
✅ @Marketing_AZ